نامه احساسی کودک خرامهای به خدا؛ «خدایا کمک کن من و خانواده ام به مشهد بروم»
به گزارش شیرازه به نقل از صدای خرامه، اردوهای جهادی بسیج دانشجویی شهرستان خرامه که با حضور 55 تن از دانشجویان دانشگاه پیام نور و آزاد این شهرستان در روستاهای شهرک ایثار، احمدآباد، مهرآباد جعفری و کوه گری برگزار شده بود به پایان رسید.
علاوه بر فعالیت های عمرانی این برنامه که از جایگاه ویژه ای برخوردار است، عده ای از خواهران حاضر در این اردو، اقدام به برگزاری انواع برنامه های فرهنگی نمودند؛ در این میان "نامه ای به خدا" یکی از جذاب ترین آنها به شما می رفت.
نامه ای به خدا، یکی از برنامه های فرهنگی اردوهای جهادی بود که کودکان و نوجوانان حرف های دل خود را با همان ادبیات ساده و کودکانه به روی کاغذ آورده و با خدای خود نجوا می کردند؛ برخی از این نامه ها جای تامل بسیار داشت.
«خدایا کاش در این روستا یک مدرسه راهنمایی بود و دیگر نیازی نبود که من برای درس خواندن به شهر بروم. شهریه مدرسه 500 هزار تومان است و پدرم 500 هزار تومان ندارد که برای شهریه من بدهد. خدایا کمک کن تا در اینجا یک مدرسه راهنمایی ساخته شود».
اما اصل ماجرا ......
این متن بخشی از «نامه ای به خدا» بود، نامه فاطمه به خدا، در روستایی که فاطمه در آن زندگی می کند مدرسه راهنمایی وجود ندارد و به ناچار باید به مدرسه شبانه روزی بروند، مدرسه شبانه روزی هم سالانه مبلغ 500 هزار تومان بابت غذا از دانش آموزان می گیرند.
راه چاره را از مدیر آموزش و پرورش شهرستان جویا شدیم .....
کرامت کاظمی گفت: این مبلغ برای ثبت نام دانش آموز نیست بلکه برای تامین هزینه های غذا گرفته می شود؛ به حمدلله با پی گیری های انجام شده این 500 هزار تومان تامین و به حساب مدرسه واریز شد.
اگرچه پی گیری همه نامه ها میسر نبود اما چند نامه دیگر را می خوانیم:
بهزاد زارع- سلام خدا خیلی دوستت دارم من یک موتور می خوام و پسردایی ام شفا پیدا کند و امام زمان ظهور کند.
نادیا حسینی – مریض ها هرچیز داریم شفا پیدا کنند مثل پسرعمویم امیر
رضا محمدجانی – من از خدا می خواهم که همه مریض ها را شفا بده و هر کس که مشکل دارد مشکل او را حل کند.
مهدی عمادی – ای خدای مهربان من از تو می خواهم که در امسال یک باران خوب و شدید به بارد تا محصولات پدرم خوب و پرمحصول باشد.
فاطمه امیدواری – ای خدای مهربان همه ی مریض ها را شفا بده و خواهر من هم شفا بده و کمک کن که من و خانواده ام به مشهد برویم و از شما تشکر می کنم که به ما خواهر و برادر و پدر و مادر داده ای
یاسمن عمادی – من خیلی دوست دارم دشمنی ای وجود نداشت و وقتی که امام زمان ظهور کند این برطرف می شود.
و صدها نامه دیگر که مجال خواندنشان نبود ........