کد خبر: ۵۵۹۱۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۷ - ۰۳ خرداد ۱۳۹۳
به بهانه سالروز آزادی خرمشهر؛

از نخل‌های بی‌سر تا دختران خرمشهر/ چگونه می‌توانیم جهان‌آرا و یارانش را فراموش کنیم؟

بیش از 22 سال از آزادی خرمشهر می‌گذرد و هنوز داستان خواندنی و تاثیرگذاری درباره این اتفاق مهم برای کودکان و نوجوانان نوشته نشده است.
وطن تا آن روز وطن نبود، یک مفهوم انتزاعی و آنقدر نزدیک و بدیهی بود که هیچ احساسش نمی‌کردم؛ وطن تا آن روز بهانه‌ای بود برای غر زدن و مایه بدشانسی و مادر همه مشکلات؛ وطن تا آن روز بغض نبود جای گلوله روی دیوار خانه ها نبود؛ وطن زمانی وطن شد که برای نخستین بار خرمشهر را دیدم.شهری که هنوز هم در کوچه پس‌کوچه‌های آن،  ردپای جنگ را می‌شود دید و بزرگمردانی که از همه‌چیز خود گذشتند تا خاک ایران را حفاظت کنند.

به گزارش شیرازه به نقل از مهر؛ کافی است به مسجدجامع بروید یا از این سوی پل به آن سو بنگرید؛ چشمانتان را ببندید و محمد جهان‌آرا و همه یارانش را به‌خاطر آورید. شاید به همین خاطر است که محمود جوانبخت، نویسنده کودک و نوجوان، جنگ را بخشی از زندگی می‌داند و می‌گوید: تا وقتی زخمی خون چکان وجود دارد و تا هنگامی که خیابان‌ها و کوچه‌های ما به نام آدم‌هایی است که از همه زندگی خود گذشتند، جنگ ادامه دارد و باید درباره آن نوشت.

نویسندگان درباره جنگ نوشته و سروده‌اند اما در نوشته‌های خود کمتر به خرمشهر پرداخته‌اند. «سی‌مرد و سیمرغ» از اکبر صحرایی، «نخل‌های بی‌سر» نوشته قاسمعلی فراست و «دختران خرمشهر» از اختر دهقان، درشمار معدود کتاب‌هایی است که برای نوجوانان نوشته شده و به واقعه مهمی چون خرمشهر می‌پردازد.

جعفر ابراهیمی، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان، خاطره‌نویسی داستانی را بهترین قالب برای نوشتن از جنگ و خرمشهر می‌داند و می‌گوید: خود من نوشتن درباره جنگ را با خاطره‌نویسی شروع کردم؛ مردم، اعتماد بیشتری به این قالب دارند و احساس می‌کنند آنچه نویسنده در قالب خاطره نوشته، واقعی است و بی‌گمان اتفاق افتاده؛ در صورتی که ممکن است، داستان آمیخته با تخیل باشد.

نویسنده کتاب «یک سنگ و یک دوست»، خاطراتی را خواندنی می‌داند که در قالب داستان، بازنویسی شده باشند: خاطرات، اگر بازنویسی نشوند و به شکل داستان درنیایند، جذابیت چندانی برای مخاطب ندارند و بهتر است در شمارگان اندک و تنها برای نویسندگان و فیلمسازان منتشر شوند، اما کتاب‌هایی چون «دا» که شکل داستانی به خود گرفته‌اند به چاپ‌های متعدد می‌رسند و مخاطبان بسیاری را جذب می‌کنند. به عبارتی این‌گونه آثار هم خواندنی هستند، هم منابع خوبی برای نویسندگان به‌شمار می‌روند

ابراهیمی به اینکه شعر، قالب خوب و موثری برای گفتن از جنگ نیست، اشاره و بیان  می‌کند: خشونتی در جنگ هست که با شعر نمی‌توان و نباید به طرح آن پرداخت؛ ضمن این‌که شعر بیشتر برای بیان هیجانات و احساسات آنی به کار می‌رود و برای گفتن از جنگ و رویدادهای ان و رشادت‌های رزمندگان بعتر است از شعر استفاده نشود اما شاعران کودک و نوجوان می‌توانند آزادی خرمشهر و شادی مردم از این اتفاق مهم و به‌یادماندنی را در قالب شعر بازگو کنند.

