آقا کتاب و نامهها را به یکی از محافظان داده و فرمودند: این کتاب را جدا بگذارید
به گزارش شیرازه؛ به نقل از پسین جهرم،
چهار شاعر جهرمی در دیدار چند شب پیش شاعران کشور با رهبری انقلاب که هر
سال در ایام ماه مبارک رمضان انجام میشود، حضور داشتند. در بخشی از این
مراسم پیش از صرف افطار، تعدادی از شاعران موفق به دیدار رودر رو و خصوصی
با حضرت آقا شدند که جهرمیها نیز از این فیض بیبهره نماندند.
دیدار
چهره به چهره ایوب پرندآور، روحالله قناعتیان و بهبود صادقیان با رهبری
انقلاب بهانهای شد تا گفتوگویی با آنها داشته باشیم و تا از فیض حضور خود
در دیدار آقا برای ما بگویند.
این کتاب را جدا بگذارید!
ایوب پرندآور که حامل نامه خانواده شهدای مدافع حرم شهرستان جهرم به رهبری انقلاب است، به خبرنگار پسین جهرم میگوید: پیش از رفتن به این دیدار به خانواده شهدای مدافع حرم اطلاع داده بودیم که قصد چنین دیداری را با حضرت آقا داریم و از آنها خواستیم چنانچه نامه یا مطلبی دارند، آن را به محضر ایشان تقدیم کنند.
پرندآور که نامه خانواده شهدا به همراه
دستخط مدادی رضا فرزند خردسال شهید استحکامی و نامههای جداگانه علی و رضا،
فرزندان نوجوان شهید ذوالفقارنسب را لابهلای صفحات غزلمقتل گذاشته صدها
فرسخ راه را پیموده است تا به عشق دیدار با حضرت آقا، حامل سلام خانواده
سرو قامتان دیاری باشد که رهبری سالها پیش نام دارالمومنین را بر آن نهاده
است.
وی با بیان اینکه بزرگترین هدف من خوشحال کردن خانواده شهدای مدافع حرم و رساندن سلام و پیامشان به رهبر عزیز بود، ادامه میدهد: به حضرت آقا گفتم به دیدار خانه تک تک شهدای مدافع حرم رفتم و آنها نیز برای شما نامه نوشتند.
این
شاعر جهرمی، میافزاید: نامهها را لای کتاب غزلمقتل گذاشته و تقدیم آقا
کردم و گفتم این کتاب غزلهای عاشورایی من هست و این هم نامههاست، حضرت
آقا کتاب را گرفته باز کردند و در مواجهه با نامههای خانواده شهدای مدافع
حرم با تعجب فرمودند: «یعنی جهرم این همه شهدای مدافع حرم دارد!» گفتم بله
آقا، اینها نامههای همسران، فرزندان، پدرها و مادرهاست، همه نامه
نوشتهاند.
آقا کتاب و نامهها را به یکی از محافظان داده و فرمودند: «این کتاب را جدا بگذارید»
تعداد
بسیاری از شاعران صف کشیده و منتظر دیدار خصوصی با آقا هستند؛ هر کدام اثر
و یا کتابی که نوشته خودشان است در دست دارند تا به ایشان تقدیم کنند.
کسانی که خدمت آقا رسیدهاند کتابهایشان روی میزی کنار آقاست و تعداد که
زیاد میشود محافظین کتابها را میبرند. اما معلوم است که آقا توجه خاصی
به شهدای مدافع حرم دارند.
پرندآور در مورد نامهها میگوید: به خانواده شهدا گفته بودیم که نامههای خصوصی را مشخص کرده و نامههای عمومی را سرگشاده نگه دارند تا کپی آن در اختیار رسانهها قرار گیرد. در بین نامهها نامه خانواده شهید خانعلی یوسفی از لشکر فاطمیون، شهید ذوالفقارنسب از تیپ ۴۵ تکاور ارتش و شهیدان مسلم نصر، محمد استحکامی و ایمان خزاعینژاد از تیپ ۳۳ هوابرد المهدی برای حضرت آقا نگارش شده بود.
کتاب «کاکاعلی» در دستان آقا
نویسنده کتاب «کاکاعلی» به جریان تقدیم این کتاب به رهبری توسط دیگر شاعر جهرمی حاضر در این دیدار اشاره میکند و میگوید: علت اینکه کتاب کاکاعلی توسط حاج روحالله به آقا تقدیم شد این بود که احتمال میدادم به علت ازدحام و نزدیک شدن به اذان، شاید توفیق دیدار پیدا نکنم و معرفی شهید ناظمپور هم برایم مهمتر بود؛ کتاب را به حاج روحالله دادم که زودتر نوبتش شد و در دیدار با آقا ضمن معرفی کتاب آن را تقدیم ایشان کرد.
پرندآور
معمولاً در دیدارهایی که با آقا داشته یک جلد از کتابهایش را به دست
ایشان تبرک کرده و اینبار نیز «غزلمقتل» که حاوی سرودههای عاشورایی است
را به این منظور به همراه دارد.
