کد خبر: ۲۴۷۶۸
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۲ - ۲۲ بهمن ۱۳۹۰

محمد (ص)الگوئی تمام عیار برای حال و آینده

پیامبر(ص) مظهر اتم و اکمل الوهیت و ربوبیت الهی است، از این رو حقیقت وجودی ایشان بر همه هستی، فرشتگان، پیامبران و کتب آسمانی دیگر هیمنه دارد و از سوی خداوند به عنوان سرمشق نیکو و صراط مستقیم رسیدن به این مقامات بلند انسانی معرفی شده است.

بنابراین، شناخت آن حضرت(ص) و آشنایی با افکار، اندیشه ها، کنش ها و واکنش های ایشان، به عنوان سبک زندگی کامل و درست، ضروری است. بهترین منبع شناختی که هیچ شک و تردیدی در صحت آن راه نمی یابد، قرآن است که از سوی خداوند وحی شده است. پس مراجعه به قرآن برای شناخت سیره آن حضرت(ع) و پیروی و عمل مبتنی بر آن، امری شایسته و بلکه بایسته است.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به قرآن، گزارشی کوتاه از برخی ویژگی های آن حضرت(ص) در حوزه شخصی و اجتماعی ارائه دهد.

هیمنه پیامبر(ص) بر هستی

بی گمان پیامبر(ص) در اوج انسانیت قرار دارد؛ چرا که او در مقام تدنی و قرب الهی تا آنجا پیش رفته که در مقام تدلی، قاب قوسین او ادنی (نجم، آیات 8 و 9) قرار گرفته به گونه ای که هیچ کس در مقام مظهر الوهیت و ربوبیت، این گونه متاله و ربانی نشده است. بر همین اساس خداوند او را سرمشق و اسوه نیک و کامل بشریت قرار داده و از همگان خواسته تا از وی پیروی کنند (احزاب، آیه 21) تا در مسیر بازگشت در دایره از اویی به سوی اویی (بقره، آیه 156) رجعت خویش را با پروردگاری او (علق، آیه 8) در چارچوب حبی و اطاعتی ایشان بروند (آل عمران، آیه 31؛ انفال، آیه 1 و آیات دیگر) و منتهای سیر خویش را در هستی با مظاهر ربوبیت او طی کنند. (نجم، آیه 42)

بنابراین، آن حضرت(ص) در کمالیت و فعلیت بخشی به تمام اسمای سرشته در ذات خویش (بقره، آیه 31) به تمامیت رسیده و متاله و ربانی تمام می باشد که فراتر و برتر از آن قابل تصور نیست. از این روست که به مقام بلند «عبده» ستوده می شود و سیر زمینی و آسمانی، زمانی و مکانی را طی می کند (اسراء، آیه 1) و با کدح و تلاش خویش و عنایت الهی به ملاقات خداوندی در مقام فنای صفاتی و اسمایی می رسد (انشقاق، آیه 6) و با ذات هو پیوند می خورد. (اسراء، آیه 1 و نجم، آیه 9)

بر این اساس، وجود او در همه هستی، اتم و اکمل مظهر الهی است و خود او و کتابی که آورده مهیمن بر همه هستی بوده و از هیمنه سلطه، شهود، رقابت و حفاظت برخوردار می باشد؛ چرا که میهمن واژه ای است که به معنای شاهد از ریشه «امن» و قلب همزه به هاء (لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه) یا با ریشه « هیمن» به معنای سلطه در حفظ، مراقبت و تصرف در چیزی (ترجمه تفسیر المیزان، ج 5، ص 570) یا حافظ، شاهد، مراقب، امین و نگاهداری کننده چیزی (تفسیر نمونه، ج 4، ص 400) است. بنابراین، پیامبر(ص) به عنوان خلیفه اتم و اکمل الهی (بقره، آیه 30) بر همه هستی افزون بر تسخیر تکوینی دارای هیمنه تکوینی و تشریعی بوده و همه موجودات می بایست بر ایشان سجده اطاعت و خلافت برند تا بتوانند تحت هیمنه او به کمال برسند، چنان که آیات پیش گفته از جمله 31 سوره آل عمران و آیه نخست سوره انفال به صراحت بر آن دلالت دارد و فرمان الهی در آیه 21 سوره احزاب بر اسوه حسنه قرار گرفته ایشان تأکید دارد.

