عزاداری و سینه زنی ایام محرم در سروستان قدیم
به گزارش شیرازه به نقل از سرو آنلاین کربلا حدیث شوریدگی و عاشقی است و یاد قهرمانانش الهام بخش مبارزه بر علیه ظلم و ظالمان در همیشه تاریخ است.پیشینه این سوز و گداز به سال های قبل از وقوع حادثه عاشورا بر می گردد که پیامبر اکرم(ص) سال ها قبل از شهادت مظلومانه سالار شهیدان(ع) در حالی که امام حسین(ع) را بر زانوی مبارک خود نشانده بود فرمودند»ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا«برای شهادت حسین (ع) حرارتی در دل های مومنین است که هرگز به سردی نمی گراید.
آورده اند که پیامبر (ص) گاهی اشک ریزان بر گلوی او بوسه می زد و تا پایان عمر از یادآوری آن صحنه ها می گریست. آورده اند که پیامبر گرامی(ص) در معراج وقتی به کربلا رسید شهادت امام حسین(ع) و یارانش را دید.داغ شهادت مظلومانه حسین(ع) به قدری جانگداز بود که تمامی انبیا و پاکان و صالحان مصیبت های وارده بر خود را فراموش کرده و بر مصیبت او می گریستند.این است که هنگام محرم و عاشورا آسمان از یادآوری این حادثه خون و خاکستر می بارد و هر جنبنده ای بر او می گرید.
از زمان های دور پس از واقعه کربلا عزاداری به صورت پنهان مرسوم بوده و از زمان دیلمیان و صفویان به طور آشکارا همه ساله مردم ایران در دهه محرم و بیستم صفر(چهلم امام حسین(ع)) بر شهادت مظلومانه امام و یاران فداکارش مویه کنان عزاداری می کرده اند.
در سروستان قدیم از اول محرم و شاید در روزهای آخر ذی الحجه مساجد تکایا برای محرم آماده می شدند ،رنگ سیاه کم کم رنگ غالب می شد.زن و مرد و پیر و جوان سیاه پوش می شدند و پارچه ها و علم های سیاه رنگ در و دیوار مساجد،تکیه ها و گاهی خانه ها و سر درب منازل را می پوشاند.تقریبا پوشش تمامی بچه ها عوض می شد و بعضا رنگ سبز نیز در لباس برخی بچه ها نمود خاصی داشت. در این ایام مردم به قدر وسع و توانایی کرم و بذل و بخشش خود را با اطعام عزاداران و نذر و نیاز بروز می دادند.
آب دادن ،شربت دادن،شیر دادن ، اسفند دود کردن از رسوماتی بود که تقریبا از سالها قبل معین و مشخص شده بود که مثلا سقای عزاداران محله کیست و یا چه کسی در چه شبی شربت نذر کرده و به عزاداران می دهد .لازم به ذکر است به جز روزهای تاسوعا و عاشورا ایام اول تا هشتم محرم در شب ها برگزار می شد و مردم روزها به کسب و تلاش خود مشغول بودند.
در شب های اول محرم سینه زنی آنچنان رسمی و گرم برگزار نمی شد و بیشتر بچه های کم سن و سال در کوچه پس کوچه ها راه رفته و سینه زنی می کردند به مرور زمان که شب های چهارم و پنجم محرم فرا می رسید سینه زنی رسمی تر و جمعیت عزادار فزونی می گرفت .معمولا رسم بود همراه سینه زنی برای گرفتن ریتم و آهنگ منظم نقاره یک لنگی می زدند یعنی دهل را با یک تیر می زدند اهالی هر محله با شنیدن صدای نقاره یک لنگی در محل خاصی گرد هم می آمدند مثلا حسن آباد سرآب پخش کن،محله حاج نظری در جلو عمارت و محلات دیگر اغلب جلوی مساجد،به علت نبود روشنایی معمولا یک نفر چراغ دستی نفتی و یا چراغ پری مز را در دست گرفته و نوحه خوان که برخی مواقع سوار بر الاغ بود در زیر روشنایی چراغ نوحه می خواند و سینه زنان یک مصرع و یا یک بیت از نوحه را با صدای بلند جواب می دادند.این مراسم در شب تاسوعا،شب عاشورا و روز عاشورا بسیار رسمی تر ،گرمتر و با وسایلی از قبیل: علم، کتل، بیرق، گهواره علی اصغر و حجله قاسم برگزار می شد.
اوج عزاداری شب و روز عاشورا بود که اکثر هیئت های عزاداری محله گردی می کردند.یعنی از محله خود حرکت کرده و پس از عبور از چندین محل تا نیمه های شب در حال عزاداری به محل خود برمی گشتند. در این هنگامه هر محله بزرگی هیئت و وسایل عزاداری خود را به رخ محلات دیگر می کشید.در حالی که نقاره زن در جلو عزاداران سوار بر الاغ،اسب و یا شتر تک ضرباتی را به نقاره خود می زد.معمولا یک سازنده هم با ساز سرنا آهنگ بسیار غمگین و اندوهناکی را می نواخت.بعضی ها لباس های قدیمی به شکل زمان قاجار شال و قبا و آرخلاق می پوشیدند اینان معمولا با پای برهنه بودند و با دست محکم بر سینه خود می کوبیدند.
