هدفمندكردن يارانهها از ريل اصلي منحرف شد
وی معتقد است از ترس تحریم نفت ایران نباید خودکشی کرد. وی میگوید جبهه پایداری و دولت به صورت مشترک نماینده به مجلس میفرستند.
آقای ترابی طرح کاهش روابط با انگلیس به چه میزان بر مبادلات و وضعیت اقتصادی کشور تاثیر گذار است؟
کاهش روابط در دیپلماسی یک ضربه برای انگلیس است. توجه داشته باشید که همیشه در زمان قاجار، سفیر انگلیس درایران وزیر مختار بوده است. بنابر این ببینید که چقدر حضور سفیر برای آنها اهمیت دارد.
یکی از نمایندگان در گفتوگویی تأکید میکرد براساس یک کار تحقیقاتی هرگاه ما با کشوری کاهش روابط داشتیم، از آن طرف به دلیل عدم هماهنگی بین دستگاه دیپلماسی با بخشهای اقتصادی و اتاقهای پارلمانی، افزایش مبادلات اقتصادی پیدا کردهایم که همین امر تأثیرات کاهش روابط سیاسی را خنثی میکند. آیا به نظر شما این مسئله در مورد انگلیس هم صادق است؟
بله، قبول دارم وقتی روابط سیاسی با کشوری کاهش مییابد باید روابط اقتصادیمان را نیزکاهش دهیم. در حال حاضر تراز تجاری ما با بیشتر کشورهای اروپایی منفی است. در مورد چین نیز وضع به همین منوال است، یعنی یک میلیارد دلار از این کشور واردات داریم ولی تنها صدهزار دلار به آنجا صادر میکنیم. بنابراین کاهش یا قطع روابط سیاسی و کاهش مبادلات اقتصادی در واقع به ضرر این کشورهاست و آنها را با مشکلات زیادی روبهرو میکند و هزینههایشان را بالا میبرد و قیمتها را افزایش خواهد داد و مشخص است که به دنبال آن با رشد بیکاری و فقر مواجه خواهند شد. درحال حاضر کشورهای اتحادیه اروپا و امریکا با موج تظاهرات مردمی مواجه هستند و در وضعیت خوبی به سر نمیبرند و حاضر نیستند یک تنش و چالش جدید برای خود ایجاد کنند.
شما تا چه اندازه با این تصمیم موافقید؟
به هر حال خباثتهای انگلیس باعث این تصمیم شد و حداقل کاری بود که میتوانستیم انجام دهیم.
اجازه دهید ازمسائل اقتصادی فاصله بگیریم و وارد بحثهای سیاسی شویم. شما آینده اصولگرایان را در مجلس نهم چطور ارزیابی میکنید؟
البته مشکل است که از حالا پیشبینی کنیم که چه تعداد اصولگرا وارد مجلس آینده میشوند ولی آنچه مسلم است در بحث مربوط به اصولگراها فرض بر این است که درحال حاضر مجلس هشتم مجلسی اصولگرا و دارای تعداد کمی از اصلاحطلبان است.
تکلیف مجلس هشتم که مشخص است ما در خصوص پیشبینی شما از مجلس آینده و چینش سیاسی آن سؤال کردیم.
در حال حاضر برای ما روشن نیست که اصلاحطلبان در انتخابات آتی حضور پیدا میکنند یا خیر. در جبهه اصولگرایان نیز بحث وحدت زیر چتر ۸+۷ و تحت هدایت آیتالله مهدوی کنی دنبال میشود.
آقای ترابی پاسخ سؤال من را ندادید. ارزیابی شما دراين مورد چیست؟
در حال حاضر با توجه به اینکه کمیته ۱۵ نفره تشکیل شده و تقریباً تمام جریانهای اصولگرا به ویژه درمراکز استانها زیر چتر ۸+۷ فعالیت میکنند باید به این نکته توجه داشت که احزاب در شهرهای کوچک، کاربرد زیادی ندارند. درحال حاضر بیشترین کارکرد آنها در شهرهای بزرگ و مراکز استانهاست و در شهرهای کوچک نیز بیشتر مسائل قومی و فردی تأثیرگذار است. در این بین بحث جبهه پایداری هم مطرح است که احتمالاً با دولت مجموعه ای را تشکیل میدهند و از آنها هم نمایندههایی در مجلس حضور خواهند داشت.