خداوند در قرآن به صراحت از هیمنه قرآن سخن به میان آورده و می فرماید: و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه؛ ما این کتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل کردیم، درحالی که کتب پیشین را تصدیق می کند و مهیمن، مسلط، شاهد، حافظ و نگهبان آنهاست.(مائده، آیه48)

براین اساس، همان گونه که پیامبر(ص) مصداق اسم الهی مهیمن و مظهر اتم و اکمل آن است، (حشر، آیه23) قرآن ایشان نیز مهیمن بر همه کتاب الهی است. (مائده، آیه48) خداوند در آیاتی درباره هیمنه آن حضرت سخن به میان آورده است؛ از جمله درباره شهادت و گواهی آن حضرت(ص) حتی نسبت به پیامبران دیگر می فرماید که اگر پیامبران، شاهدان و گواهان امت خویش هستند، پیامبر(ص) شاهد شاهدان و گواه بر این پیامبران است.(نحل، آیه89)

به هرحال، هیمنه پیامبر(ص) و قرآن بر همگان حتی پیامبران و کتب آسمانی آنان امری بدیهی براساس آموزه های قرآنی است. پس آن حضرت(ص) همان گونه که بر آنان شاهد و گواه است و او شهید بر آنان می باشد و همه هستی برای او از باب علم شهودی، حضور دارد، همچنین مراقب است تا ایشان براساس اهداف آفرینش حرکت کرده و براساس آن در آنان تصرف ربوبی می کند تا آنها را به مقام بایسته و شایسته کمالی شان برساند.

سیره شخصی پیامبر(ص)

پیامبر(ص) به سبب آنچه به عنوان هیمنه آن حضرت(ص) گفته شده، نه تنها عروه الوثقی الهی(بقره، آیه256؛ لقمان، آیه22) و حبل الله (آل عمران، آیات103و 112) و صراط مستقیم خداوندی است که انسان را به خدا می رساند، بلکه بهترین و کامل ترین و نیکوترین سرمشق و اسوه ای است که خداوند برای ربانی شدن در میان بشر قرار داده و برانگیخته است.

بر این اساس، کسی که بخواهد متاله و ربانی و محبوب خداوند شود، (آل عمران، آیه31؛ طه، آیه90) می بایست سیره شخصی و اجتماعی پیامبر(ص) را همانند بینش ها و نگرش های آن حضرت(ص) مدنظر قرار داده و براساس آن سبک زندگی خویش را سامان دهد.(احزاب، آیه21)

از جمله نکات مهم در زندگی شخصی آن حضرت(ص) می توان به مسأله عبادت های آن حضرت(ص) به عنوان ذکرالله اشاره کرد؛ چرا که نماز به معنای کامل ترین و زیباترین نماد و شیوه عبادت از سوی خداوند در قرآن معرفی شده است. از این رو اهتمام آن حضرت(ص) به این ذکر الهی بسیار دایمی بود.

آن حضرت(ص) از سوی خداوند مأمور می شود تا نماز را برپا دارد (هود، آیه114؛ اسراء، آیه78؛ عنکبوت، آیه2)

نمازهای آن حضرت(ص) به نمازهای یومیه در اوقات مقرر خود (همان؛ مجمع البیان، ج5 و 6، ص306) و نمازهای واجب شب(اسراء، آیه79) و نمازهای مستحب(همان) تقسیم می شد. آن حضرت(ص) نمازهای خویش را با مراعات تمام آداب و شرایط به جا می آورد و مراعات جهر و اخفات را نیز می کرد.(اسراء، آیه10)

