استاد با فرغون وارد میشود!
به گزارش سرویس شهرستان های شیرازه به نقل از "کازرون خبر"، استاد کاظم دهقانیانفرد در یادداشتی با عنوان "استاد با فرغون وارد میشود" نوشت: سه چهار روز بعد از تعطیلات عید نوروز بود، استاد جامعی با کت و شلواری نو و کفشهای برّاق در حالی که یک فرغون میراند وارد دانشگاه شد. در فرغون چند کتاب و کیفش گذاشته بود. بعد از این که در برابر چشمهای حیرت زدهی دانشجویان از حیاط دانشگاه گذشت. وارد ساختمان کلاسها شد. فرغون را با کمک یکی از دانشجویان از پلهها بالا بردند و بعد وارد کلاس شد. دانشجویان از دیدن استاد و فرغون یکه خوردند. و در ذهن هر کدام پرسشهای عجیب و غریبی به چرخش درآمدند. اما مثل همیشه لام تا کام حرف نزدند چون میترسیدند حرفی بزنند و خیطی بار بیاورند.
استاد کتش را درآورد و پشت صندلیاش آویزان کرد. و بعد رو به بچهها کرد و گفت: دانشجویان عزیز سلام. عیدتان، بهارتان و سرسبزیتان و عشق و شور جوانیتان مبارک. بعد بدون مقدمه گفت: بچهها میدانید چرا این فرغون را سر کلاس آوردهام همه گفتند: نه استاد. گفت: این فرعون را آوردهام که با آن عکس یادگاری بگیریم، همهی بچهها حیرت کردند و با خود گفتند این همه اشیا و چیزهای زیبا وجود دارد حالا ما باید با فرغون عکس بگیریم. یکی از بچهها گفت: استاد ببخشید: چرا ما باید با این فرغون عکس بگیریم: آخر تابلو نقاشی است. مجسمهی قدیمی است، عتیقه است، آثار باستانی است، اختراع مهمی است استاد گفت: بله خیلی مهم است. این فرغون به اندازهی یک هواپیمای ایرباس برای من مهم است. چون من این فرغون را با کمک چند نفر از دانشجویانی که بین شما نشستهاند ساختهام و مزایای زیادی دارد.اولاً مثل ظروف تفلون نچسب است. یعنی ملات سیمان به آن نمیچسبد: دوم این که چرخ آن هیچگاه پنچر نمیشود، سوم این دسته هایش از دستههای فرغون، معمولی بلندتر است. و کارگران برای حمل آن با بار از زور کمتری استفاده میکنند. چهارم این که با کمک یک اهرم و فنری قوی بار آن به راحتی خالی میشود مثل کمپرسی بدون این که بخواهند با دستههای بلندش آن را با زور زیادی روی چرخ بلند کنند کارگران بیچاره دیگر دچار کمر درد و دیسک نمیشوند، دانشجویان همه با تعجب و دقت بیشتری به فرغون نگاه کردند.
سپس گروه گروه بلند شدند و با فرغون عکس گرفتند آن گاه استاد به هر کدام ازدانشجویان که در ساخت و طراحی آن کمک کرده بودهاند، یک لوح تقدیر و یک کارت هدیه که نمیدانم مقدارش چقدر بود. هدیه داد و رو به بچهها کرد و گفت: بچهها به نظر شما این فرغون با هواپیمای ایرباس فرانسه میتواند رابطه داشته باشد. همه فکر کردند. ده دقیقهای گذشت و هیچ کس جوابی پیدا نکرد. استاد دوباره گفت: هر کس بتواند این رابطه را پیدا کند 5 نمره جایزه میگیرد.
وقتی بحث نمره پیش آمد. طبق معمول دانشجویان بیشتر به تکاپو افتادند. در این میان یکی از آنها دست بلند کرد و گفت: ببخشید استاد: تنها رابطهای که من بین این دو میبینم این است که هر دو نوعی ماشین هستند: استاد گفت: آفرین: بعد دانشجو ادامه داد: اما منظور شما این نبود. چون این نکته بسیار واضح است منظور شما تفاوت اساسی است که بین این ماشینها وجود دارد. تنها تفاوتش این است که این فرغون ساخت بچههای همین مرز و بوم است و باعث افتخار است. اما هواپیمای ایرباس فرانسه ساخت فرانسه است. و برای ما ایرانیان هیچ افتخاری ندارد. حالا چرا عدهای ندید و بدید و تازه به دوران رسیده عصر حجری با آن عکس میگیرند و در جراید و رسانهها پخش میکنند نمیدانم.
یکی از دانشجویان دست بلند کرد و گفت: استاد ببخشید این همان قضیهی من آنم که رستم بود پهلوان است. یا من آنم که مصدق مرد بزرگی بود. خُب به تو چه؟ فرانسه هواپیما میسازد به تو چه؟ آنها تولیدات فراوان دارند خودشان با تولیداتشان عکس نمیگیرند آن وقت ما میگیریم و پُزش میدهیم مثل بعضی از بچه پولدارها و آقازادهها که با ماشین های چند صد میلیونی آلمانی و فرانسوی عکس میگیرند این عکسها افتخار ندارد. اینها نشانهی عقب افتادگی و وادادگی است.
دانشجو چند ثانیه سکوت کرد و سپس ادامه داد استاد ببخشید من زیاد حرف زدم در مملکتی که عدهای از دانشمندان جوان ما میتوانند در ساخت سانتریفیوژ و کیک زرد و غنی کردن اورانیوم و ساخت موشکهای بالستیک و در فنآوری نانو و دیگر علوم این همه پیشرفت بکنند؛ آیا نمیتوانند یک هواپیمای ساده بسازند در حالی که بچههای سپاه در حال حاضر هواپیمای جنگی میسازند آیا نمیتوانند یک سواری ساده بسازند که به نظر بنده سیستم آن از یک هواپیما و موشک و بالگرد بسیار سادهتر است.
استاد! دانشمندان ما مجال نمییابند. عدهای از آقایان نمیخواهند این مملکت وابسته نباشد. برای عدهای سود در واردات و صنعت مونتاژ است. قبل از انقلاب ما پیکان و آریا و شاهین مونتاژ میکردیم حالا ماشینهای فرانسوی؛ در این زمینه پیشرفتی نکردهایم شاید اتاقهای این ماشینها خودمان بسازیم اما مهم انجین خودروهاست، گیربکس و دیفرانسیل و هزاران قطعات دیگر مهم است. تازه قطعه سازان داخلی هم دائماً در معرض ورشکستگیاند چون خودروسازان بیشتر به قطعات خارجی و ارزان اهمیت میدهند تا قطعات ساخت داخل.
حرفهای دانشجو که تمام شد استاد و همهی دانشجویان برایش دست زدند! استاد گفت: من به دانشجویانی مثل شما افتخار میکنم. آفرین به این همه بصیرت، احسنت، شما اصلاً لازم نیست در امتحان شرکت کنید فقط سر جلسه اسمت روی برگه بنویس و بلند شو نمرهی بیست را کاسب شدی. بعد استاد به کمک دانشجویان فرغون را از کلاس بیرون بردند. راستی نظر شما چیست؟ خود بسازیم و یا نفت بدهیم و هم چنان بخریم و با آن عکس یادگاری بگیریم.
کاظم دهقانیانفرد