«چجوری باید متبرک شود؟»
این
شاعر جهرمی بیان میکند: در دیدار قبلی که با آقا داشتم کتاب دوبیتیهای
نیلی رباعیهای کبود به دستشان متبرک شده بود و دوست داشتم کتاب غزلمقتل و
کاکا علی نیز بدستشان متبرک شود پس به آقا گفتم این کتاب را برای متبرک
شدن آوردهام خندیدند و گفتند: . گفتم همین که کتابهای من به دست مبارک
شما برسد متبرک شده.
پرندآور که به تازگی چشمش را عمل کرده از آقا تقاضا دارد که به نیت شفا دستی به چشمانش بکشد و آقا نیز درخواست او را اجابت کرده و دعا میکنند.
آقا پرسیدند کاکاعلی کیست؟
روحالله قناعتیان شاعر دیگری از دیار دارالمومنین است که توفیق زیارت رهبری انقلاب نصیبش شده است. وی در مورد دیدارش با حضرت آقا میگوید: به محضر ایشان که رسیدم بعد از سلام و احوالپرسی تقاضا کردم که برایم دعا کنند.
قناعتیان
که کتاب «کاکاعلی» ایوب پرندآور را به آقا تقدیم کرده است، میافزاید:
کتاب را که تقدیم حضرت آقا کردم ایشان از کاکاعلی پرسیدند که گفتم شهید
عبدالعلی ناظمپور از سرداران شهید جهرم است که رزمندگان در جبهه او را
«کاکاعلی» خطاب میکردند
.شاعر این رباعی شما بودید؟
عطر نفس تو را دعا خوش کرده
سجاده و عطر ربنا خوش کرده
طومار یهود را به هم میپیچد
این چفیه که بر دوش تو جا خوش کرده
قناعتیان این رباعی را که برای آقا میخواند، ایشان میپرسند: «شاعر این رباعی شما بودید» که او پاسخ میدهد؛ بله. آقا نیز دستی به سر روحالله میکشند و از او تفقد میکنند.
وقتی روحالله خود را رزمنده مدافع حرم معرفی میکند آقا با مسرت لبخند میزنند و او پس از بیان چند کلمه حرف خصوصی با حضرت آقا از ایشان التماس دعا دارد.
شاعری که از فیض دیدار با آقا محروم نشد
بهبهود صادقیان شاعر دیگر جهرم است که به دیدار رهبری با شاعران رفته است. او که از قافله دیدار خصوصی شاعران با آقا جا مانده فرصت را غنیمت شمرده و در زمان افطار خود را به رهبری انقلاب میرساند.
بهبود میگوید: دیدار شاعران با آقا در حیاط انجام شد و بعد از آن اقامه نماز و صرف افطار بود؛ من در فاصله پنج متری حضرت آقا نشسته بودم و هر چند در زمان افطار اجازه داده نمیشد کسی به ملاقات بیاید اما فرصت را مغتنم شمرده و به محضر ایشان رفتم.
تقدیم سلام مردم جهرم به آقا/ شعری به زبان عربی برای رهبر
وی ادامه میدهد: در محضر آقا به ایشان گفتم برای شما یک امانت دارم و آن رساندن سلام مردم استان فارس، شهرستان جهرم و ایل عرب خمسه است. (ایل خمسه از ایلات بزرگ فارس میباشد و شاعران ایل از صادقیان خواسته بودند سلام شان را به رهبر معظم انقلاب برساند)
بِکِ هَدْ قَلْبِ مَجْروحی لِجَدِکْ
قََلٍبْ فی شعْرِ مَذْبُوحی لِجَدِک
فَی یومً کَرْبِلا عَطْشانْ شَهیدْ صارْ
طِلَعْ رُوحی،طِلَعْ رُوحی لِجَدِکْ
گریه کرد این قلب مجروحم برای جدت
دل به همراه شعر سربریده ام برای جدت
در روز کربلا تشنه شهید شد
بمیرم بمیرم برای جدت
صادقیان شعری به زبان عربی با موضوع امام حسین(ع) که مخاطب آن حضرت آقا بودند را برای ایشان میخواند و چند کلمهای نیز به زبان عربی با حضرت آقا سخن میگوید که مورد تفقد آقا قرار میگیرد.
بعد از شعرخوانی شاعران در محضر مقام معظم رهبری نوبت به سخنرانی ایشان میرسد.
آقا در بخشی از سخنانشان در مورد نوحه و مرثیه هم تاکید دارند و با نقل
خاطرهای از دوران انقلاب به نوارهای نوحهای که از جهرم با شعرهای خوب به
دستشان میرسید سخن گفتند؛ اینکه زیبا بود، آهنگ داشت و مهیج و محرک بود.
رهبری انقلاب در این مورد فرمودند: ایّام انقلاب -در همان ایّام محرّم- یادم است نواری برای من آوردند از سینهزنی در جهرم -ما مشهد بودیم- به قدری این مؤثّر [بود]؛ اوّلاً زیبا بود از لحاظ خود شعر و لفظ و معنای شعر؛ ثانیاً از لحاظ آهنگ؛ ثالثاً مهیّج، محرّک، راهنما؛ خیلی ارزش داشت. بعد از آن از یزد [نواری] آوردند، که از این دو شهر من یادم است، جایی دیگری من ندیدم.