شناسایی سارق منزل توسط بوی بد پیراهن
به گزارش شیرازه به نقل از فارس، چندی پیش، پروندهای در دادسرای ناحیه یک تهران تحت بررسی قرار گرفت که در آن زنی 48 ساله در خانهاش کتک خورده بود و دزدان پول و طلاهای وی را سرقت کرده بودند. این زن که فریبا نام دارد نیمهشب با فریادهایش ساکنان یک ساختمان اعیانی در شمال تهران را از خواب بیدار کرد و همسایهها بعد از خروج از خانه متوجه شدند گروهی به سرعت از پلههای پایین میدوند.
نگهبان ساختمان وقتی از خواب بیدار شد که مردان ناشناس ساختمان را ترک کرده بودند و اثری از آنان نبود و ماموران وقتی خود را به خانه فریبا رساندند، دیدند وی به شدت ترسیده و وحشت کرده است.
این زن به بازپرس پرونده گفت: «شب خوابیده بودم، اصلا متوجه حضور دزدان در خانه نشدم تا اینکه بوی بدی مانند زباله اذیتم کرد .وقتی چشم باز کردم سایههایی را دیدم که وحشتناک بودند تنها توانستم با همه توانم جیغ بلندی بزنم. دزدان انگار انتظار چنین برخوردی را نداشتند، یکی از آنها سیلی محکمی به گوشم زد و همگی پا به فرار گذاشتند.
وی افزود: وقتی همسایهها و پلیس آمدند مشخص شد که آنها با فشار به در و قفل، آن را شکستهاند بعد هم حدود 10 میلیون طلاها، پولها و موبایلم را سرقت کرده و گریختهاند.
وقتی بازپرس پرونده دستور داد پلیس به ردیابی سایههای ناشناس بپردازد، کارآگاهان از فریبا شنیدند تنها سرنخی که از دزدان دارد، بوی بد آنها بوده که وی را به یاد یک گدا میاندازد.
این زن گفت: یک هفته پیش وقتی جلوی در پارکینگ توقف کردم تا در باز شود همان لحظه مرد گدایی با لباسهای کثیف و بوی زننده نزدم آمد و پول خواست. بویش آنقدر بد بود که به او گفتم «برو گمشو!» البته چند ناسزای دیگر هم گفتم و شیشه ماشین را بالا دادم، آن شب همان بو میآمد.
وقتی پلیس شنید مرد گدا در محله اعیاننشین سابقه قدیمی دارد، خیلی زود وی را تحت نظر گرفت و پی برد بعد از سرقت شبانه کسی این مرد که معروف به داریوش سیاه بود را ندیده است. با شناسایی دوستان مرد گدا که آنان هم کارتنخواب و زبالهگرد بودند، پلیس توانست داریوش سیاه را در یک آلونک در فشم دستگیر کند و از زیر لباسهای مندرس وی یک زنجیر طلا متعلق به زن پولدار را به دست آورد.
داریوش سیاه در بازجوییها گفت: اگر از خانه این زن دزدی کردم نیتم پول زیاد نبود و میخواستم انتقام بگیرم. وی به من توهین کرد و دزد صدایم زد در حالی که من دزد نیستم و تنها گدایی میکنم تا پول مواد را تهیه کنم، زن و بچه هم ندارم.
وی افزود: وقتی زن پولدار برخورد بدی کرد تصمیم گرفتم انتقام بگیرم و ماجرا را به 2 تن از دوستانم گفتم، آنها مثل من بدون خانواده نیستند و تصمیم گرفتند همراهم آمده و پول به دست بیاورند.
آن شب پشت در پارکینگ مجتمع مسکونی پنهان شدیم؛ وقتی این زن در را باز کرد و داخل رفت قبل از بسته شدن در به داخل دویدیم و آنجا پنهان شدیم. دیدیم سوار آسانسور شد و تا طبقه پنجم رفت که فهمیدیم خانهاش در طبقه پنجم است. نیمهشب وقتی مطمئن شدیم نگهبان خوابیده با آسانسور بالا رفتیم.
پس از وارد شدن به خانه جاهایی که احتمال مخفی کردن اشیای قیمتی وجود داشت گشتیم و سپس مقادیری جواهرات و پول نقد را پیدا کردیم . در آن زمان بود که زن صاحبخانه از خواب بیدار شد و با صدایی بلند شروع به جیغ کشیدن کرد که بلافاصله محکم به صورت او زدیم تا ساکت شود و با سرعت از خانه خارج شدیم.
انتهای خبر/ک+