کد خبر: ۸۵۶۰۷
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۴ - ۲۷ اسفند ۱۳۹۴

با مشتری وقت اذان چه کنیم

در بازار مسلمین برکت مال دست خداست، کاسب هم حبیب خداست، جای حبیب خدا هم وقت اذان پشت دخل نیست، توی مسجد خداست. حبیب خدا بودن شئونی دارد، بازاری که توسط حبیبان خدا اداره می­‌شود، مشخص است که وقت نماز باید چگونه باشد.
به گزارش شیرازه به نقل از فارس، روی رفتار مردم که دقت کنی و زندگی را روی سرعت کند آن ببینی، نکته­‌های ریز و لطیفی خواهی دید که هر یک می­‌تواند راه­گشای خیلی از دغدغه­‌های روزمره و گاه و بی‌گاه خودت باشد. یک مغازه چگونه می­‌تواند مناره مسجد باشد؟ اگر هنگام اذان امکان تعطیل ­کردن مغازه وجود نداشت چه باید کرد؟ بازاری که پیشانی شهر است چگونه باید باشد؟ دغدغه­‌هایی از این دست از متن زندگی روزمره کاسبان ما برون تراویده است و هفت‌بندی که در ادامه می­‌آید تأملی است بر این دغدغه­‌ها:

 

 

1-هر مغازه یک مناره است

«مسلمانی» سکه رایج بازاری است که کاسبان آن حبیب خدا هستند، گاه عمل یک بازاری بسیار بیشتر از منبر یک روحانی می­‌تواند در ترویج ایمان به غیب مؤثر باشد، آن گاه که به هنگام نماز دست از معامله بشوید و مشتری را نیز به نماز دعوت کند، او با این دعوت، غیرمستقیم به مشتریان اعلام می­‌کند که در پس پرده این دنیا و این اموال فریبا و دلربا، غیبی وجود دارد که هزاران بار از این دلبستگی­‌های ما واقعی­‌تر و زیباتر است. کرکره نیمه­ پایین یک مغازه به هنگام اذان، هر مغازه را به یک مناره اذان بدل خواهد کرد.

2-مغازه را مسدود کنید

به هر دلیلی گاه امکان ندارد که فروشنده مغازه را رها کند و در صف نماز جماعت حضور یابد؛ چه بهتر که در این هنگام برای تمرکز حواس برای گفت‌وگو با یگانه معبود عالمیان، با پارچه­‌ای یا چهارپایه­‌ای در مغازه بسته شود تا هم خلوتی برای عبادت حاصل شود و هم بدین­ سان عظمت و جلال صاحب دعوت نماز بر مشتریان آشکارتر شود و آنها نیز به خود آیند و از صفوف اول نماز اول وقت باز نمانند، نماز یک بازاری در مغازه­ به هنگام نماز، رایحه بی­‌نظیری را در سراسر شهر می­‌پراکند و احساس امن و پاکدستی را در میان جامعه رواج می­‌دهد. مشکل ما اهالی شهر این است که دیگر خودمان هم باور نمی­‌کنیم که می‌تواند امری مهم­تر از ساختن دنیا بدون توجه به عقبا وجود داشته باشد، بازار مسلمین می­‌تواند حامل این پیام باشد و چنان کند که یک شهر بیرون از گرد و غبار سودپرستی، نفس بکشد و رنگ آسایش بگیرد.