با آنکه مخالفان تلاش می کردند تا از اقامه نماز در مراکز عمومی و عبادتگاهی چون کعبه و مسجدالحرام جلوگیری کنند، ولی آن حضرت به نحو مستمر و مکرر نمازهایش را در حضور و در برابر مخالفان و دشمنان خویش اقامه می کرد و از نهی و ممانعت آنان نمی هراسید. (علق، آیات9 و 10؛ مجمع البیان، ج9و 10، ص782)

ایشان تا زمانی که مأمور بود به طرف بیت المقدس نماز گزارد، به این فرمان عمل می کرد و زمانی که تغییر قبله به سوی کعبه و مسجدالحرام از سوی خداوند ابلاغ شد، ایشان با همه تعریض ها و نکوهش ها، بر حکم خداوند عمل کرد و از هیچ هیاهو و جنگ روانی نهراسید و از حقیقت ابلاغی گامی عقب نشینی نکرد. (بقره، آیات 142تا144)

اهداف و آثاری که پیامبر(ص) برای نماز قایل بود، موجب می شود که ایشان و امام باقر(ع) نماز را به عنوان عمود و عماد یعنی ستون دین و تکیه گاه آن معرفی کنند. (فروع کافی، محدث کلینی، ج 3، ص 266؛ کنزالعمال، الهندی، حدیث 18869)

نماز برای پیامبر(ص) زمینه ساز دریافت وحی (مزمل، آیات 2 تا 6) و برای دیگران بسترساز دریافت الهام و وحی غیرتشریعی می شود؛ زیرا آثار آن در انسان های دیگر به شکل عمومی ظهور خواهد یافت؛ چرا که وحی اگر به صورت تشریعی پس از پیامبر(ص) تمام می شود، (احزاب، آیه 40) ولی نبوت عامه و وحی غیرتشریعی همواره بوده و ادامه خواهد یافت؛ چنان که پیش از این نیز به افرادی از جمله حضرت مریم(ص) و مادر موسی(ع) وحی غیرتشریعی نازل شده است (سوره مریم و نیز قصص، آیه 7) و الهامات تقوایی از سوی خداوند همواره ادامه داشته و خواهد داشت. (شمس، آیه 8)

نماز همچنین موجب دستیابی پیامبر (ص) به مقام شفاعت و مقام محمود شده است (اسراء، آیه 79) و برای دیگران نیز چنین خواهد بود. نماز موجب دوری انسان از ناپسندها، فحشاء و منکرات می شود (عنکبوت، آیه 45) و مهمترین ذکر الهی می باشد. (همان؛ المیزان، ج 16، ص 142)

پیامبر(ص) خود همواره بر حفظ آداب نماز توجه و اهتمام ویژه ای داشت. از این رو خداوند بیان می کند که او در هنگام تکبیرات نماز، دست های خویش را بالا می برد تا این ادب نماز را به درستی به جا آورد. (کوثر، آیه 2؛ مجمع البیان، ج 9 و 10، ص 837)

اقامه نماز جماعت حتی در میدان جنگ و در حالت خوف به امامت خود آن حضرت(ص)، بیانگر توجه و ارزش و جایگاه نماز جماعت از دیدگاه آن حضرت(ص) و تاثیر فردی و اجتماعی آن دارد. (نساء، آیه 102)

ایشان به نماز جمعه نیز بسیار اهمیت می داد (جمعه، آیات 9 و 11) چنان که به نمازهای عید قربان و عیدفطر توجه داشت (کوثر، آیه 1؛ مجمع البیان، 9 و 10، ص 837)

بر جنازه مومنان حاضر شده و نماز میت را اقامه می کرد و نسبت به منافقان از نمازگزاری بر جسدشان خودداری می کرد. (توبه، آیه 84)

در روایات داستان های بسیاری درباره سیره آن حضرت در مسئله نمازگزاری ایشان نقل شده است که از ذکر آن در اینجا خودداری می شود و خوانندگان گرامی را به منابع روایی و تاریخی ارجاع می دهیم.