شاعر مجموعه «آسمان ابری نیست» معتقد است که هم باید برای کودکان و نوجوان از جنگ گفت و هم باید آنان را با حواشی جنگ آشنا کرد؛ چرا که یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخی روزگار معاصر ماست. چه بسا پرداختن به حواشی مهم‌تر از اصل جنگ است و بچه‌ها بهتر و بیشتر می‌توانند با داستان‌هایی ارتباط برقرار کنند که به حواشی می‌پردازد.

نوشتن از جنگ و خرمشهر به معنی شعار دادن نیست

هادی خورشاهیان، نویسنده نوجوان که خود داستانی درباره جنگ و اندیمشک نوشته، جنگ را مهم‌ترین رویداد پس از انقلاب اسلامی می‌داند. نویسنده کتاب «پلاک 61»، معتقد است: هم باید به اصل جنگ پرداخت و مستنداتی را که در این زمینه وجود دارد، گردآوری کرد و هم به حواشی جنگ اشار کرد. گرچه به گفته او پرداختن به حاشیه‌های جنگ مهم‌تر از اصل است. بچه‌ای که پدر یا مادر خود را از دست داده و بی‌خانمان شده، فرع است یا اصل؟ به عبارتی اگرچه نشان دادن دلاوری‌ها و رشادت‌های رزمندگان، زیبا و تاثیرگذار است، اما مگر می‌توان مادری که تنها پسر خود را فدای ایمان و اراده و وطن و مردم هموطنش می‌کند، نادیده گرفت و از کودک خردسالی سخن نگفت که قدر و ارزش شهادت را نمی‌داند و تفکر شیعی را نمی‌شناسد و تنها می‌خواهد سایه پدر و دست نوازشگر او را برسر خود حس کند و این همان بُعد تراژیک جنگ است که نویسندگان باید به آن بپردازند.

شاعر مجموعه «دل داده‌ام به تاریکی» معتقد است: ادبیات دفاع مقدس، زمانی می‌تواند موفق باشد که از شعار فاصله بگیرد و از نظر بیان ادبی، ساختار، زبان، شخصیت‌پردازی، پایان‌بندی، تعلیق هنری و ... به جایگاه مطلوب دست یابد و دگرگونی شخصیت‌ها، تزلزل و تردید آنها و کمال‌خواهی‌شان را به تصویر بکشد و برای رسیدن به این جایگاه‌ باید قالب‌های ادبیات دفاع مقدس شکسته شود و مرزها از میان برود. برای نمونه می‌توان از تردید و شک سربازان و فرماندهان جنگی که انسان‌هایی چون ما بوده‌اند سخن گفت؟
به گفته خورشاهیان، همیشه می‌توان از جنگ و پیامدهای آن سخن گفت. جنگ جهانی دوم مدت‌هاست که به پایان رسیده اما هنوز درباره آن می‌نویسند و فیلم می‌سازند. بستگی دارد که تعبیر ما از جنگ چه باشد.

من فکر می‌کنم این رویداد تنها به فاصله سال‌های 59 تا 67 محدود نمی‌شود. ما چگونه می‌توانیم محمد جهان‌ارا و یارانش را فراموش کنیم و نادیده بگیریم؟ چگونه می‌توان سوم خرداد 1361 را فراموش کرد و بر شادی مردمی که خاک سرزمین خود را از دشمن بیگانه بازپس گرفته بودند، چشم بست؟

بیش از 22 سال از آزادی خرمشهر می‌گذرد و هنوز داستان خواندنی و تاثیرگذاری درباره این اتفاق مهم برای کودکان و نوجوانان نوشته نشده است. بیشتر کتاب‌هایی هم که درباره جنگ و خرمشهر نوشته شده، جنبه سفارشی دارد و آن‌گونه که باید و شاید به دل نمی‌نشیند. هر سال که می‌گذرد، روایت این رویداد تاریخی برای ما دشوارتر می‌شود چون شاهدان عینی پیر می‌شوند و از بین ما می‌روند و همه اینها ضرورت گردآوری عکس‌ها و نوشته‌ها و خاطره‌‎ها بیش از پیش نشان می‌دهد. کودک و نوجوان امروز باید بداند آرش کمانگیر افسانه نبود. او باید بداند مردان مردی بودند که از جان و مال خود گذشتند تا او شادی کند و حق زندگی داشته باشد و این برعهده شاعران و نویسندگان و هنرمندان است که نگذارند صدای این جوانمردان خاموش و به تاریخ سپرده شود.

نظرات بینندگان