کد خبر: ۶۴۱۱۸
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۰ - ۲۰ آذر ۱۳۹۳

گفت‌وگو با دانشجویی که پس از کتک خوردن، سخنران را بوسید

عبدالمهدی کریمی همان دانشجویی است که می خواست از علی مطهری سوالی بپرسد اما مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
به گزارش شیرازه، خبرنامه دانشجویان با وی به گفت‌وگو نشسته است که مشروح آن در ذیل می آید:

آقای کریمی چه اتفاقی برای شما در سخنرانی آقای مطهری رخ داد؟
من دیدم که در سالن سوالات یک طرفه و جانبدارانه پرسیده می شود. درخواست تریبون کردم و با یکی از انتظامات برنامه به روی سن رفتم. اما یکی از برگزارکنندگان برنامه که ظاهرا توجیه نبود آن برخورد را با من کرد و شاید نمی دانست که من با هماهنگی خودشان روی سن آمده ام؛ من را گرفتند و از درب بالای سن بیرون بردند و کتک زدند. بعد از آن دوباره به داخل سالن آمدم و وسط سن هم من را زدند.

اتفاقا دکتر مطهری از «استعداد تفکر» صحبت کردند. حتی دکتر شاهمرادی معاونت فرهنگی دانشگاه که قبل از دکتر مطهری سخنرانی کرد از اینکه «بگذارید تمام تفکرها در دانشگاه ها صحبت کنند» سخن گفت. من هم با اجازه از خودشان بالای سن رفتم. بی اجازه که کاری نکردم؛ خودشان من را بالای سن بردند، خودشان من را زدند و دوباره من را به سالن آوردند.

سوال شما چه بود؟
ببینید آن دوستی که من را زد، علم غیب نداشت که بداند من قرار است چه سوالی بپرسم که با آن وضع من را بزند. نمی توانند ادعا کنند که ما می دانستیم چه سوالی قرار است بپرسد!

سوال من هم یک سوال ساده بود؛ اول پرسیدم: "آقای مطهری! پس از سخنرانی شما در دانشگاه فردوسی مشهد آیا نهادهای امنیتی سراغ شما آمدند؟"

آقای مطهری گفت: نه الحمدلله.

من هم گفتم: الحمدلله

بعد سوال پرسیدم: "تفاوت انتقاد و عدم ولایت پذیری چیست آیا حد و مرزی هست؟"

ایشان هم پاسخ دادند: بله هست.

چون در دانشگاه مشهد آقای مطهری گفته بود "در فلان جنبه نظر من با رهبری فرق می کند و این نقد را به نظر رهبری دارم" و من پرسیدم که آیا این نقد داشتن عین بی ولایتی نیست و ایشان هم جواب داد خیر.

این سوال بدی هم نبود؛ توهین آمیز هم نبود؛ یک سوال علمی بود

آقای مطهری هم گفته بود که خداوند استعداد تفکر را در انسان قرار داده است و آزاد است که تفکر کند و این تفکر را می تواند در قالب سوال مطرح سازد.

ولی چه اتفاقی می افتد که مسئولین فرهنگی دانشگاه می آیند و با همکاری انجمن های اسلامی دانشجویی و دانشجویان برنامه برگزار می کنند و ابتدا شعار آزادی می دهند، سپس دانشجویان را کتک می زنند، آخر جلسه هم مظلوم نمایی هم می کنند!

چرا پس از اینکه شما را کتک زدند با آقای مطهری روبوسی کردید؟
من وقتی کنار ایشان نشستم در حالت طبیعی نبودم چون گردن من را فشار داده بودند و نمی تونستم نفس بکشم. نزدیک به دو دقیقه روی صندلی نشستم و کمی آب خوردم تا به حالت طبیعی برگردم. چون پشت سالن هم من را زده بودند و روی سن هم گلویم را فشار داده بودند و می خواستم کمی استرسم کم شود.

بعد نشستم روی صندلی و آقای مجری گفتند که چون آقای مطهری نماینده مجلس است، مودبانه تر بنشینید! در حالی که من در حالت عادی نبودم، لباسم را کشیده بودند. لباسم به هم ریخته بود و من چون ایشان را دوست داشتم - همانطور که خدا همه ی بنده هایش را دوست دارد، من هم این حق را دارم که نماینده ام را دوست داشته باشم – ایشان را بوسیدم و بوسیدن من برای همین مسئله بود.