مهمترین نکته در حال حاضر برای حرکت جریان اصولگرا چیست؟
در وهله نخست آنچه مهم است شکلگیری وحدت میان همه تشکلها و جریانهای اصولگراست و نکته بعدی این است که این جریان باید تا حدی روش و شیوه تبلیغات انتخاباتی خود را تغییر دهد و متناسب با فضای روز با مردم صحبت کند. باید توجه داشت که فضای امروز متفاوت از فضای سال ۵۷ و اوایل انقلاب است. چند نسل بعد از انقلاب آمده است و باید نسلهای دوم و سوم انقلاب را به سمت خود جذب کنیم. این دو نسل با ما زندگی میکنند و باید برای جذب آنها با زبان خودشان صحبت کنیم. اگر همین تشکلهای دانشجویی با زبان نسل دوم و سوم صحبت کنند قطعاً موفقیت زیاد خواهد بود.
و اگر به وحدت نرسند و شیوه تبلیغات خود را تغییر ندهند، چه اتفاقی رخ میدهد؟
طبیعی است که گروههای دیگر سهم بیشتری خواهند برد.
شما چه میزان سهم برای جبهه پایداری و جریان انحرافی قائل هستید؟
جبهه پایداری از یک طرف به جبهه متحد اصولگرایان نپیوست ـ هرچند سعی داشتند که به جبهه متحد بپیوندند، ولی به هر دلیلی درحال حاضر جدا شدهاند ـ و از طرف دیگر رسماً هم اعلام نکرد که همراه و متحد گروههای دولتی است.
سرنوشت جریان انحرافی چطور خواهد شد؟
من نمیتوانم بگویم جریان انحرافی چه سرنوشتی خواهد داشت اما به نظر من بر خلاف نظر برخیها نباید و نمیتوان به جبهه پایداری لقب شاخهای از جریان انحرافی را داد، البته به هر صورت هر دو به دولت گرایش دارند.
دولت هنوز هم وظیفهای در مورد این مسئله ندارد؟
دولت نباید وارد گود انتخابات شود و این کار از نظر قانونی ممنوع است. استفاده از امکانات دولتی به نفع جریان و گروه خاصی ممنوع است و دولت نمیتواند پرچمدار یک حزب و جریان خاص باشد. اینکه کسانی از دولت منفک شده باشند و وارد انتخابات شوند، حرف دیگری است ولی این افراد نیز نباید تحت حمایت دولت قرار گیرند. البته شاید بتوان در قبال صرف حمایت در مورد مسائل اتفاق افتاده اغماض کرد، ولی استفاده از امکانات دولتی به نفع آنها ، خلاف قانون است. در حال حاضر اوضاع به شکلی پیچیده است که هیچ کس نمیتواند تصویر روشنی از آینده داشته باشد که مجلس آینده چه میشود.
در مورد اينكه آیا مجلس آینده مجلسی خواهد بود که اکثریت به اصولگرایان خواهد رسید، یا مجلس آینده مجلسی است که کسانی خارج از دولت میتوانند بیشتر صندلیها را اشغال کنند بايد گفت درحال حاضر هنوز زود است که بتوان تحلیل قطعی یا نظر قطعی در پاسخ به اين سؤالات داد.. در اواخر بهمن ماه میتوان یک تصویر روشنتری داشت زیرا فضای انتخاباتی کشور هنوز داغ نشده است و از طرفی به اعتقاد من شورای نگهبان هم در این بین نقش کلیدی را خواهد داشت. قطعاً اگر شورای نگهبان به این نتیجه برسد که برخی از کاندیداها از گروهها و احزابی هستند که میخواهند در آینده در مقابل نظام بایستند، آنها را تأييد نخواهد کرد. البته بهتر است در این بخش این نکته را نیز ذکر کنم که نه تنها درکشور ما بلکه در همه کشورهای پیشرفته و اروپایی نیز شورای نگهبانی وجود دارد که تمام کاندیداها توسط آن بررسی شده و بعد از تأييد
رسمیت پیدا میکنند.
