کد خبر: ۵۷۸۴۲
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۲ - ۱۴ تير ۱۳۹۳

چند نکته ظریف درباره فیلم ظریف

به گزارش شیرازه، سیدعابدین نورالدینی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: آقای ظریف در آستانه مذاکرات جدید در وین، پیامی ویدئویی درباره این مذاکرات و چشم‌انداز آن منتشر کرد. به نظر می‌رسد وزیر امور خارجه احاطه بسیار خوبی بر حوزه‌های رسانه و افکار عمومی دارد و این از رفتار وی در این حوزه‌ها آشکار است. فیلم آقای ظریف توانست در روز نخست مذاکرات حجم قابل‌توجهی از اخبار را به خود اختصاص دهد و البته در حوزه افکار عمومی دنیا نیز می‌تواند به تقویت موضع ایران و آشکار‌شدن اراده جمهوری اسلامی برای حل و فصل موضوع هسته‌ای کمک کند. این اقدام آقای ظریف حساب شده بود اما جدای از ظاهر و پوسته این قبیل اقدامات باید به متن و واقعیات مربوط به مذاکرات توجه شود. یکی از این موضوعات را باید صریح گفت تا در آستانه یک توافق احتمالی ناگفته نماند.

رفتار آقای ظریف عادی نیست. یعنی یادآوری اتفاقات 2005 به تیم آمریکایی که به یک رویه ثابت برای ظریف تبدیل شده، چندان عادی نیست. طی تقریبا یک ماه اخیر که مذاکرات برای حصول توافق بر سر گام نهایی روند کندی را دنبال کرده محمدجواد ظریف هر بار به آمریکایی‌ها اتفاقات سال‌84 و تصمیم ایران برای پیشبرد برنامه هسته‌ای خود را آدرس می‌دهد. در واقع ظریف نشان داده تنها اهرم و ابزار او برای اقناع آمریکایی‌ها برای انجام یک توافق، ترساندن آنها از تکرار تجربه شکست مذاکرات است. او به آمریکایی‌ها می‌گوید پس از شکست مذاکرات در سال 2005 ایران سانتریفیوژهایش را 100 برابر کرده و به 20 هزار عدد رسانده است، سطح غنی‌سازی خود را از 5/3 درصد به 20 درصد رسانده است، در حال تکمیل و راه اندازی رآکتور اراک است و نیز تاسیسات فردو را تدبیر و تجهیز کرده است. این تنها ابزار ظریف برای اقناع آمریکایی‌هاست تا با او توافق کنند. آیا این رفتار جزئی از آداب دیپلماتیک است؟

خیر! این رفتار آقای ظریف را نمی‌توان ناشی از دغدغه وی برای احقاق حقوق هسته‌ای ایران در مذاکرات دانست. با چند سوال از آقای ظریف می‌توان این موضوع را کمی بیشتر شفاف کرد.

1- آیا ایران از سال 2005 تا 2013 اقداماتی فراتر از حقوق هسته‌ای خود مرتکب شد؟ ما هیچ اقدامی فراتر از حقوق هسته‌ای خودمان که در ان‌پی‌تی صراحتا به آنها اشاره شده، انجام ندادیم. افزایش سانتریفیوژها و ساخت و به‌کارگیری نسل‌های پیشرفته‌تر ماشین‌های غنی‌سازی منطبق بر حقوق هسته‌ای ما بوده و هست. غنی‌سازی اورانیوم تا سطح 20‌درصد نیز اقدامی مغایر قوانین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نبوده و ایران به عنوان یک کشور عضو می‌تواند تا سطوح بسیار بالاتری نیز اقدام به غنی‌سازی کند. ما براساس قوانین ان‌پی‌تی و پذیرش شرایط آژانس، حق ساخت و راه‌اندازی رآکتور آب‌سنگین داشته‌ایم. درباره تاسیسات فردو نیز ایران هیچ اقدامی مغایر حقوق هسته‌ای خود انجام نداده است. پس آقای ظریف آمریکایی‌ها را از چه می‌ترساند؟ از حقوق هسته‌ای ایران؟ یعنی آقای ظریف این پیام را می‌دهد که شکست مذاکرات منجر به پیگیری حقوق هسته‌ای ایران خواهد شد؟ به عبارت دیگر آیا معنای توافق، توقف فعالیت‌های هسته‌ای ایران و عدم‌پیگیری حقوق هسته‌ای است؟ آیا براساس این الگوی آقای ظریف، مفهوم توافق، همان توقف حقوق هسته‌ای نیست؟