برخی جوانترها معمولا شاطر می شدند و دهانه و عنان اسب امام و اصحاب را گرفته و در جلوی امام راه می رفتند(البته گه گاه اتفاق می افتاد که در حین محله گردی بین عزاداران دو یا چند محل درگیری و نزاع در می گرفت و چه بسا به وسایل همدیگر با سنگ و چوب حمله می کردند والبته این به خاطر شور و هیجانی بود که معمولا جوانترها به آن دچار می شدند.
ریش سفیدان و بزرگتران هر محله با گرفتن ژست خاص در جلو هیئت محله خود حرکت می کردند و فرمان می دادند که چه موقع و در کجا عزاداران بایستند و یا تند و کند حرکت کنند.دو محل تزنگ و هفتو که فاصله بیش از یک کیلومتر با محله های سروستان داشتند فقط روز عاشورا به محلات دیگر وارد می شدند و بعدها در شب های تاسوعا و عاشورا نیز محله گردی می کردند.حجله قاسم و گاهواره علی اصغر فقط در روز عاشورا و بعضا در شب عاشورا حرکت داده می شد و در شب های پنجم تا دهم محرم در محله در گوشه ای ثابت بود.
روز عاشورا در سروستان معمولا هیچ کس در خانه نبود ،همه مردم اعم از زن و مرد از اوایل صبح از خانه خارج شده و تا اذان ظهر به سینه زنی ، فریاد و شیون و گریه و زاری می پرداختند.ظهر عاشورا محلات مرکزی سروستان همه در عمارت گرد هم می آمدند هنگام ورود به عمارت نقاره زنها،ساز زن ها و طبال ها و اسب سواران با شور و هیجان خاصی وارد می شدند. صدای شیون و فریاد زنان و دختران از زیر چادرها با آهنگ دستهایی که به سینه ها کوبیده می شد یادآور عاشورای سالار شهیدان امام حسین(ع)بود .
تا قبل از قرن چهارم هجری عزاداری شهادت امام حسین(ع) و اصحاب وی علنی نبود و به صورت پنهان انجام می شد. اما در نیمه دوم قرن چهارم هجری سوگواری روز عاشورا آشکارا در کوچه و بازار انجام می گرفت.مورخان اسلامی چنین گفته اند که اولین بار معزالدوله دیلمی(352 هجری) دستور داد که مردم در روز عاشورا بازار را بسته و خیمه ها به شکل قدیم برپا کنند و عزاداری کنند. از آنزمان تا اواسط قرن پنجم عزاداری و سینه زنی به همین شکل و ترتیب کم و بیش انجام می شد .در این مدت اگر عاشورا با عید نوروز یا مهرگان مصادف می شد .مردم مراسم عید را به تاخیر می انداختند.بعد از آن به دلیل در انزوا قرار گرفتن تشیع مراسم عزاداری خیلی علنی نبود تا زمان صفویه که به دلیل ترویج تشیع عزاداری شکل علنی و آشکار به خود گرفت.لازم به ذکر است که همیشه مراسم عزاداری و سینه زنی تحت نظارت علمای بزرگ شیعه هدایت می شده است تا این مراسم از مسیر اصلی خود منحرف نشود و این مراسم عامل خوبی برای تقویت دین به حساب آید. بدیهی است که سروستان در گذشته از این قاعده مستثنی نبوده است .ده روز اول محرم به خصوص روزهای آخر این دهه زمان مناسبی برای اظهار نگرانی و دلسوزی و از طرفی علاقه و عشق مردم نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) بوده و هست.در قدیم آنهایی که عزیزانی را در نزدیکی های ماه محرم از دست داده بودند بیشتر منتظر شروع ماه محرم بودند تا هر چه بیشتر و عمیق تر شور و تعزیت خود را بروز دهند و داغ عزیز خود را با داغ امام مظلوم خود عجین کرده و بر هر دو ماتم عمیق بگریند و بر سر و سینه خود بکوبند. نوحه خوان هم در هر محله نقش بسیار زیادی در چگونگی انجام مراسم سینه زنی و عزاداری داشت،هر چه نوحه خوان صدای دلنشین تر و حزن انگیزتری داشت شور و حرارت سینه زنان زیادتر بود. نوحه خوان ها معمولا دست نوشته هایی را که به شکل دفترچه ای به هم دوخته بودند و گلچین انواع اشعار مورد علاقه شان بود همیشه هنگام عزاداری با خود داشتند و به تناسب هر شب نوحه ای خاص می خواندند ،مثلا نوحه شب تاسوعا با نوحه شب های دیگر متفاوت بود و بیشتر در منقبت حضرت عباس (ع) و فداکاری ایشان در آوردن آب برای اهل بیت (ع)بود و یا شبهای عاشورا نوحه ای خاص خود را داشت نظیر:امشب شهادت نامه عشاق امضاء می شود- یا شب عاشوراست امشب در بدر لیلاست امشب ، خون جگر زهراست امشب-معمولا هر دو شب و روز تاسوعا و عاشورا نهار و شام در هر محله جهت عزاداران توسط افراد متمکن و مومن تهیه می شد.حجله قاسم را صبح روز تاسوعا درست می کردند و مشخص بود که در هر محله این مراسم که با نقل و شربت و چای از افراد پذیرایی می شد در منزل چه کسی برگزار می شد .