آقای ترابی؛ به نظر میرسد، بسیاری ازمصوبات مجلس نتوانسته است جوابگوی نیازهای جامعه باشد، درواقع دلایلی از قبیل تنشهای سیاسی بین دولت و مجلس، دیر ارائه شدن لایحه بودجه از سوی دولت و مسائلی از این دست، عملاً باعث کندی سیرحرکت مجلس هشتم به ویژه درعرصه اقتصادی شده است. نظرشما درباره عملکرد مجلس هشتم در حوزه اقتصادی چیست؟
درحوزه مسائل اقتصادی درمجلس هشتم طرحها و لوایحی در مورد نظام پولی ـ بانکی، بازار پول و سرمایه، طرح تحول اقتصادی و اصلاح نظام بانکی دردستور قرارگرفته است. البته باید این نکته را نیز مدنظر داشت که لوایح اقتصادی ابتدا درکمیسیونهای اقتصادی و برنامه و بودجه به عنوان کمیسیونهای اصلی مورد بررسی قرار میگیرند و در کنار آن نیز به برخی از کمیسیونها فرعی ارجاع میشوند. از سوی دیگر لایحه بسیار پر اهمیت و پر ریسک هدفمندکردن یارانهها یکی از مهمترین دستورکارهای مجلس هشتم و یکی از محورهای هفتگانه طرح تحول اقتصادی بود و مدت زیادی در مجلس مورد بحث و بررسی و کارشناسی قرار گرفت.
همه میگویند اجرای هدفمندی یارانهها ضرورت داشت. اعتقاد شما چیست؟آیا سرعت حرکت آن با چنین شیوهای را قبول دارید؟
میدانید که سالانه بیش از صد میلیارد دلار یارانه بابت حاملهای انرژی اعم از بنزین، گازوئیل، گاز، برق و نفت سفید و بسیاری از موارد دیگر از سوی دولت پرداخت میشود و این هزینهها هر سال نیز بالاتر میرفت.
منظورتان چیست؟
یعنی قیمت جهانی این اقلام سالانه بالا میرفت، ولی درآمد حاصل از فروش نفت و گاز صرف یارانه حاملهای انرژی میشد. فروش ارزان این حاملها با قیمتی بسیار ارزان نیز مزید بر علت بود. بنزین لیتری صد تومان از قیمت آب هم ارزانتر تمام میشد و گازوئیل که ابتدا لیتری هشت تومان بود بعد به ۱۳تومان رسید که واقعاً قیمتی ارزان بود. از طرف دیگر این قیمتهای پایین باعث شده بود قاچاق سوخت درکشور به حد اعلا برسد و در مرزهای شرقی (افغانستان) و مرز ترکیه و عراق شاهد غارت این سرمایه ملی بودیم. از سوی دیگر در داخل کشور نیز به دلیل وجود حجم بالایی از وسایل نقلیه موتوری، مصرف بیرویه سوخت موجب ایجاد مشکلات زیست محیطی شده است. بنابراین دولت با ارائه لایحه هدفمندکردن یارانهها این ریسک را انجام داد و تصمیم به هدفمندکردن یارانه حاملهای انرژی گرفت که کار قابل تقدیری است.