2- واقعیت این است که ما در موضوع هسته‌ای با آمریکایی‌ها هیچ منافع مشترکی نداریم. موضوع محل اختلاف حقوق قانونی ما است. آنها نمی‌خواهند ایران از حقوق هسته‌ای برخوردار باشد. وندی شرمن همین دیروز یعنی 2 روز بعد از پیام ویدئویی ظریف، صراحتا گفت آمریکا معتقد است ایران نیازی به غنی‌سازی صنعتی ندارد. این یعنی اینکه ایران باید سانتریفیوژهایش را به 4 هزار عدد یا کمتر از آن کاهش دهد. بنابراین موضوع محل اختلاف، حقوق هسته‌ای است. خب! سوال این است که وقتی طرف مقابل توافق را مشروط به چشمپوشی ایران از حقوق هسته‌ای خود می‌کند، طرف ایرانی چرا باید اصرار بر توافق کند یا طرف مقابل را از شکست مذاکرات بر حذر دارد؟! شاید گفته شود این رفتار طرف ایرانی برای ترساندن آمریکایی‌ها از تبعات شکست مذاکرات و طرح موضوع پیشرفت‌های شتابان برنامه هسته‌ای ایران است. این ادعا قابل قبول نیست چراکه دولت یازدهم با یک گارد منفعلانه وارد مذاکرات هسته‌ای شد. واقعیت این است که دولت یازدهم به‌گونه‌ای رفتار کرده که طرف آمریکایی «نیاز» ایران به مذاکره و توافق را برآورد کرده است. وقتی آمریکایی‌ها دائما می‌گویند تحریم‌ها ایران را پای میز مذاکره آورد، یعنی برآورد آنها از اثرگذاری تحریم است. آنها دوران انتخابات و وعده‌های کاندیداها بویژه آقای روحانی را رصد کرده‌اند.

 به همین دلیل ذهنیت و برآورد آمریکایی‌ها از ماهیت رفتار دولت یازدهم در مذاکرات شکل‌گرفته است و به این سادگی قابل تغییر نیست.

3- این شائبه وجود دارد که این رفتار آقای ظریف ناشی از طرح یک دغدغه حزبی و نه ملی است. آقای ظریف در همان مذاکرات معروف سعدآباد هم چنین دغدغه‌ای را با محمد البرادعی مطرح کرده است. او می‌خواست البرادعی را راضی کند تعریف و تفسیر مساعدی از «تعلیق» ارائه دهد و شرایط داخلی ایران و وضعیت رقبای انتخاباتی دولت خاتمی را در صورت شکست مذاکرات یادآوری می‌کرد. ظریف پس از وین 4 نیز بار دیگر 2005 را به آمریکایی‌ها یادآوری کرد و اکنون با فیلمی که منتشر کرده، بار دیگر و در آستانه مذاکرات نهایی این موضوع را تکرار کرده است. باید به ما منتقدان عملکرد سیاست خارجی دولت بویژه در موضوع هسته‌ای این حق را داد که معتقد باشیم با این اظهارنظر آقای ظریف که در آستانه مذاکرات طرف مقابل را از تکرار اتفاقات 1384 بر حذرداشته، او با یک گارد انتخاباتی وارد مذاکرات شده است. اینها رفتار شائبه‌برانگیز است. چرا وزیر امور خارجه مرتبا به گونه‌ای رفتار می‌کند که شائبه پیگیری منافع حزبی در حوزه مسائل ملی را مطرح می‌کند؟
و دست آخر اینکه آقای ظریف بهتر از همه می‌داند آنچه نظام جمهوری اسلامی طی سال‌های 1384 تا 1392 انجام داد، توانست جایگاه ایران را به مراتب چه در مسائل منطقه‌ای و جهانی و چه در همین موضوع هسته‌ای ارتقا دهد. آقای ظریف به خوبی تفاوت جایگاه چانه‌زنی ایران در مذاکرات سعدآباد، پاریس و بروکسل را با مذاکرات یک سال اخیر در وین و ژنو می‌داند. ظریف می‌داند آنچه ایران طی این 8 سال انجام داد تا چه اندازه می‌تواند خواسته‌های ایران برای پذیرش حقوق هسته‌ای خود به غرب را تحمیل کند. همان 8 سالی که آقای رئیس‌جمهور قسم جلاله یاد کرد دیگر هرگز تکرار نمی‌شود!
نویسنده :
سیدعابدین نورالدینی
نظرات بینندگان