کد خبر: ۸۶۹۰۳
تاریخ انتشار: ۰۰:۴۸ - ۳۱ فروردين ۱۳۹۵
کاظم دهقانیانفرد:

استاد با فرغون وارد می‌شود!

"استاد با فرغون وارد می‌شود" روایتی است از وادادگی و کاسبان وابستگی به کشورهای خارجی که تولید داخل را نشانه رفته‌اند.

به گزارش سرویس شهرستان های شیرازه به نقل از "کازرون خبر"، استاد کاظم دهقانیانفرد در یادداشتی با عنوان "استاد با فرغون وارد می­‌شود" نوشت: سه چهار روز بعد از تعطیلات عید نوروز بود، استاد جامعی با کت و شلواری نو و کفش­‌های برّاق در حالی که یک فرغون می­راند وارد دانشگاه شد. در فرغون چند کتاب و کیفش گذاشته بود. بعد از این که در برابر چشم­‌های حیرت­ زده‌­ی دانشجویان از حیاط دانشگاه گذشت. وارد ساختمان کلاس­‌ها شد. فرغون را با کمک یکی از دانشجویان از پله­‌ها بالا بردند و بعد وارد کلاس شد. دانشجویان از دیدن استاد و فرغون یکه خوردند. و در ذهن هر کدام پرسش‌­های عجیب و غریبی به چرخش درآمدند. اما مثل همیشه لام تا کام حرف نزدند چون می­‌ترسیدند حرفی بزنند و خیطی بار بیاورند.

 

استاد کتش را درآورد و پشت صندلی­اش آویزان کرد. و بعد رو به بچه­‌ها کرد و گفت: دانشجویان عزیز سلام. عیدتان، بهارتان و سرسبزی­تان و عشق و شور جوانی­تان مبارک. بعد بدون مقدمه گفت: بچه­‌ها می‌­دانید چرا این فرغون را سر کلاس آورده‌­ام همه گفتند: نه استاد. گفت: این فرعون را آورده‌­ام که با آن عکس یادگاری بگیریم، همه­‌ی بچه­‌ها حیرت کردند و با خود گفتند این همه اشیا و چیزهای زیبا وجود دارد حالا ما باید با فرغون عکس بگیریم. یکی از بچه‌­ها گفت: استاد ببخشید: چرا ما باید با این فرغون عکس بگیریم: آخر تابلو نقاشی است. مجسمه­‌ی قدیمی است، عتیقه است، آثار باستانی است، اختراع مهمی است استاد گفت: بله خیلی مهم است. این فرغون به اندازه­‌ی یک هواپیمای ایرباس برای من مهم است. چون من این فرغون را با کمک چند نفر از دانشجویانی که بین شما نشسته‌­اند ساخته­‌ام و مزایای زیادی دارد.اولاً مثل ظروف تفلون نچسب است. یعنی ملات سیمان به آن نمی­چسبد: دوم این که چرخ آن هیچ­گاه پنچر نمی­شود، سوم این دسته­‌‍ هایش از دسته‌­های فرغون، معمولی بلندتر است. و کارگران برای حمل آن با بار از زور کم­تری استفاده می­‌کنند. چهارم این که با کمک یک اهرم و فنری قوی بار آن به راحتی خالی می‌شود مثل کمپرسی بدون این که بخواهند با دسته­‌های بلندش آن را با زور زیادی روی چرخ بلند کنند کارگران بیچاره دیگر دچار کمر درد و دیسک نمی­‌شوند، دانشجویان همه با تعجب و دقت بیشتری به فرغون نگاه کردند.

 

سپس گروه گروه بلند شدند و با فرغون عکس گرفتند آن گاه استاد به هر کدام ازدانشجویان که در ساخت و طراحی آن کمک کرده بوده‌­اند، یک لوح تقدیر و یک کارت هدیه که نمی‌­دانم مقدارش چقدر بود. هدیه داد و رو به بچه­‌ها کرد و گفت: بچه‌ها به نظر شما این فرغون با هواپیمای ایرباس فرانسه می­‌تواند رابطه داشته باشد. همه فکر کردند. ده دقیقه­‌ای گذشت و هیچ کس جوابی پیدا نکرد. استاد دوباره گفت: هر کس بتواند این رابطه را پیدا کند 5 نمره جایزه می­‌گیرد.