ولی با این وجود بسیاری از کارشناسان معتقدند که هدفمندی یارانهها از ریل اصلی خود خارج شده و پرداخت یارانههای نقدی نیز به انحراف رفت، تا جایی که حتی رئیس مجلس نیز در این زمینه تذکری به دولت داده است. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
در ادامه مبحث قبلی به ترتیب به این مسئله نیز میرسم. اگرتحولات مورد نظر در طرح تحول اقتصادی کشور انجام شود، خروجی آن افزایش بهرهوری خواهد بود؛ بهرهوری نیز در نهایت به معنی رشد اقتصادی است. اما دراین بین هدفمند کردن یارانهها از سایر موارد دیگر پر ریسکتر بود که مجلس هشتم توانست به صورت بسیار منسجم و با دقت بسیار زیادی آن را مورد بحث و بررسی قرار دهد. در لایحه دولت پیشبینی شده بود که طی سه سال یارانه حاملهای انرژی هدفمند شود ولی نظر مجلس این بود که شیب آن تند است، لذا شیب را کم و مصوب کرد که این کارطی پنج سال انجام شود. بر اساس مصوبه مجلس قرار شد سالانه ۲۰ میلیارد دلار از حاملهای انرژی آزادسازی شود که این مسئله باید با توجه به قیمتهایی که خود دولت پیشبینی کرده بود صورت گیرد. بنزین به نرخ فوب خلیج ۷۰۰یا ۸۰۰ تومان و گازوئیل نیز با همین نرخ ۹۰ درصد فوب خلیج فارس، گاز ۸۵ درصد فوب خلیج فارس به متر مکعب ۳۵۰ تومان عرضه شود که ما اینها را ظرف پنج سال پیش بینی کردیم.
اما این قانون به روشی که مجلس پیشبینی کرد اجرایی نشده است.
به هر حال باید آن طوری که ما تصویب کردیم، اجرایی میشد که بر اساس آن سالانه بايد ۲۰ درصد آزاد سازی صورت بگیرد و در پایان پنج سال به قیمت نهایی برسد. ما سالانه صد میلیارد دلار یارانه به حساب این موارد میریزیم و اگر سالانه ۲۰ درصد را آزاد کنیم، ظرف مدت زمان پنج سال بالغ بر ۱۰۰ میلیارد برآورد میشود. از طرف دیگر محل هزینههای این ۲۰ میلیارد دلار نیز در بودجه مشخص شده است. براین اساس باید ۱۰ میلیارد دلار بنا به خواسته دولت برای یارانههای نقدی در طول سال هزینه شود، ۶ میلیارد دلار یارانه به بخش صنعت اختصاص یابد و ۴ میلیارد دلار به پروژههای تملک داراییهای سرمایهای متعلق به دولت و پروژههای بزرگ آن تخصیص یابد.
مخالفت دولت که منجر به اجرای متفاوتی نسبت به نظر مجلس شد بر چه اساسی بود؟
اولاً مخالفت دولت با شیب پنج ساله براین اساس بود که با این وضعیت تورم بیشتر میشود و تأکید داشت که تصمیم دارد این طرح را دو ساله یا سه ساله اجرا کند و سرانجام بحث سه سال بیشتر مطرح بود که ناگهان یک شب رئیس جمهور در گفتوگویی مستقیم با مردم قیمتها را اعلام کرد و بر اساس آن هر متر مکعب گاز ۳۵۰تومان، گازوئیل۳۵۰ تومان، بنزین ۷۰۰ تومان اعلام و تنها هدفمند کردن یارانه آب و تلفن بیسرانجام ماند. نکته دیگر اینکه نظر مجلس این بود که از ۱۷ میلیون خانوار در کشور، تنها ۱۰ میلیون نفر شامل ۳۰ میلیون نفر از مردم کشور یارانه نقدی دریافت کنند، در حالی که شاهد هستیم به ۷۵ میلیون نفر پرداخت میشود و حتی بخشی از ایرانیان خارج از کشور نیز آن را دریافت میکنند. این مورد یکی از موارد انحراف از مصوبه مجلس و خروج از ریل اصلی هدفمندکردن یارانه است.
سهم مجلس در این انحراف چیست؟چرا مجلس با استفاده از اهرمهای نظارتی خود در این قسمت ترمز دولت را نکشید و از رئیس جمهور توضیح خواسته نشد؟
در این قانون آمده است که دولت مجاز است حداکثر ظرف مدت پنج سال این کار را انجام دهد که دولت نیز از این موضوع استفاده کرد و گفت که ظرف مدت سه سال اجرا میکنیم. از طرفی دیگر قیمتها نیز دست دولت است نه مجلس و نباید این مسئله اشتباه شود. مجلس بانک مرکزی نیست که قیمتگذاری کند، قیمتگذاری دست دولت است و مجلس فقط شیب آن را کم کرد. نهایتاً قیمت گاز که اعلام شد مورد اعتراض مردم قرارگرفت وتعدیل شد ولی قیمت بنزین جا افتاد. من معتقدم که اگر بنزین ۵ هزار تومان هم شود خیابانها خلوت نمیشود.