3-اسلام در بازار کشورهای عربی

بسیار از قدیمی‌­ها شنیده­‌ایم که در فلان کشور مسلمان عربی، اسلام را به چشم خود دیده­‌ایم! چرا که به هنگام نماز، همه فروشندگان بازار را تعطیل می­‌کردند و به نماز جماعت می­‌پیوستند. اگرچه حالا همه­ می­‌دانیم که بسیاری از آنها به زور و اجبار است که مغازه­‌هایشان را تعطیل می­‌کنند، اما عقل ما آدم­ها به چشممان است و از طرفی ظاهر هر چیزی باید برازنده باطن آن باشد، زشت است بازار مسلمین حتی گاه به هنگام نماز، پر رونق­‌تر از سایر اوقات روز باشد. اهل بازار می­‌توانند مشتریان را عادت دهند که ساعاتی غیر از ساعات نماز را به خرید و معامله اختصاص دهند، هیچ­ گاه از یاد نبریم این سرزمین ام­‌القرای شیعیان جهان است و انتظار حضرت ولی­عصر ارواحناله­‌الفدا بسیار بیشتر از کاستی­‌ها و سهل­‌انگاری­‌های ماست، بازار هر شهر پیشانی و جلوه­‌گاه زیبایی و جنب و جوش آن شهر است، پس چه خوب که پیشانی شهر ما، جلوه­‌گاه زیبایی و معنویت، توامان باشد.

گزینش یک پیتزافروش مشهور

پیتزافروشی مشهوری در تهران وجود دارد که صاحب آن همیشه همراه با پیتزا یا ساندویچ، مقداری کالباس و نان تحویل مشتری می­‌دهد تا اگر احیاناً از اغذیه­‌ای که سفارش داده­‌اند، سیر نشده باشند، از این غذای کمکی میل کنند. حتی پس از تصفیه صورت­حساب باز هم از آنها جویا می­‌شود که سیر شده­‌اند یا نه؟ پیتزافروش مشهور تهران یک ویژگی ارزنده دیگر هم دارد که کمتر به چشم مشتریان می­‌آید، اما برای این مغازه به سنتی همیشگی تبدیل شده است. او می­‌گوید همیشه برای استخدام شاگرد از آن‌ها می­‌پرسم نماز می­‌خوانید یا خیر و این یک شرط اساسی من برای گزینش آنهاست. البته برخی از آنها هم بوده­‌اند که پیش از کار کردن در اینجا کمی کاهل­‌نماز بوده­‌اند، اما به شرط اینکه نمازهایشان را کامل بخوانند، اینجا استخدام شده­‌اند، الان بیش از بیست سال است که این برنامه تکرار می­‌شود و برخی شاگردان به برکت شرط آقای پیتزافروش، برای همیشه نمازخوان شده­‌اند و الان هم که پس از سال­‌ها برای خود کسب و کار مستقلی راه انداخته­‌اند شکرگزار صاحب­کار سابق خود هستند.

شاگردها در بازار متأثر از صاحب­کار خود هستند، یک شاگرد از ترس صاحب­کار بر خودش می­‌لرزد که نکند اگر نمازم را به وقتش به جا آورم، از ارج و قربم کاسته شود و یکی هم می­‌داند که با فراغ بال می­‌تواند به هنگام نماز حتی در نماز جماعت مسجد بازار شرکت کند. همه اینها بستگی به مدیریت ما دارد. می­‌توان با تشویق شاگردان به حضور در نماز جماعت و همراهی آنها در نماز، این سنت حسنه را برای آن‌ها و نسل­‌های پس از آن‌ها به یادگار گذاشت.

4-کاسب در سوق مسلمین، حرمت دارد

در بازار مسلمین برکت مال دست خداست، کاسب هم حبیب خداست، جای حبیب خدا هم وقت اذان پشت دخل نیست، توی مسجد خداست. حبیب خدا بودن شئونی دارد، حرمت امامزاده را باید متولی آن نگاه دارد، بازاری که توسط حبیبان خدا اداره می­‌شود، مشخص است که وقت نماز باید چگونه باشد. در گذشته­‌های نه چندان دور، بازاری و کاسب شأن بلندی در یک محله داشت. دست کاسب به بندگان خدا کمتر دراز بود، اما اهل تهجد و شب­‌زنده­‌دار بود، همیشه دستش پیش خدا دراز بود. همیشه اهل راز و نیاز بود. حالا توی هزار صفحه کتاب بازاریابی که از روی دست فرنگی­‌ها ترجمه شده است، یک بسم‌الله پیدا نمی­‌کنی، راز و نیاز پیش­کش.

