کد خبر: ۷۰۷۷۶
تاریخ انتشار: ۲۳:۴۶ - ۲۲ خرداد ۱۳۹۴

شعر: سنگک ارزانِ من یادت بخیر!

به دنبال گران شدن نان سنگک در سروستان،"مرغ سحر سروستانی" در قطعه شعری فکاهی درد دلی عاشقانه با این نعمت بزرگ الهی کرده که خواندن آن خالی از لطف نیست.

به گزارش شیرازه به نقل از سروآنلاین، به دنبال گران شدن نان سنگک در سروستان، "مرغ سحر سروستانی" در قطعه شعری فکاهی،درد دلی عاشقانه با این نعمت بزرگ الهی  کرده که خواندن آن خالی از لطف نیست.
   

نان سنگــک باز بالا رفتـــه ای!

تا در باغ ثــــریا رفتــــــه ای

 

باز با بالا نشـــین ها می پری

می پری از دوستان دل می بری

 

چشم بد از چشم هایت دور باد

دشمنت در صد قفس محصور باد

 

کاش من ریگ تنورت می شدم

لااقل فامیل دورت می شدم

 

گشته ای تاج سر سردارها

شاه بیت شعر گندم زارها

 

گندم از شخصیت تو جان گرفت

آرد در دستان تو سامان گرفت

 

پلــــه ها را زود بالا رفته ای

بی تعارف در دل ما رفته ای

 

بس که هستی در ترقی بی قرار

جا گرفتی روی سکوی هزار

 

من به قربان قد و بالای تو

نیست در دست فقیران جای تو

 

جای تو یخچال شاه است و وزیر

نیستی دیگر تو بی مایه،فتـــیر

 

قصه ی خال ســـیاهت را بگو

راز گرمای نگاهت را بگو

 

می روی بالا،نگاه من کنی؟!

می روی خورشید را روشن کنی؟!

 

پرده بر عشق سیاوش می کشی

می روی ما را به آتش می کشی

 

نقش سنگی بر دلت حک گشته است

نامت از این روی،سنگک گشته است

 

سنگدل،اینگونه از پیشم مرو

می گذارم من گرو، ریشم،مرو

 

آبروی سفره در دستان توست

شادیِ او از لب خندان توست

 

می روی بالا و بالا می بری

باگت و نان لواش و بربری

 

تو رفیق تخم مرغی و پنیر

عشقِ یک عصرانه را از ما مگیر

 

آش سبزی بی تو تنها می شود

باز گردو یک معما می شود

 

سنگک ارزانِ من یادت بخیر

نانِ نانستان من، یادت بخیر

 

بی تو شب تا صبح،هق هق می کنم

گر نیایی پیش من، دق می کنم

 

وام می گیرم به نام همســـــرم

من تو را ای نان سنگک می خرم

 

نیست دیگر میل پروازم رفیق

 زندگی را بی تو می بازم رفیق

 

مرغ خود را از سحر فک می کنم

نام او را مرغ سنگک می کنم

 

مرغ من،کل جهان را سیر کن

بعدِ مرگم نان سنگک خیر کن

 

نظرات بینندگان