کد خبر: ۱۴۸۹۰
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۵ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۰

طنز/ چگونه قضیه اختلاس را سیاسی نکنیم!

طنز- محمد رضا شهبازي: رییس محترم بانک مرکزی فرموده اند قضیه اختلاس سه هزار میلیارد تومانی را سیاسی نکنید. اگرچه این امر در کشور ما برای مسایل کوچک‌تر از این هم تقریبا نشدنی است اما ما سعی کردیم با استقبال از این درخواست آقای بهمنی با رویکردهایی غیر سیاسی به این موضوع نگاه کنیم تا در این وانفسا که ایشان از هر طرف زیر فشار است، حالی به ایشان داده باشیم:

رویکرد ورزشکارانه

در این رویکرد می توان این اتفاق را مانند پیروزی در مسابقه ورزشی سه گانه (دو، تیر اندازی و شنا) دانست چراکه مختلسان با دوندگی فراوان توانسته اند خود را به دریای بی کران بیت المال رسانده و با شیرجه زدن در آن و زیرآبی رفتن(آفرین به این نَفَس!)، مسافت سه هزار میلیارد تومانی را در طی چند سال طی کنند و در واقع تیرشان به هدف نشسته است.

رویکرد روانشناسانه

در این رویکرد، این اختلاس ناشی از سر باز کردن عقده های روانی اختلاس کننده است، چرا که وی پس از اینکه مدت‌ها پول خود را جمع کرده تا با آن بستنی 400 هزار تومانی بخرد، ناگهان می بیند که قیمت طلا چند برابر شده و دیگر با این پول به او نه در رستوران گردان که در زیرزمین برج میلاد آب زرشک هم نمی دهند.

بنابراین او دوباره پول خود را جمع می کند ولی دوباره این اتفاق می افتد. تکرار این شکست‌ها موجب می شود که او تصمیم بگیرد به یک‌باره چنان پولی به جیب بزند که سیاست‎های بانک مرکزی هم نتواند با افزایش قیمت طلا او را از خوردن بستنی طلا باز بدارد!

رویکرد هواشناسانه

در این رویکرد می توان این اختلاس را ناشی از تسلط اختلاس کننده به علم هواشناسی دانست چراکه وی با تشخیص دقیق و به موقع جهت وزش باد، حرکت خود را با آن هماهنگ کرده و بادبان‌ها را به موقع بالا کشیده است. طبیعی است در صورت اعتقاد به این رویکرد نباید از تقصیر باد غفلت كرد که البته غالباً بهتر است غفلت كنيم چون برخی بادها می توانند تبدیل به طوفان شوند!

رویکرد مظلومانه

در این رویکرد فرد اختلاس کننده نه تنها مجرم دیده نمی شود بلکه به عنوان مظلوم باید مورد دلجویی قرار بگیرد چرا که این اتهام چیزی نیست جز پاپوشی که برای او دوخته اند و عجبا که بدجور اندازه پایش شده است!

قضیه از آن قرار است که فرد مظلوم مورد اشاره برای گرفتن سه هزار میلیارد تومان وام ناقابل به بانک مراجعه کرده و تمام مراحل را مانند یک فرد عادی طی می‌کند و از آنجا که مردم عادی برای دو میلیون تومان وام ازدواج باید دو نفر کارمند دولت جهت ضمانت بیاورند، جناب مختلس هم میرود سه میلیون نفر کارمند دولت پیدا می‌کند تا ضامن وام او شوند. (زور نزن؛ من خودم سه هزار میلیارد را بر دو میلیون تقسیم کردم دیگه!)

اما دولت که بنابر قانون باید کارمندان خود را کم و خویش را کوچک کند، از اینکه می بیند دستش دارد رو می شود که سه میلیون کارمند دارد، آشفته شده و این پاپوش را برای این فرد وام گیرنده درست می کند و مردم هم که بی کار، شروع می کنند که به قبول کردن این پاپوش!

رویکرد دوستانه

در این رویکرد باید توجه داشت که این اتفاق بیش از آنکه سیاسی و اقتصادی باشد، حاصل تحکیم رفاقت بین دو نفر(شاید هم بیشتر) است و در واقع رفیق شماره یک چون نمی توانسته روی رفیق شماره دو را زمین بیاندازد مجبور شده مقدمات این قضیه را جور کند، غافل از اینکه این رفیق بازی برایش سه هزار میلیارد تومان آب خواهد خورد.

البته ما هم به شما توصیه می‌کنیم خیلی پی ماجرا را نگیرید چون بالاخره همان رفیق شماره یک، رفیق دیگری دارد که اتفاقا او هم بدجوری پای رفیقش ایستاده است و ممکن است کار بدهد دست همگی‎مان با هم!

نظرات بینندگان