کد خبر: ۱۴۰۵۳۱
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۷ - ۳۰ تير ۱۳۹۹

مغز متفکر اصلاحات؛ از تئوری‌‌پردازی در آشکار تا رانت‌جویی در خفا / چرا حجاریان را تئوریسین تندروها می نامند؟

تئوریسین اصلاحات پشت همین تئوری ها و الفاظ و کلام ها به کارهای اقتصادی خود پرداخته و در این بحبوحه مشکلات اقتصادی مردم با رانتی که به گفته نماینده مجلس از دولت دریافت کرده است برای رفاه خود عمل می کند.

 «سعید حجاریان» از تئوریسین های جریان اصلاح طلب است که بسیار در حوزه گرایش های این جریان سیاسی تاثیرگذار است. این روزها نام سعید حجاریان به جز تئوری های ضد و نقیضش در ماجرای واردات گندم و زمین زدن طرح خودکفایی این کالای استراتژیک و اساسی نیز یاد می شود.

اخیرا یکی از نمایندگان عضو کمیسیون اصل 90 مجلس سئوالی را از رانت واردات گندم از وزیر جهاد کشاورزی پرسیده است که درباره یکی از سیاسیون بنام است. این فرد کسی نیست جز «سعید حجاریان». 
 
علی خضریان در صفحه اینستاگرامش نوشت: «در سوال از وزیر_جهاد_کشاورزی پیرامون حذف بودجه خودکفایی گندم از یک شخصیت پرنفوذ سیاسی گفتم که با استفاده از فضای تضعیف شده تولید داخلی اقدام به واردات محموله‌های گندم از خارج از کشور نموده است؛ این شخص کسی نیست جز جناب سعید_حجاریان از تئوریسین‌های جریان اصلاحات!»
 
به باور کارشناسان سیاسی حجاریان تئوریسین تندروهاست. تئوری سیاست «فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا» را او طراحی کرد و اصلاح طلبان تندرو بسیار روی آرا و نظرات وی نظر دارند.
 
سعید حجاریان را به‌اصطلاح مغز فکری جریان دوم خرداد و اصلاح‌طلبان می‌دانند. وی در یادداشت های متعددی که می نوشت و خط مشی این سیاسی جناح را ترسیم می کرد در مورد برخورد با مردم مباحثی داشت که در ادامه به آنها  اشاره می کنیم.
 
جالب اینجاست که تئوریسین اصلاحات پشت همین الفاظ و کلام ها به کارهای اقتصادی خود پرداخته و در این بحبوحه مشکلات اقتصادی مردم با رانتی که به گفته نماینده مجلس از دولت دریافت کرده است برای رفاه خود عمل می کند.
 
مردم و بی اعتمادی به اصلاحات: اکنون مردم به جریان‌های سیاسی بی‌اعتماد هستند و هر نوع لغزش و اشتباه تاکتیکی و استراتژیک به مثابه مرگ یک جریان است. امروز برخی از مردم می‌گویند شما گفتید به روحانی رأی بدهید تا شرایط بسامان شود اما این طور نشد فلذا دیگر با طناب شما به چاه نمی‌رویم. پس اگر گفتار انتخاباتی تولید می‌کنیم باید مبتنی بر تحلیل‌های دقیق باشد نه صرفا هراس‌افکنی و انتخاب بین بد و بدتر و بدترین. 
 
راهی برای پیشرفت مردم: چه کسانی که در داخل میلیتاریسم را توصیه می‌کنند و چه کسانی که در خارج به سمت بیگانگان دست دوستی دراز کرده‌اند، به ناکجاآباد ارجاع می‌دهند؛ زیرا هیچ‌یک از راه‌ها به آسایش و آزادی و رفاه منجر نمی‌شود. ما ناگزیریم با همین مشی اصلاح‌گرانه به اقناع بخش‌های وسیع‌تری از مردم و روشنفکران و الیت‌ سیاسی جامعه بپردازیم تا شاید اجماعی ولو نیمه‌‌مرکب پیدا شود که در سایه آن بتوان گام برداشت.
 
مردم و ابرمرد اقتصادی: ولی ممکن است گفته شود، مردم گرسنه و تشنه، ایمان و اخلاق ندارند و به ابرمردی احتیاج دارند که هم معیشت و هم امنیت‌شان را تأمین کند. اما باید به جامعه نهیب زد و گفت: این قبیل ابرمرد‌ها نمی‌توانند مشکلات ساختاری را برطرف کند؛ اگر کسانی به این نتیجه برسند که مشکلات لاینحل‌اند، ممکن است دست به جدایی بزنند و فروپاشی سرزمینی رخ دهد و این وضعیت خطرناکی است.
 
هنجارسازی اصلاح طلبانه و مردم: اولین وظیفه اصلاح‌طلبان بهنجار کردن اوضاع است؛ هم از منظر اخلاقی، هم از منظر عرفی و هم از منظر دفاع از قانون. چون در شرایط بی‌هنجاری همه‌چیز ممکن است اتفاق بیافتد و در این شرایط بازنده اصلی مردم هستند. بازسازی پیوند‌های اجتماعی در شرایط فعلی یکی از وظایف جدی اصلاح‌طلبان است.
 
اصلاحات به مردم نیاز دارد: من پیش‌تر گفته‌ام، باید به اقتضای شرایط قدم برداشت. اگر هر فردی بخواهد بر کنش بی‌حاصلی اصرار بورزد، باید او را نقد کنیم تا اصلاحات از مسیر خارج نشود زیرا اگر اصلاحات مردم را از دست بدهد، دیگر میدانی برای اصلاح‌گری نخواهد دید. آیا ما باید بنشینیم و افول اصلاحات را نظاره کنیم؟ اصلاح‌طلبان باید شفاف موضع بگیرند.
 
اصلاحات و برداشت از جیب مردم: بله، ممکن است بعضی به قاعده «العبدُ و ما فی یده کانَ لِمولاه» تمسک بجویند و بگویند مردم ایران موالی علیه و در حکم عبد هستند؛ بنابراین عوامل‌ و حتی نفوسشان متعلق به دولت است و این‌گونه مسئله را حل کنند. من استقبال می‌کنم فردی پیدا شود و برداشت از جیب مردم را توجیه شرعی کند.
 
انتهای پیام/
 
 

نظرات بینندگان