کد خبر: ۵۹۵۱۵
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۱ - ۰۱ شهريور ۱۳۹۳
«پارتی اشک و آه» شبه روشنفکران؛

وقتی به جای فاتحه و قرائت قرآن برای درگذشتگان، ترانه و تصنیف می‌خوانند!

بزرگ‌ترین ظلم به امثال مرحوم سمندریان و بهبهانی است «چرا رفتی» و «کولی کنار آتش» بر سر پیکر آن‌ها خوانده شود.
جماعت شبه روشنفکر ایرانی، استاد حمله به باورهای اصیل ملت ایران و ایجاد «شبه ‌رسومات» جعلی برای موازی کاری با آن است؛ رویکردی که اساسا قائل به تمایز میان خود و فرهنگ مردم است و بیشتر از هر چیز به دنبال «اسلام زدایی» از باورهای عمومی ایرانیان است. برای مقابله با دین مردم، از هیچ دستاویزی فروگذار نمی‌شود؛ گاهی با چنگ زدن به نژادپرستی ایرانی و جعل افسانه درباره عظمت تاریخی قوم پارس و گاهی هم با کوبیدن بر سر‌‌ همان فرهنگ ایرانی و تاریخ پرشکوه و متعالی نشان دادن فرهنگ غربی. 

به گزارش شیرازه به نقل از رجانیوز، مدتی است که درگذشت برخی چهره‌های فرهنگی و هنری تبدیل به رودخانه پر از ماهی برای این جماعت شده تا آب را بدون توجه به اینکه در فرودست کسی جرعه‌ای آب بر می‌دارد، گِل‌آلود کنند و کاسبی خود را رونق ببخشند. 

از قدیم‌الایام ایرانیان رسومات خاصی برای تدفین مردگان داشتند و با گرایش مردم ایران به دین اسلام، این روند شکل و شمایل خاصی به خود گرفت تا بالا‌ترین میزان احترام به متوفی از سوی تشییع کنندگان صورت بگیرد. احترام به پیکر تازه درگذشته، قرائت قرآن و فاتحه برای مغفرت وی، پرهیز از خنده و شوخی در مراسم تدفین و رعایت شئونات مراسم، بخشی از آداب تشییع و تدفین مردگان است که قرن‌هاست در این کشور از سوی مردم اجرا می‌شود و در حکم مقدسات آنان قرار گرفته است. 

حالا چند صباحی است که شبه روشنفکران که این دین‌مداری مردم به مذاقشان خوش نیامده، یک «مسجد ضرار» درست کرده‌اند و مراسم درگذشت برخی از هم طیفان خود را به نحوی برگزار می‌کنند که علاوه بر توهین به فرهنگ و اعتقادات تاریخی یک ملت بزرگ است، زمینه‌ساز وهن و طعن به متوفی را نیز فراهم می‌کند. 

کف و سوت بر سر جنازه حمید سمندریان

ماجرا از کف و سوت به افتخار «حمید سمندریان»، کارگردان مطرح تئا‌تر بر سر جنازه‌اش در سالن اصلی تئا‌تر شهر رنگ و بوی تازه‌ای به خود گرفت تا به روز گذشته و تشییع پیکر «سیمین بهبهانی»، شاعری که چند روز پیش فوت کرد، رسید. در روز شهادت امام صادق (ع) که بزرگ مکتب تشیع است، پیکر سیمین بهبهانی هم بدون قرائت فاتحه و تلاوت قرآن و فقط با سوت و کف و آوازخوانی رفیق گرمابه و گلستان «گوگوش» از تالار وحدت به سمت بهشت زهرا (س) تشییع شد. 

حتی زمانی که یک قاری قرآن در پشت تریبون قرار گرفت تا به تلاوت قرآن و هدیه ثواب آن به مرحومه درگذشته بپردازد، جماعت شبه روشنفکر با دست و جیغ و سوت، به این مساله اعتراض کردند. 

