در گفتگو با سازنده نماهنگ «عاشقان می آیند» مطرح شد؛
کارها و برنامه هایی برای محرم داریم که به شرط توفیق انجام خواهیم داد
مداح برجسته شهرستان قیروکارزین گفت : در تلاش هستیم که با دوستان کارهای ارزشی در قالب نماهنگ را بیشتر به مرحله تولید برسانیم که انشاءالله محقق بشود؛ کارها و برنامه هایی برای محرم داریم که به شرط توفیق انجام خواهیم داد.
به گزارش شیرازه، مصاحبه با مداح برجسته شهرستان قیروکارزین کربلایی مرتضی صفایی به بهانه پخش نماهنگ «عاشقان می آیند» از شبکه 3 سیما؛
برای شروع خودتون رو معرفی کنید:
مرتضی صفائی هستم، متولد 1369 شهر مبارک آباد در شهرستان قیروکارزین استان فارس، در حال حاضر ساکن کرج و الان در خدمت شما هستم.
چی شد که مسیر زندگیتان با شهدا و راهیان نور عجین شد؟
علت های بسیاری بود و مهمترینش عنایت حضرت زهرا (س) بود، امّا مرگ برادرم در ایام فاطمیه بیشتر مؤثر بود. برادرم مرحوم حجت اله صفائی از نوکران با اخلاص اهل بیت (ع) بود که زندگیش را وقت ائمه و شهدا کرده بود. ایام فاطمیه سال 1384 می خواستند فرش های نمایشگاه و حسینیه را شستشو کنند، در بین مسیر اون اتفاق به ظاهر تلخ می افتد و مرگ شهادت گونه ی برادرم رقم می خورد. از آن روز به بعد من برای خدمت به شهدا و اهل بیت (ع) با خودم عهد بستم و تا امروز بحمدالله در این مسیر بوده ام.
شنیدیم که شما انس زیادی با معراج شهدای اهواز دارید و هرساله ایام عید نوروز اونجا خادم هستید، درسته؟
بله، الان نزدیک به 8 سال است که توفیق خادمی شهدا را در معراج شهدای اهواز دارم و این حنجره ای که پیش ما امانت است در راه شهدا و زائران آنها خرج می کنیم.
آقا مرتضی، سال 96 برای شما چطور گذشت؟
سال 96 برای من فراز و نشیب های زیادی داشت، در این سال از خیلی چیزها فاصله گرفتم و بیشتر گوشه گیری را انتخاب کردم؛ امّا در عوض خیلی چیزها بدست آوردم که قابل توصیف نیست. گاهی باید از تمام تعلقات اطرافمان دور شویم تا چیزی در کاسه ما بگذارند. سال 96 ما تقریباً اینطور بود.
مهمترین اتفاق سال 96 برای شما چی بود؟
مهمترین اتفاق برای من این بود که در میلاد امام حسن (ع) در کنار شهدای گمنام هیئت انصار کرج مراسم ازدواجمون رو برگزار کردیم و اتفاقات این مجلس باعث شد برای من اتفاق ویژه ای باشد؛ چند ماه بعد هم که عروسی گرفتیم و این دو موضوع مهمترین اتفاقات سال 96 ما را رقم زد.
و به نظر خودتون، مهمترین کار نکرده شما در سال 96؟
مهمترین کاری که نکردیم این بود که یار نشدیم، دعا کنید در سال جدید بتوانیم یار شویم.
آقای صفائی، یک نماهنگ از شما به نام «عاشقان می آیند» با موضوع راهیان نور، در رسانه ملّی پخش شد، در مورد این اثر توضیح بفرمایید؟
مدتها بود که طرح و ایده این اثر در ذهنم وجود داشت، آن را بررسی کردیم و نهایتاً نتیجه را به ستاد مرکزی راهیان نور پیشنهاد دادیم که خوشبختانه با آن موافقت شد و رفتیم برای اجرا. خُب برای اینکه اثر ماندگاری باشد به شعر قوی نیاز داشتیم که زحمت شعر را دوست عزیزم آقای قاسم صرّافان کشیدند. ضبط استدیویی آن نیز در قم صورت گرفت که من هنگام ضبط نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم و تمام این کلیپ را با گریه خواندم. چون این اثر را به یاد شهید آقاحجت اسدی و حاج رضا فرزانه و شهدای گمنام اجرا می کردم، نتوانستم حریف اشکهایم شوم.
نهایتاً خروجی کار در روز ملّی راهیان نور در تهران رونمایی شد و مورد توجه حاضران خصوصاً سردار فضلی و بقیه مسئولان قرار گرفت و تقریباً همه حاضرین در سالن هنگام پخش نماهنگ گریه می کردند.
برای آینده هم چنین آثاری رو از شما خواهیم دید؟
در تلاش هستیم که با دوستان کارهای ارزشی در قالب نماهنگ را بیشتر به مرحله تولید برسانیم که انشاءالله محقق بشود؛ کارها و برنامه هایی برای محرم داریم که به شرط توفیق انجام خواهیم داد.
خب، یک سؤال شخصی؛ کرج دلت می گیرد چه می کنی یا کجا می روی؟
اول برای خودم و همسرم روضه می خوانم مخصوصاً اگر شب جمعه شب زیارتی ارباب باشد، اگر باز هم دلمان باز نشد به زیارت شهدای گمنام هیئت انصار کرج می روم.