در همان لحظه هم که خواستم آب بخورم تا اضطرابم کمی کاهش یابد، اما فردی از وسط جلسه شروع به فحاشی کرد و من خواستم که صلوات بفرستند تا شان جلسه در حضور نماینده مجلس در پایتخت فرهنگی ایران حفظ و رعایت شود و قطعا انتظار دیگری از بهترین شهر فرهنگی ایران وجود دارد و نمی شود کسی فحش بدهد، حالا می خواهد نظرش با دیگری یکی باشد، خواه نباشد.

آیا شما در تشکلی از دانشگاه عضویت دارید؟
من نه در کانون های دانشگاه شرکت دارم، نه عضو هیچ نهاد و تشکلی هستم. فقط به عنوان یک دانشجوی آزاد رفتم تا صحبت کنم و با توجه به سخنان دکتر شاهمرادی و دکتر مطهری، انگیزه ام جلب شد که من هم سوال کنم.

و بعد این واکنش را نشان دادند. وقیحانه تر اینکه به جای اینکه بیایند معذرت خواهی کنند، از من طلبکار هم هستند که چرا آمدی و سوال پرسیدی!

من آزادم و در هر جنبه ای می توانم سوال بپرسم.

من متاسفم که دانشگاه روی افرادی دست بگذارد که ظاهرا می خواهند دانشگاه را به دکه و مغازه احزاب تبدیل کنند و این نشانه محافظه کاری مسئولان دانشگاه است.

من درباره انجمن اسلامی خیلی مطالعه داشتم. به خصوص با ارتباط هایی که انجمن های اسلامی با امام(ره) و شهید بهشتی داشت، آشنایی دارم؛ الان چه شده که همین انجمن اسلامی ادعای آمریکا دوستی و لیبرال بودن دارد!

این انجمن اسلامی که باید اسلامی باشد، چرا هیچ گونه مطالبه گری از غرب ندارد و همیشه مطالبه گر از شخص اول مملکت است؟

محیط ناآرامی را در دانشگاه ایجاد کرده اند. برای دانشگاهی که ۵ سال در جشنواره فرهنگی کشور رتبه اول را می آورد و برای دانشگاهی که مرکز و کانون فرهنگی کشور است، این خیلی زشت است که چنین اتفاقی بیافتد و مدیران فرهنگی از این نهاد ها و تشکل ها دفاع کنند.

دقیقا مثل سال ۷۶ شده است. دانشگاه محل تجمع یکسری کانون شده است که اینها به صورت قارچ گونه نشریه و مجله منتشر می کنند و با پول بیت المال، به بیت المال خدشه وارد می کنند. در دانشگاه شبهه درست می کنند و این هم حمایت می شود و هیچ نهاد نظارتی هم نیست که به عنوان نهاد رسمی و آزاد، نظارت داشته باشد. انتقاد دیگر من از معاونت فرهنگی و حراست دانشگاه است چراکه در آن جلسه دکتر شاهمرادی بودند و در هنگام ضرب و شتم بنده حضور داشتند و شاهد بودند و ایشان هیچ تذکری به این عزیزان ندادند که لااقل این بنده ی خدا را نزنید!

ترم قبل با یکی از همین عزیزانی که من را زد در درس بیوشیمی عملی هم کلاس بودیم. محیط دانشگاه به چه سمتی رفته که هم کلاسی سابق من، گردن من را می فشارد! خب کسی که گردن کسی را می گیرد نمی خواهد که او را ناز کند، لابد قصد دارد او را خفه کند.

ساق پای من آسیب دیده است. نتوانستم خود را برای امتحان دیروز آماده کنم و هیچ کسی هم کاری نکرد، نه حراست نه معاون فرهنگی. در برابر چشم های حراستی که وظیفه اش حراست از دانشجو است، بیایند کسی را بزنند و این نهاد انتظامی دانشگاه فقط ناظر باشد!

من می خواستم محیط فرهنگی جدیدی تجربه کنم و حالا این اتفاق برایم تبدیل به کابوس شده است. نه خواب دارم نه خوراک و حالا در خیابان هم تهدید می شوم.
نظرات بینندگان