نصرت الله؛ شهیدی که خرمشهر را به فتح رساند
به گزارش شیرازه،
شهید نصرت الله کرمزاده، در خانواده ای فقیر به دنیا آمد. پدر و مادرش با
کار در مزرعه او را بزرگ کردند. در هفت سالگی به مدرسه رفت؛ اما به علت فقر
خانواده در همان مقطع ابتدایی، ترک تحصیل کرد و مانند دیگر برادرانش به
کار کشاورزی پرداخت.
پس از مدتی به شیراز رفت و در یک نانوایی به کار مشغول شد و بعد از آن به یک قنادی رفت و مدتی را هم در آنجا کار کرد. با اوج گرفتن نهضتهای مردمی بر ضد رژیم، نصرت ا... نیز همانند دیگر اقشار مردم در راهپیمایی ها وتظاهرات شرکت می کرد و عملا علاقه خود را به نظام مقدس جمهوری اسلامی نشان می داد.
بعد از پیروزی انقلاب، در فروردین سال 58 به خرامه آمد و در کنار فعالیتهای مذهبی خود به شغل قنادی پرداخت. در اسفندماه سال 59 دختری از یک خانواده مذهبی را به عقد خود در آورد، با شروع جنگ تحمیلی روح او آرام و قرار نداشت؛ سرانجام تصمیم می گیرد به جبهه برود، ولی با مخالفت پدر و مادرش مواجه می شود.
علی رغم همه مخالفت ها در تاریخ 15/1/61 جهت اعزام به جبهه خونین شهر اعزام می شود و در فتح بزرگ خونین شهر شرکت می کند تا این که در تاریخ4/3/61 نصرت ا... به نصرت الهی دست می یابد و به آرزوی دیرینه خود، یعنی شهادت، نایل می گردد.
رفتار و اخلاقش زبانزد همه بود. اخلاقش نیکو و پسندیده بود. در کارهای خیر همیشه پیشقدم بود. رفتاری علی وار و حسین گونه داشت. به مردم در کارهایشان کمک می کرد و شریک غم و شادی برادران مذهبی خود بود. به مستضعفان کمک می کرد و اگر یتیمی را می دید، دست نوازش بر سرش می کشید. برخوردی مودبانه با بزرگان و خردسالان داشت. هیچ وقت تکبر و خودخواهی به خود راه نمی داد. به نماز و روزه اهمیت زیادی می داد و عبادت هایش را از روی آگاهی و شناخت اسلام انجام می داد. به قران خواندن علاقه زیادی داشت و در کلاسهای قران شرکت می کرد. به امام عشق می ورزید و او را بسیار دوست داشت.
وصیت نامه گهربار شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
... ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد. امام خمینی(ره)
انقلاب شکوهمند اسلام با قدرت لایزال الهی و همت دلیرانه حزب الله می رود تا پرچم پر افتخار « لااله الاالله و محمد رسول الله» را در تمام جهان به اهتزاز درآورد و پرچم کفر را سرنگون سازد. در تحقق این هدف، جانها باید فدا شود. خونها ریخته و کودکان یتیم و پدران بی پسر و مادران داغدیده گردند؛ چرا که اسلام عزیز است و والا و چیزی بهتر از آن نیست و جا دارد در راه این اسلام عزیز، حسین ها، اکبرها، عباس ها، بهشتی ها و دستغیب ها فدا گردند که این دین و مکتب پایدار بماند که این گفته حسین(ع) است که
« اگر دین محمد پایدار نمی ماند جز با کشتن من، پس ای شمشیرها فرود آیید بر فرق ما.» و شعار رزمندگان و این حقیر این است که اگر شهادت ما باعث پیروزی اسلام و نابودی صدامیان می گردد پس ای گلوله ها و ای خمپاره های صدامیان، فرود آیید بر فرق ما.
وصیتی
که دارم این است که ای ملت غیور همچنان با رهبری امام امت و رهنمودهای او
حرکت کرده و در مقابل دشمن استوار ایستاده و مقاومت نمایید و از پدر و مادر
عزیزم می خواهم که مرا حلال کنند. از این که مرا در راه اسلام قربانی کرده
اند، افتخار کنند و زیاد ناراحت نباشند و گریه نکنند که قلب دشمن خوشحال
شود؛ چرا که من امانت خدا نزد آنها بودم وآنها امانتدار خدا و پس از شهادت
من سجده شکر بجا آورند و
دعا کنند که خداوند این هدیه ناقابل را از آنان بپذیرد.
... از شما می خواهم که سر نماز همیشه برای امام عزیز دعا کنید. فرج امام زمان(عج) را فراموش نکنید و امیدوارم که فرزندان خود را طوری پرورش دهید که بتوانند و خود نیز بخواهند که به عنوان هدیه به اسلام داده شوند و امیدوارم که همیشه موفق باشید و در پایان از پدر و مادر و خواهر و برادرانم و همه فامیل تقاضا دارم همان طور که گفتم برای من زاری نکنند؛ زیرا، این شهادت است که عروسی من را نمایان می کند و این عروسی است که باعث خوشحالی می شود. پس شهادت من عروسی من و عروسی من شادی شماست. بنابراین جایی برای گریه نمی باشد. در ضمن هرگز مرا ناکام به زبان نیاورید؛ زیرا، کام من شهادت است که به آن رسیدم .
به تاریخ روز چهارشنبه 22/2/61 در جبهه رقابیه – فکه، نصرت الله کرمزاده
منبع: صدای خرامه