برقاشی؛ دور همی قدیمی های پاسارگاد
به گزارش شیرازه به نقل از طنین پاسارگاد،
این روزها اگر در نقاط مختلف شهرستان پاسارگاد و شهر سیوند سری بزنید
مردمانی را مشاهده می کنید که روبه آفتاب وتکیه به دیوار از نعمت نور
وگرمای افتاب لذت می برند.
این روزها کشاورزان شهرستان پاسارگاد و شهر سیوند دور هم جمعند، دور همی که گرمایش با گرمای آفتاب عجین شده است.
یکی
از سرگرمی های مردمان پاسارگاد، دیدار یکدیگر در کوی و برزن و گپ زدن است،
زمستان ها که کار و بار کشاورزی تعطیل می شود و مردم اوقات فراغت بیشتری
به دست می آورند، گوشه ای بَرِ آفتاب یا به زبان محلی در پاسارگاد "برقاشی
افتو" کافی است تا گروهی را به هوای گپ زدن، گرد هم آورد تا گرمی حضور هم
را در پرتو گرمای آفتاب پاییزی وزمستانی غنیمت بشمرند.
حجت الله قلی پور نویسنده و مردم شناس در این باره می گوید:هر چیزی که جزء عادت مردم است را می توان فرهنگ آن مردم نامید.
وی افزود: یکی از گویش های محلی مردم شهرستان که نسل به نسل و سینه به سینه به ما رسیده واژه برقاشی است که به معنای سینه کش آفتاب و در اصطلاح عامیانه برقاشی به معنای بر آفتاب و جایی که افتاب گیر است.
نویسنده کتاب یاقوت سبز ادامه داد: از زمانهای گذشته در فصل پاییز و زمستان که کشاورزان بیکار بودند و سرگرمی خاصی هم نداشتند بعد از صرف صبحانه و بعد از ظهرها در کنار دیوارهایی که آفتاب گیر بود دسته دسته می نشستند و اعتقاد و باور داشتند که هوای آزاد و نور آفتاب خطر بروز بیماری های قلبی و دیابت را در افراد مسن کاهش می دهد و در مقابل نور آفتاب که می نشستند احساس شادی و سلامتی می کردند.
قلی پور افزود: از طرفی پیر مردها در این دور همی ها از خاطرات و تجربیات گذشته، نحوه کشت زراعت،دامداری ها صحبت می کردند و در بیشتر اوقات نوجوانان و جوانان روبروی آنها بازی های محلی می کردند که مورد تشویق آنها قرار می گرفتند.
پیرمردان در
این گونه دور همی ها داستان ها وقصه های حماسی-عشقی تعریف می کردند که این
موضوع باعث وسیع تر شدن دامنه لغات آنها می شد.
قلی پور می گوید: برقاشی نشستن؛ در مجموع چندین محاسن دارد که صرفه جویی در مصرف سوخت،در بعضی اوقات و در چنین نشست هایی زمینه ازدواج دو زوج فراهم می شد، آشتی کردن خانواده هایی که در آستانه جدایی بودند و در کل تجربه نشان داده این آفتاب نشین ها بسیاری از مشکلات جامعه را حل کرده اند.
طنین پاسارگاد، البته برقاشی مختص به پیرمردها و کهنسالان نیست و جوانان هم از برقاشی استقبال می کنند و لذت هم می برند.
ساجدی که یک جوان است می گوید: بنده از بچگی که به مدرسه می رفتم کنجکاو بودم که ببینم پیرمردها در این دور همی که در فصل پاییز و زمستان بود، چه می گویند و هر از گاهی که کنارشان می نشستم همیشه من را نصیحت به کار وتلاش و درس خواندن می کردند.
صفایی که اهل شهر سیوند است هم می گوید:
من حدود چهل سال دارم و حدود بیست سال که این پدران ما صبح ها وبعد از ظهر
های پاییزی و زمستانی اطراف مغازه من جمع می شوند، من در این سالها درسهای
زیادی از آنها گرفته ام و خدا رو شکر زندگی آرام خود را مدیون این دور همی
هستم و اگر یک روز هم نباشند انگار یک چیزی در آن روز گم کرده ام.
به
نظر می رسدکه قدیمی تر ها با این کارشان می خواستند بیشتر از حال و هوای
همدیگر با خبر باشند و به نوعی سنت صله رحم را به خوبی انجام بدهند، موضوعی
که این روزها و در جامعه امروزی کمرنگ شده است.