به عنوان سؤال آخر؛ آرزوی مرتضی صفایی چیست؟
خب من دو آرزو دارم که امیدوارم به حقیقت تبدیل شود. اول اینکه مولا و صاحبم حضرت ولی عصر (عج) ببینم که این آرزوی هر بچه شیعه ایست. دوم هم مثل آقامحسن حججی آرزو میکنم دوبار شهید شوم، یکبار قبل از ظهور با شهادت زمینه ساز ظهور شویم، و یک بار هم بعد از ظهور در رکاب امام عصر (عج) شهید شویم انشاءالله.
ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
برای شروع خودتون رو معرفی کنید:
مرتضی صفائی هستم، متولد 1369 شهر مبارک آباد در شهرستان قیروکارزین استان فارس، در حال حاضر ساکن کرج و الان در خدمت شما هستم.
چی شد که مسیر زندگیتان با شهدا و راهیان نور عجین شد؟
علت های بسیاری بود و مهمترینش عنایت حضرت زهرا (س) بود، امّا مرگ برادرم در ایام فاطمیه بیشتر مؤثر بود. برادرم مرحوم حجت اله صفائی از نوکران با اخلاص اهل بیت (ع) بود که زندگیش را وقت ائمه و شهدا کرده بود. ایام فاطمیه سال 1384 می خواستند فرش های نمایشگاه و حسینیه را شستشو کنند، در بین مسیر اون اتفاق به ظاهر تلخ می افتد و مرگ شهادت گونه ی برادرم رقم می خورد. از آن روز به بعد من برای خدمت به شهدا و اهل بیت (ع) با خودم عهد بستم و تا امروز بحمدالله در این مسیر بوده ام.
شنیدیم که شما انس زیادی با معراج شهدای اهواز دارید و هرساله ایام عید نوروز اونجا خادم هستید، درسته؟
بله، الان نزدیک به 8 سال است که توفیق خادمی شهدا را در معراج شهدای اهواز دارم و این حنجره ای که پیش ما امانت است در راه شهدا و زائران آنها خرج می کنیم.
آقا مرتضی، سال 96 برای شما چطور گذشت؟
سال 96 برای من فراز و نشیب های زیادی داشت، در این سال از خیلی چیزها فاصله گرفتم و بیشتر گوشه گیری را انتخاب کردم؛ امّا در عوض خیلی چیزها بدست آوردم که قابل توصیف نیست. گاهی باید از تمام تعلقات اطرافمان دور شویم تا چیزی در کاسه ما بگذارند. سال 96 ما تقریباً اینطور بود.
مهمترین اتفاق سال 96 برای شما چی بود؟
مهمترین اتفاق برای من این بود که در میلاد امام حسن (ع) در کنار شهدای گمنام هیئت انصار کرج مراسم ازدواجمون رو برگزار کردیم و اتفاقات این مجلس باعث شد برای من اتفاق ویژه ای باشد؛ چند ماه بعد هم که عروسی گرفتیم و این دو موضوع مهمترین اتفاقات سال 96 ما را رقم زد.
و به نظر خودتون، مهمترین کار نکرده شما در سال 96؟
مهمترین کاری که نکردیم این بود که یار نشدیم، دعا کنید در سال جدید بتوانیم یار شویم.
آقای صفائی، یک نماهنگ از شما به نام «عاشقان می آیند» با موضوع راهیان نور، در رسانه ملّی پخش شد، در مورد این اثر توضیح بفرمایید؟
مدتها بود که طرح و ایده این اثر در ذهنم وجود داشت، آن را بررسی کردیم و نهایتاً نتیجه را به ستاد مرکزی راهیان نور پیشنهاد دادیم که خوشبختانه با آن موافقت شد و رفتیم برای اجرا. خُب برای اینکه اثر ماندگاری باشد به شعر قوی نیاز داشتیم که زحمت شعر را دوست عزیزم آقای قاسم صرّافان کشیدند. ضبط استدیویی آن نیز در قم صورت گرفت که من هنگام ضبط نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم و تمام این کلیپ را با گریه خواندم. چون این اثر را به یاد شهید آقاحجت اسدی و حاج رضا فرزانه و شهدای گمنام اجرا می کردم، نتوانستم حریف اشکهایم شوم.
نهایتاً خروجی کار در روز ملّی راهیان نور در تهران رونمایی شد و مورد توجه حاضران خصوصاً سردار فضلی و بقیه مسئولان قرار گرفت و تقریباً همه حاضرین در سالن هنگام پخش نماهنگ گریه می کردند.
برای آینده هم چنین آثاری رو از شما خواهیم دید؟
در تلاش هستیم که با دوستان کارهای ارزشی در قالب نماهنگ را بیشتر به مرحله تولید برسانیم که انشاءالله محقق بشود؛ کارها و برنامه هایی برای محرم داریم که به شرط توفیق انجام خواهیم داد.
خب، یک سؤال شخصی؛ کرج دلت می گیرد چه می کنی یا کجا می روی؟
اول برای خودم و همسرم روضه می خوانم مخصوصاً اگر شب جمعه شب زیارتی ارباب باشد، اگر باز هم دلمان باز نشد به زیارت شهدای گمنام هیئت انصار کرج می روم.
به عنوان سؤال آخر؛ آرزوی مرتضی صفایی چیست؟
خب من دو آرزو دارم که امیدوارم به حقیقت تبدیل شود. اول اینکه مولا و صاحبم حضرت ولی عصر (عج) ببینم که این آرزوی هر بچه شیعه ایست. دوم هم مثل آقامحسن حججی آرزو میکنم دوبار شهید شوم، یکبار قبل از ظهور با شهادت زمینه ساز ظهور شویم، و یک بار هم بعد از ظهور در رکاب امام عصر (عج) شهید شویم انشاءالله.
ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
نظرات بینندگان