حجله قاسم از یک لنگه تخت چوبی با انواع پارچه و قالیچه های زیبا مزین و درست می شد و کسانی که شب و روز عاشورا آن را حمل می کردند معمولا چهار نفر بودند که هر شخص یک پایه تخت را بر دوش می کشید .این چهار نفر هر کدام حوله ای را چهار تا کرده و بر دوش می گذاشتند تا سنگینی حجله دوش آنان را زخم نکند.زنان معمولا نوزادان خود را به تبرک چند دقیقه ای در حجله قاسم می گذاشتند و به ازای آن مقدار پول یا یک کله قند به حاملان حجله می دادند که در پایان این درآمد ما بین چهار نفر تقسیم می شد.
لباس نوزاد معمولا سبز رنگ و بیشتر با روسری بلند سفید رنگ پوشیده می شد و یا یک روسری سبز رنگ بلند به شکل عربی بر سر نوزاد بسته می شد.حجله قاسم معمولا در جلوی هیئت هر محله حرکت می کرد و پس ار آن علم و بیرق و کتل حرکت داده می شد.این حجله بسیار مورد توجه زنان و کودکان بود.معمولا هر زن با دیدن حجله قاسم اشک از دیدگانش جاری می شد در برخی مکانها جلوی حجله قاسم گوسفند قربانی می شد و همزمان اسفند و زاغ را اطراف حجله دود می کردند. بوی عطر اسفند مشام همه عزاداران را می نواخت.
در قدیم پس از اتمام مراسم روز عاشورا شب یازدهم و در برخی مواقع تا سه شب مراسم شام غریبان برگزار می شد و مراسم خاصی داشت.فلسفه این مراسم بیان و اظهار نحوه برخورد و رفتار کفار و ظالمان با بازماندگان و اطفال شهدای عاشورا بود که معمولا ده تا پانزده کودک را با لباس سفید با طناب به یکدیگر می بستند و آنها آرام آرام مویه کنان و نشسته در تاریکی حرکت می کردند و در دست برخی از کودکان شمعی روشن سوسو می زد .
یک یا دو نفر از بزرگان با لباس قرمز و شمشیر به دست که در نقش شمر و دیگر کفار ظاهر می شدند با شلاق کودکان را می زدند و می ترساندند و گاهی یکی از آنها فریاد می زد: شمر منم از همه بدتر منم ، خون به دل زینب مضطر کنم . دیگری که توبره ای از کاه بر دوش داشت بر سر کودکان کاه می پاشید و به گونه ای آن مراسم را شبیه سازی می کردند.
حدود چهل سال قبل بود که عزاداری در سروستان از سینه زنی به زنجیر زنی تغییر پیدا کرد و جوانها و میان سالها هیئت های خود را به شکل صف های دو،سه و یا چهار ردیف زنجیر زن در آوردند و سینه زنی به پیرمردها و بزرگترها محدود شد به این شکل که در ابتدا پس از حجله و علم و بیرق و علامت هر هیئت که عمدتا شکل جدیدی پیدا کرده بودند صفوف رنجیر زن سپس پشت سر آنها سینه زن و در آخر زنان و دختران حرکت می کردند با این تغییر در شیوه عزاداری بلندگوها،موتور برق،ماشین های حمل آب و شربت ، سنج و طبل جای علم و کتل و نقاره و ساز و شتر و اسب را گرفت البته اسب و شتر و نقاره و دهل هنوز در هیئت های عزاداری محله حاج نظری و محله بالا استفاده می شود.بالطبع انواع نوحه ها نیز تغییر کرده و از لباس های قدیمی معمول دیگر چیزی نیست .
یکی از جنبه های نازیبای عزاداری نه در سروستان بلکه تقریبا در اکثر شهر های ایران نقش زنان در عزاداری است که از نقش عزادار فعال به تماشاگر محض تغییر پیدا کرده است که البته این تغییر شامل برخی جوانان پسر و مردان نیز شده است .در عزاداری قدیم تماشاگر بی معنا بود و در یک کلام همه عزادار بودند.«السلام علیک یا ثارالله»
انتهای پیام/ص
میکنند