بخش صنعت و تولید که از بابت هدفمند کردن یارانهها کلی از دولت شاکی هستند؟
امروز شاهدیم که آزادسازی سالانه ۲۰ میلیارد دلار یارانه حاملهای انرژی انجام نشده و سهم بخش صنعت هم پرداخت نشده و قیمتها در حال افزایشند. با توجه به تورم موجود، طبیعی است، وقتی که به قیمت حاملهای انرژی افزوده شده و حمل و نقل گران شود بسیاری از موارد در بخش اقتصادی افزایش قیمت پیدا میکنند. ضمن اینکه برای جلوگیری از برخی از افزایش قیمتهای بیرویه در بخشهای مختلف، نظارت کاملی صورت نمیگیرد. البته درکنار این موارد، نباید از نقش واردات در افزایش قیمتها غافل بود. اخیراً که دلار دولتی گران شد به طور طبیعی قیمت اجناس وارداتی نیز بالا رفت.
آقای ترابی به نظر میرسد تمامی مسائل مهم کشور به موضوع هدفمندی یارانهها ختم نمیشود. طرح تحول اقتصادی محورهای بسيار مهم دیگری نیز دارد؟
درباره دیگر محورهای طرح تحول اقتصادی نیز باید تأکید کردکه باید در نظام بانکی ما تحول اساسی صورت بگیرد. در اصل ۴۴ قانون اساسی تعداد بانکهای خصوصی و دولتی مشخص و اعلام شده که بانکهایی از قبیل کشاورزی، سپه، ملی، بانک مرکزی، مسکن و توسعه صادرات و تعداد دیگر قرار است دولتی و سایر موارد خصوصی شوند. درطرح تحول بیمه،
بیمهها خصوصی میشوند و همین مسئله موجب ایجاد فضای رقابتی میشود. دراین طرح اجازه داده شده که بانکها و بیمههای خارجی ابتدا در مناطق آزاد تجاری و بعد در داخل کشور فعالیت کنند. در بحث گمرک در مجلس قانون جدید و پیشرفته گمرک را نهایی و ابلاغ کردهایم. همچنین مورد مالیات، بحث مالیات بر ارزش افزوده به عنوان مالیات نوین کشور در مجلس هشتم انجام و ابلاغ شده که در حال انجام است و سرانجام اینکه ارتقای بهرهوری به چگونگی اجرای بقیه محورهای طرح تحول اقتصادی بستگی دارد. در مجموع باید گفت که همه این طرحها و تلاشها در جهت چشمانداز ۲۰ ساله نظام است.
شما به عملکرد مجلس هشتم در حوزه اقتصادی چه نمرهای میدهید؟
در پاسخ به این سؤال باید یادآور شوم با وجود اینکه طرحهای اقتصادی مختلفی از جمله هدفمند کردن یارانهها، بحث گمرک، بحث مالیات، بازار کسب و کار و ... در مجلس مطرح شده ولی با این وجود نمیتوان برای مجلس نمره تعیین کرد.
در مقام مقایسه با مجلس قبل که خودتان نیز در آن حضور داشتید، این مجلس را چطور ارزیابی میکنید؟
اگر بخواهیم مجلس هشتم را با مجلس هفتم مقایسه کنیم، باید بگوییم که درمجموع طرحها و لوایح خوبی در این مجلس تصویب شده است. دربخش تصویب قوانین، من به مجلس نمره ۱۹ میدهم ولی در بحث نظارت، مجلس نمره کمتری میگیرد. کلاً مجالس در دورههای مختلف در بخش نظارت ضعف داشته است. ابزارهای نظارتی مجلس، دیوان محاسبات، تحقیق و تفحص و سؤال از وزرا و رئیس جمهور است که در این حوزه نمره مجلس به نظر من ۱۷ است.