در پایان این مراسم هم پیکر سیمین بهبهانی در حالی تشییع شد که جمعیت حاضر، با وجود تاکید و درخواست چندین باره مجری مراسم، به جای بیان عبارت مرسوم در مراسم تشییع همانند «لاالله الا الله» و نیز قرائت فاتحه، به بیان عباراتی چون «درود بر سیمین بهبهانی» و «سیمین بهبهانی در قلب ما می‌مانی» بسنده کرده و در حین مراسم تشییع نیز به خوانش سرود «ای ایران، ای مرز پرگهر» پرداختند. 

اینکه سیمین بهبهانی که بوده و چه رویکرد اعتقادی و سیاسی در دوران زندگی خود داشته است، تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمی‌کند. اسلام برای همه درگذشتگان ارزش بسیار بالایی قائل است و به همین دلیل، مسلمانان را به شرکت در تشییع جنازه یکدیگر دعوت می‌کند و اعمال و مناسکی را درنظر گرفته تا اگر متوفی خطا و یا گناهی هم در دوران زندگی خود داشته است، به لطف همراهی دیگر مسلمانان حداقل از عذاب قبر رهایی یابد و بتواند در لحظاتی که روح هنوز به طور کامل از بدن جدا نشده، بار گناهان خود را کم کند. 

حالا اینکه چهچهه زدن همایون شجریان قرار است بار آمرزش کدام گناهان و خطاهای مرحوم بهبهانی را به دوش بکشد، جای سوال و پژوهش دارد! 

این بزرگ‌ترین ظلم به امثال مرحوم سمندریان و بهبهانی است که به جای اذکار و ادعیه توصیه شده در این زمان، «چرا رفتی» و «کولی کنار آتش» بر سر پیکر آن‌ها خوانده شود که سودی برای درگذشتگان ندارد و فقط لذت حضور در یک کنسرت موسیقی رایگان را نصیب حاضرین در مجلس می‌کند. بیچاره کسانی که در پاسخ به سوالات نکیر و منکر قرار است به جای بیان کلماتی که در «تلقین» به آنان یادآوری شده، «کولی کنار آتش، رقص شبانه‌ات کو؟ / شادی چرا رمیده، آتش چرا فسرده؟» بخوانند. 

تبدیل مراسم هشداردهنده و تسلی‌بخش تشییع و تدفین مردگان به یک سوگوارهٔ غمناک که صرفا قرار است در آن ترانه‌های غمگین خوانده شود و کوچک‌ترین توجهی به معنویت نشود و حتی احترام متوفی نیز زیر پا گذاشته شود، یکی از دستاوردهای درخشان شبه‌روشنفکران در این سرزمین است که بزرگ‌ترین افتخار خود را ذبح کردن اعتقادات و باورهای آیینی مردم ایران می‌دانند. 

 «پارتی اشک و آه» شبه روشنفکران اگرچه تاثیری در اعتقادات راستین مردم این سرزمین ندارد و اتفاقا آنان را بر پرشکوه‌تر برگزار کردن مراسم آیینی خود مصمم‌تر می‌کند، تنها یک نتیجه دارد و آن هم، زیاد و زیاد‌تر شدن فاصله بدنه جامعه ایرانی با کسانی است که داعیه فرهنگ و هنر دارند و کبادهٔ روشنفکری می‌کشند اما هنوز آنقدر بی‌سوادند که نمی‌دانند اولین گام برای تاثیرگذاری بر یک جامعه، احترام به باور‌ها و اعتقادات مردم آنجامعه است؛ نه شمشیر کشیدن بر آن‌ها.

نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
علی
Iran (Islamic Republic of)
شنبه ۰۱ شهريور ۱۳۹۳
3
سلام
خلایق هر چه لایق
شما شور نزنید کار احتمالا از جای دیگر ایراد دارد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
شنبه ۰۱ شهريور ۱۳۹۳
3
مزخرف نگو
غلامی
Iran (Islamic Republic of)
شنبه ۰۱ شهريور ۱۳۹۳
1
روح سیمین شاد باد
ناشناس
United States of America
شنبه ۰۱ شهريور ۱۳۹۳
0
خلایق هرچه لایق بوددادند!
...اخوی می خواهی عبدالباسط براش بخونه!!!
لااله الا الله ذکریست که بدرقه هرجنازه ای بدان مفتخرنشود....