 

وقتی بحث نمره پیش آمد. طبق معمول دانشجویان بیش­تر به تکاپو افتادند. در این میان یکی از آن­ها دست بلند کرد و گفت: ببخشید استاد: تنها رابطه­‌ای که من بین این دو می­‌بینم این است که هر دو نوعی ماشین هستند: استاد گفت: آفرین: بعد دانشجو ادامه داد: اما منظور شما این نبود. چون این نکته بسیار واضح است منظور شما تفاوت اساسی است که بین این  ماشین­‌ها وجود دارد. تنها تفاوتش این است که این فرغون ساخت بچه­‌های همین مرز و بوم است و باعث افتخار است. اما هواپیمای ایرباس فرانسه ساخت فرانسه است. و برای ما ایرانیان هیچ افتخاری ندارد. حالا چرا عده­‌ای ندید و بدید و تازه به دوران رسیده عصر حجری با آن عکس می­‌گیرند و در جراید و رسانه‌­ها پخش می­‌کنند نمی­‌دانم.

 

یکی از دانشجویان دست بلند کرد و گفت: استاد ببخشید این همان قضیه‌­ی من آنم که رستم بود پهلوان است. یا من آنم که مصدق مرد بزرگی بود. خُب به تو چه؟ فرانسه هواپیما می­‌سازد به تو چه؟ آن­ها تولیدات فراوان دارند خودشان با تولیداتشان عکس نمی­‌گیرند آن وقت ما می­‌گیریم و پُزش می­‌دهیم مثل بعضی از بچه­ پولدارها  و آقازاده­‌ها که با ماشین­ های چند صد میلیونی آلمانی و فرانسوی عکس می­‌گیرند این عکس‌­ها افتخار ندارد. این­ها نشانه­‌ی عقب افتادگی و وادادگی است.

 

دانشجو چند ثانیه سکوت کرد و سپس ادامه داد استاد ببخشید من زیاد حرف زدم در مملکتی که عده‌­ای از دانشمندان جوان ما می‌­توانند در ساخت سانتریفیوژ و کیک زرد و غنی کردن اورانیوم و ساخت موشک‌­های بالستیک و در فن­آوری نانو و دیگر علوم این همه پیش­رفت بکنند؛ آیا نمی­‌توانند یک هواپیمای ساده بسازند در حالی که بچه‌­های سپاه در حال حاضر هواپیمای جنگی می­‌سازند آیا نمی­‌توانند یک سواری ساده بسازند که به نظر بنده سیستم آن از یک هواپیما و موشک و بالگرد بسیار ساده­‌تر است.

 

استاد! دانشمندان ما مجال نمی­‌یابند. عده­‌ای از آقایان نمی‌­خواهند این مملکت وابسته نباشد. برای عده‌­ای سود در واردات و صنعت مونتاژ است. قبل از انقلاب ما پیکان و آریا و شاهین مونتاژ می­‌کردیم حالا ماشین‌­های فرانسوی؛ در این زمینه پیش­رفتی نکرده‌­ایم شاید اتاق­‌های این ماشین­‌ها خودمان بسازیم اما مهم انجین خودروهاست، گیربکس و دیفرانسیل و هزاران قطعات دیگر مهم است. تازه قطعه سازان داخلی هم دائماً در معرض ورشکستگی­‌اند  چون خودروسازان بیشتر به قطعات خارجی و ارزان اهمیت می­‌دهند تا قطعات ساخت داخل.

 

حرف­‌های دانشجو که تمام شد استاد و همه­‌ی دانشجویان برایش دست زدند! استاد گفت: من به دانشجویانی مثل شما افتخار می‌­کنم. آفرین به این همه بصیرت، احسنت، شما اصلاً لازم نیست در امتحان شرکت کنید فقط سر جلسه اسمت روی برگه بنویس و بلند شو نمره­‌ی بیست را کاسب شدی. بعد استاد به کمک دانشجویان فرغون را از کلاس بیرون بردند. راستی نظر شما چیست؟ خود بسازیم و یا نفت بدهیم و هم چنان بخریم و با آن عکس یادگاری بگیریم.

کاظم دهقانیانفرد

نظرات بینندگان