در آیات قرآنی درباره سیره های شخصی دیگر چون خواب (انفال، آیه 43؛ مزمل، آیات 1و 2)، خوراک (انبیاء، آیات 7 و 8؛ فرقان، آیات 7 و 9)، لباس و پوشش (مدثر، آیه 4)، همسرگزینی و ازدواج (رعد، آیه 38؛ احزاب، آیات 6 و 28 و 29) و امور دیگر نیز پرداخته شده است که در این جا به ذکر آنها نمی پردازیم.

سیره اجتماعی پیامبر (ص)

اما درباره سیره اجتماعی باید گفت که مجموعه آیات بسیاری از سبک زندگی اجتماعی آن حضرت (ص) گزارش داده است که در اینجا به برخی از سیره اجتماعی آن حضرت در برخورد با دیگران اشاره می شود.

اصولا پیامبر(ص) براساس فطرت و عقل، انسان معتدلی بود و هرگز راه افراط و تفریط را طی نمی کرد. ایشان را می توان الگوی تمام و کمال عدالت و اعتدال و میانه روی معرفی کرد؛ زیرا افزون بر فطرت و عقل، به حکم امضایی خداوند مامور بود که این گونه عمل کند (اسراء، آیه 29) تا نشان دهد دین اسلام جز دین فطرت و عقل نیست. (روم، آیه 30) از این رو در انفاق و احسان به دیگران همواره راه اعتدال را در پیش می گرفت. (اسراء، آیه 29) در برابر حق خاضع و در مقابل باطل مقاوم بود و هیچ کوتاه نمی آمد. لذا بر حقانیت راهی که به او وحی شده اعتماد داشته (کهف، آیات 25 تا 27) با استقامت و صبر تمام به ابلاغ دین و گسترش آن اقدام می کرد. (هود، آیه 112، شوری، آیه 15)

مردم را به کارهای معروف و پسندیده دعوت و از کارهای زشت و منکر باز می داشت، چنان که خود عامل به معروف و تارک منکر بود. (اعراف، آیات 157 و 199 و آیات دیگر)

نسبت به مخالفان از در مدارا و مماشات وارد می شد تا ایشان را به سوی حق دعوت کند و با پناهندگی به آنان اجازه می داد تا سخن حق را بشنوند (توبه، آیه 6)

گاه از طریق مبارزه منفی با مخالفان و دشمنان و بی اعتنایی به شبهات و دروغ پردازی های آنان (انعام، آیات 70 و 112 و 137، حجر، آیات2 و3) و گاه با به کارگیری بهترین روش ها یعنی نیکی به جای بدی (مومنون، آیات 92 و 96) و گاه با موضع گیری های سخت گیرانه و حتی جهاد علیه آنان می کوشید(توبه، آیه 73) تا راه حق را برای مردم باز کند و سلطه دشمنان را از گرده مردم بردارد. (اعراف، آیه 157)

هدف آن حضرت(ص) بیدار کردن فطرت و توجه دادن انسانها به توحید و راه و روش خدایی و متاله و ربانی شدن و قرار گرفتن در موقعیت خلافت الهی بود. (انعام، آیات 40 تا 46 و نیز 63 و 64 و آیات بسیار دیگر)

آن حضرت(ص) خود را موظف به پاسخ گویی نسبت به همه پرسش های منطقی و معقول مردم می دانست و با گشاده رویی به همه پرسش ها پاسخ می داد و تلاش می کرد تا ایشان را به سوی حق و راه آن رهنمون سازد. (بقره، آیات 189 و 215 و 219 و 220 و آیات دیگر)

آن حضرت(ص) همواره در پی حق بود و برای او زمانی اکثریت معنا و مفهوم داشت که در این مسیر گام بردارند، بنابراین به صرف اکثریت و یا اقلیت بودن از چیزی پیروی یا مقابله نمی کرد. و آنچه ملاک و معیار بود حق و حقانیت بود نه اکثریت یا اقلیت (انعام، آیات 114 و 116)