آقای ترابی در نمره دادن به مجلس هشتم به نظرتان کمی دست و دلبازی نکردید؟
به نظرم نمره مناسبی دادم...
شما در جایی ( ۶مهر) گفته بودید که از استعفای آقای خاوری ناراحت شدید؟دلیلتان چه بوده است؟
من چنین حرفی نزدهام. درمجلس هشتم دو نفر با نام خانوادگی ترابی حضور دارند. در دور هفتم مجلس من تنها ترابی مجلس بودم، ولی در مجلس هشتم دو نفر با یک فامیلی هستیم که یکی ترابی قهقرایی نماینده شهرکردو اصلاحطلب است ولی من اصولگرا هستم.
این ارتباطی به سؤال من نداشت. من اظهار نظر ۶ مهرخود شما را با شما مطرح کردم.
من هیچ وقت درخصوص استعفای آقای خاوری صحبت نکردم و چند روز بعد از اینکه از ایران رفت متوجه این موضوع شدم. ظاهراً به وی گفته شده بود که به دادگستری اهواز برود که در آنجا معطل شده بود. سپس به وی گفته شد که استعفا بدهد و خاوری هم استعفا داد و در آزادی کامل از ایران خارج شد. ما هیچ وقت از وی تمجید نکردیم. البته سؤال ما این است که چرا با اصرار به وی گفته شد استعفا بدهد و استعفای او نیز پذیرفته شود؟ اگر وی شاغل بود، نمیتوانست به این سادگی از کشور برود.
به نظر شما امکان بازگشت وی وجود دارد؟
با توجه به اینکه نوک پیکان به طرف وی است، بعید میدانم که به ایران بیاید. البته درخواست همه افراد این است که این افراد به کشور بازگردانده شوند. به آقای خاوری هم گفته شد که اگر نیاید تمام اتهامات متوجه او میشود که متأسفانه برنگشت.
این روزها در مورد تحریم نفت ایران صحبت میشود. به نظر شما با توجه به وابستگی شدید کشور به نفت، در صورت تحریم، چه شرایطی بر اقتصاد کشور حاکم خواهد شد؟ آیا راه مقابلهای وجود دارد؟
بله، نفت نمیفروشیم.
چرا؟
برای نسلهای بعد ذخیره میکنیم.
پس تکلیف اقتصاد کشور چه میشود؟
درباره نفروختن نفت مزاح کردم. توجه دارید که اقتصاد کشورما تک محصولی و نفتی است. مشکل اصلی اقتصاد ایران همین اتکا به صادرات نفت است، یعنی هزینهها و بودجه عمومی کشور، کلاً با نفت بسته شده است و۸۰ درصد از درآمد ارزی کشورمان به نفت وابسته است. باید توجه داشت که اگر بخواهیم روی پای خود بایستیم و سیاستگذاری داخلی و خارجی مستقلی داشته باشیم، باید این وضعیت را اصلاح کنیم. دشمنان به چند بهانه بحث تحریم نفت و بانک مرکزی را مطرح کردهاند؛ بهانههایی از قبیل به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی و فعالیت ایران در لبنان و سوریه علیه این رژیم، اتهام نظامیبودن فعالیتهای هستهای ایران و حقوق بشرکه همه این بهانهها را در کنار هم قرار دادهاند و امروز بحث تحریم نفتی بانک مرکزی را دنبال میکنند.