کاسب سوق مسلمین حرمتی دارد مثال‌­زدنی و حفظ این حرمت بر عهده خود اهل بازار است. هنوز هم مردم، بازاری و کاسب را کسی نمی­‌شناسند که چندصباحی در شغلی سرمایه­‌گذاری کند و از خرید و فروش با مشتریان، سودی عایدش شود. هنوز هم کاسب و بازاری را نه به جواز کسبش، بلکه به میزان رفاقتش با خدا می­‌شناسند. حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «اگر نمازگزار بداند که چقدر از رحمت (خداوند تعالی ) او را فرا گرفته است، سرش را از سجده بر نمی­‌دارد»( غرر الحکم، ص 261) یادمان باشد کاسبی که حبیب خداست عاشق نماز است.

 

 

5-عیاری کنیم و وضوخانه مسجد باشیم

خیلی وقت­ها برخی حال چند پله پایین رفتن و وضو گرفتن در سرداب مسجد را ندارند، از طرفی بسیاری از اهل بازار، یک شیرآب یا ظرف­شویی داخل مغازه دارند که برای استفاده روزمره از آن بهره می‌­برند. گاه دکور مغازه طوری است که اجازه می‌دهد مشتری داخل مغازه بیاید و از آن شیر آب استفاده کند. چه خوب است که هنگام اذان روی برگی کاغذ بنویسیم «خواهش می­کنیم جهت وضوگرفتن از شیر آب داخل مغازه استفاده کنید»، مگر کاسب حبیب خدا نیست؟ چه عیبی دارد وقت اذان که می­‌شود، عیاری هم رونق بگیرد.

6-نماز جماعت طبقه اول پاساژ

پاساژهای امروزی با همه وسعت­شان، گاه راحت‌­تر می­‌توانند اداره و هماهنگ شوند. هیأت امنای یک پاساژ با یاری کسبه می‌توانند در محوطه باز یکی از طبقات نماز جماعت به پا دارند و با پخش اذان در فضای پاساژ، مؤمنین را به نماز فرا بخوانند، حضور هماهنگی فروشندگان و خریداران در صفوف نماز جماعت یک پاساژ، هم به برکت کسب و کار مسلمانان خواهد افزود و هم فضایی مؤمنانه و مملو از معنویت را برای برقراری رابطه­ آسمانی بنده با معبود رقم خواهد زد. امام علی(ع) می­‌فرمایند: «هنگامی  که انسان در حال نماز است ، اندام و جامه او و هر چه پیرامون اوست، خدا را تسبیح می‌گویند».( میزان الحکمه ، ج 5، ص .377بحار الانوار، ج ,82ص .213 علل الشرایع ، ج 1، ص 237)

7-با مشتری وقت اذان چه کنیم؟

با مشتری­ای که وقت نماز در مغازه ایستاده و مشغول برانداز اجناس است چه کنیم؟ اگر اصرار داشت که بمانیم تا او جنس را برانداز کند چه کنیم؟ خوب کار که نشد ندارد، می­‌توان در حضور او سجاده انداخت و به نماز مشغول شد و پس از فریضه نماز، پاسخگوی مشتریانی این­ چنینی شد، امام صادق(ع) می­‌فرمایند: «شیعیان ما و پیروان ما را به سه مسأله امتحان کنید: 1-اهمیت به اوقات نماز که آیا اول وقت نماز را برپا می دارند یا خیر؟ 2-حفظ اسرار، یعنی در حفظ اسرار و مسائل محرمانه کوشا هستند یا خیر؟ 3-و از حیث توانمندی‌های مالی، یعنی آیا در مال خود برای برادران دینی سهمی قائلند و دست آن‌ها را می‌گیرند یا خیر؟» (خصال صدوق، ج 1، ص 103)

انتهای پیام


نظرات بینندگان