بر همین اساس، از حق هر جا یافت می شد پیروی می کرد و با باطل در هر جایی که باشد مبارزه می کرد حتی اگر باطل در میان خویشان و همسران و فرزندان ایشان نمود می یافت و از کفر و نفاق و شرک و دیگر مظاهر باطل به شدت پرهیز و با آنها و مظاهرش مبارزه می کرد. (انعام، آیات 56 و 150 و احزاب، آیات 1 و 48 و آیات دیگر)

چنان که گفته شد، فطرت سالم و عقل سلیم همواره به حق دعوت می کند و هواهای نفسانی به باطل می خواند. از این رو ایشان با هواهای نفسانی و خواسته های آن مبارزه می کرد و هرگز پیروی از هواهای نفسانی را نمی پذیرفت. (نجم، آیات 3 و 4)

از طلاق پرهیز داشت و با آن که مجاز بود، به آن اقدام نمی کرد (احزاب، آیه 52 و آیات دیگر) به خانواده و همسر احترام می گذاشت و آنان را تکریم می کرد با آنکه گاه موجبات اذیت و آزار او را به شدت فراهم می کردند و اسرار خانوادگی را افشا می نمودند. (سوره تحریم)

نسبت به مال و منال دیگران چشم نداشت و به زندگی و امکانات مادی و رفاهی بی توجه بود (حجر آیه 88، طه، آیه 131) مردم را به تزکیه نفس دعوت می کرد و خود در این راه پیشگام بود و مردم را آموزش می داد و تربیت می کرد. (جمعه، آیه2، بقره، آیه 129 و 151، آل عمران، آیه 164)

اهل تفکر و تدبر بود و مردمان را نیز بدان می خواند (یونس، آیه 101) با برگزیده برترین روش ها در مباحثه و مناظره مسایل اعتقادی، راه و روش حق را بیان می کرد. (نحل، آیه 125، کهف، آیات 9 و 22)

اهل عفو و گذشت بود (مائده، آیات 12 و 13) ولی به حمایت از ظالم و خائن نمی پرداخت. (نساء، آیه 107) مصلحت اندیش بود ولی هرگز این مصلحت اندیشی جز برای رفاه و آسایش و حل و فصل امور اجتماعی مردم نبود (نور، آیه 62) نه آنکه با این مصلحت اندیشی احکام صریح خداوند چون متعه و قصاص و مانند آن را تعطیل کند و برخلاف احکام الهی برای رضایت ملت ها و دولت های بیگانه عمل کند و از آنان پیروی نماید. (بقره، آیه 120)

با نگاهی گذار به گوشه هایی از سیره شخصی و اجتماعی پیامبر(ص) به سادگی می توان دریافت که ایشان به عنوان رحمت برای جهانیان (انبیاء، آیه 107) براساس آموزه های فطری و عقلانی، فطرت مردم را بیدار و عقل ایشان را فعال می ساخت تا زنجیرهای بردگی و بندگی دیگران را از گرده خویش بردارند (اعراف، آیه 157) و خود را از ظلم نفس و دیگران رهایی بخشند و حیات و زندگی سعادتمند را در دنیا و آخرت تجربه کنند و از حیات طیب و پاک برخوردار شوند. (نحل، آیه 97) بنابراین، ایشان با نگاهی انسانی با ایثار هستی خویش (شعراء، آیه 3) بر آن بود تا انسانیت را از رنج دایمی رهایی بخشد. پس سیره ما نیز در زندگی شخصی و اجتماعی می بایست این گونه باشد تا اگر محمد(ص) نشدیم دست کم محمدی شویم.به هر حال، این ها گوشه هایی از سیره شخصی و اجتماعی پیامبر بود که در قرآن گزارش شده است. بیان همه آنها در این مقال کوتاه نمی گنجد و به همین مقدار در اینجا بسنده می شود.

 نویسنده : خلیل آقاخانی

منبع : روزنامه کیهان   19/11/1390   

برچسب ها: پیامبراکرم ، الگو
نظرات بینندگان