ایران چه کاری میتواند انجام دهد؟
کاری که ایران میتواند انجام دهد این است که اولاً صادرات غیر نفتی را مورد توجه قرار داده و به آن بها دهیم. البته تحریم نفت هم یک مشکل و هم یک نعمت برای ایران است. اگر چند سال نفت ایران را نخرند، تمرکز ایران بر صادرات غیر نفتی بيشتر میشود. در این ارتباط میتوانم کشورهای هند، پاکستان و مالزی و کره شمالی را مثال بزنم. مگر این کشورها نفت داشتند؟ امروز آنها روی پای خود ایستادهاند وکشورشان پیشرفت کرده است. هندوستان با حدود یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر، گاز و نفت ندارد در حالی که یکی از قدرتهای بزرگ شرق آسیاست چرا این کشور به این اندازه پیشرفت کرده است؟ پاسخ این است که اولاً متکی به نفت نیست و صرفاً روی بخش صنعت و کشاورزی و تکنولوژی کار کرده است تا جایی که امروز یک قدرت اتمی در کشورهای آسیایی به حساب میآید.
گفته میشود که قدرت اقتصادی غرب در حال انتقال به شرق و به ویژه با تمرکز آسیایی است؟
در حال حاضر میتوان به صراحت گفت که یک بلوک جدید در حال به وجود آمدن است، هند، چین، کره جنوبی، برزیل کشورهایی هستند که در حال ایجاد این بلوک جدید هستند. بلوکی که امریکا و اروپا در آنها هضم شده و قادر نیستند با این گروه رقابت کنند. بنده معتقدم اگر ما چند سال ریاضت بکشیم و تحمل کنیم و صادرات غیر نفتی و بخش خدماتمان را افزایش داده، روی معادن و فرآوردههای پتروشیمی سرمایهگذاری کنیم تا به بسیاری از کشورها صادرات داشته باشیم، بحث توریست و گردشگری را جدی دنبال کنیم، روی بحث آبزیان و طیور منابع دریایی کشور و بهرهبرداری از آن سرمایهگذاری کنیم یا از آسمان کشورکه محل عبور هواپیماهای دیگر کشورهاست، درآمدزایی داشته باشیم، میتوانیم اقتصادمان را فعال کنیم. البته نمیگویم که به اندازه درآمد نفت از این حوزهها فعلاً قادر به درآمدزایی هستیم، ولی به هر حال این معضل برای کشور ما به وجود آمده و باید برای این موضوع راه حل پیداکنیم.
مشتریان ما چه تغییری میکنند؟
درحال حاضر برخی از کشورهای اروپایی مانند ایتالیا، اسپانیا و یونان نفت ایران را میخرند، چارهای هم ندارند. میزان نفتی که ایران روزانه به بازار جهانی عرضه میکند، اگر به علت تحریم کم شود، باید به نوعی تأمین شود که البته امکان دارد این میزان از سوی عربستان یا روسیه جبران شود. ولی به هرحال قیمت جهانی نفت بالا میرود و این به ضرر خود غرب است.
راهکار ما چیست؟
ما باید از همین حالا برنامهریزی کنیم و فکر کنیم که اصولاً نفت نداریم و به هر حال راهکارهایی را برای فرار از وابستگی اقتصاد کشور به نفت پیدا کنیم. من چین را نیز برای مثال بیان میکنم. این کشور بالغ با یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر جمعیت نفت ندارد و نیاز خود را از ایران یا کشورهای عربی تأمین میکند و اقتصاد دنیا را در دست گرفته است. ما باید از این کشور درس بگیریم. قطعاً اگر نفت نباشد به دنبال درآمدهای غیرنفتی میرویم که این خود به ایجاد شغل و کاهش آمار بیکاری میانجامد یا امریکا با ۲۰۰ میلیون نفر جمعیت که بیشترین درآمدش از داخل خود کشورش است چرا که تولیدات داخلی از سوی مردم به کار گرفته میشود. استفاده از تولیدات داخلی باید در بین مردم ما نیز نهادینه شود؛ ایران کشوری پهناور است و میتوانیم ازتولیدات خود استفاده کنیم.
تحریم نفتی ایران به یک بلوف اقتصادی سیاسی شبیه است از ترس مرگ که نباید خودکشی کرد. اگر نخواهند میتوانند نفت ما را نخرند ولی به هر حال ما نیز نباید دست روی دست بگذاریم، بلکه باید راهکاری برای این موضوع پیدا کنیم که البته راهکارهای آن نیز فراوان است.
انتهای پیام/