کد خبر: ۳۰۴۸۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۱ - ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۱

تحلیل شریعتمداری از نحوه مواجهه مردم با لیست جبهه متحد و پایداری

وقتی مردم حمایت دو عالم برجسته و بزرگوار از دو لیست متفاوت را می بینند و هر دو عالم را نیز مورد وثوق می دانند، به طور طبیعی به این نتیجه می رسند که اطلاعات آن دو بزرگوار در گزینش برخی از نامزدها کافی نبوده است.

روزنامه کیهان امروز یکشنبه  10/2/91 در ستون یادداشت روز خود نوشت: ورود به موضوع پیش روی، آسان نیست ولی عبور بی تفاوت از کنار آن نیز دشوار است و بیم آن می رود که یکی از گفتنی های ضروری، ناگفته بماند. پیش از این در یادداشتی با عنوان «تا چه قبول افتد و...» - کیهان 3/12/90- پیشاپیش «عذر مشابهی» آورده بودیم و از دو عزیز بزرگواری که نامی از آنها به میان آمده بود خواسته بودیم، آن وجیزه- و اکنون این وجیزه- را مصداق «درازدستی» یک «کوته آستین» تلقی نفرمایند، چرا که آنچه در این نوشته می آید نه به جسارت که برخاسته از ارادت است و مصداق «گاه باشد که کودکی نادان به غلط بر هدف زند تیری» و...

1- جبهه گیری برخی از اعضای دو جبهه متحد و پایداری که در فاصله ای کوتاه بعد از اعلام موجودیت آنها صورت گرفت به وضوح حکایت از آن داشت که این رشته می تواند سر دراز داشته باشد. هر دو سوی ماجرا در نوشته ها، مصاحبه ها و سخنرانی های خود بر ضرورت وحدت تأکید می کردند و هنوز هم می کنند! ولی دریغ از یک گام مؤثر و غیر تبلیغاتی که در این راستا برداشته شود. همان روزها که نشانه های این اختلاف پدیدار شده و به رسانه ها کشیده شده بود طی چند یادداشت به پی آمدهای ناگوار آن اشاره داشتیم و از فرمول دیکته شده «جان کین» خبر دادیم که در کارگاه آموزشی خود برای اصلاح طلبان - عوامل بعدی فتنه 88- از ایجاد اختلاف در میان اصولگرایان و ماندگاری آن در هواداران با عنوان یکی از مؤثرترین حربه ها برای تضعیف جایگاه فراگیر اصولگرایان یاد کرده و بر آن تأکید ورزیده بود. ولی برخی دوستان اصولگرا ابرو در هم کشیدند و آن «هشدار» را که کیهان فقط راوی آن بود برنتابیدند و آن «رشته» که از ابتدا نیز معلوم بود «سر دراز» دارد تا انتخابات 12 اسفند ادامه یافت. مردم، اما به گواهی نتیجه انتخابات، نشان دادند که هیچ یک از دو جبهه متحد و پایداری را -برخلاف اعضای این دو جبهه- دربست قبول ندارند و در گزینش نامزدهای مورد قبول خود به فرمول «هم این و هم آن» روی آوردند که کیهان نیز با شناخت و برداشت از عرصه انتخابات و همصدا با مردم به این رویکرد اشاره کرده بود.

2- هر یک از دو جبهه «متحد» و «پایداری» به ترتیب جبهه خود را تحت مدیریت حضرت آیت الله مهدوی کنی و حضرت آیت الله مصباح یزدی می دانند و این دو عزیز بزرگوار هم بر این انتساب تاکید ورزیده و جبهه تحت مدیریت- یا تحت حمایت- خویش را شایسته تر از دیگری معرفی می فرمایند که روال و فرمول حمایت از یک جبهه سیاسی نیز غیر از این نیست. و صد البته هر دو بزرگوار و فرهیخته از اختلافات منجر به تخریب دو جبهه یاد شده ابراز نگرانی کرده و اعضا و دست اندرکاران جبهه تحت مدیریت خود را به رعایت تقوا در بیان و «رفاقت در رقابت» توصیه کرده و می کنند و بارها به وضوح نشان داده اند که اختلافات بیرون از چارچوب تعریف شده رقابت سالم را برنمی تابند.

3- نتیجه دور اول انتخابات مجلس نهم، نشان داد که مردم - یعنی آنانی که به فرموده حضرت امام(ره) ولی نعمت مسئولان هستند- هیچ یک از دو جبهه متحد و پایداری را دربست قبول ندارند و فهرست اعلام شده از سوی آنها را بی چون و چرا نمی پذیرند. آیا در این واقعیت کمترین تردیدی هست؟ معلوم است که نیست و مردم گزینه های خود را با تکیه بر بینش و بصیرت خود انتخاب کرده اند و البته، بیشترین گزینه ها - اکثریت نزدیک به تمام آنها- از دو فهرست جبهه پایداری و جبهه متحد انتخاب شده اند و این حاوی نکته درخور توجهی است و حکایت از آن دارد که نامزدهای اصولگرا را بدون مرزبندی دو لیست یاد شده از میان هر دو لیست برگزیده اند.

اکنون به موضوع اصلی این وجیزه نزدیک شده ایم و یافتن پاسخ برای یک پرسش تعیین کننده را دنبال می کنیم. بخوانید؛

4- آن سؤال این است؛ آیا کسانی که لیست اعلام شده از سوی جبهه متحد را دربست نپذیرفته و به تمامی نامزدهای معرفی شده در آن رأی نداده اند، نسبت به حضرت آیت الله مهدوی کنی کم ارادت بوده اند؟! و یا درباره کسانی که نامزدهای مورد نظر خود را به طور کامل از لیست جبهه پایداری انتخاب نکرده اند، این قضاوت قابل قبول است که آنان را نسبت به حضرت آیت الله مصباح یزدی کم ارادت تلقی کنیم؟! پاسخ این سؤال به یقین، منفی است، پس علت چیست؟ مگر هر دو بزرگوار تاکید نکرده بودند که فهرست ارائه شده از سوی جبهه تحت حمایت آنان، شامل «بهترین ها» است؟ بنابراین، چرا همه «بهترین»های مورد تاکید این دو بزرگوار از نگاه مردم «بهترین» نبوده اند؟! این «گزاره» نیز پذیرفتنی نیست که مردم «بهترین»ها را وانهاده و به سراغ «خوب»ها رفته اند! اگر چنین نیست که نیست پس ماجرا چیست؟!

5- این سخن نه خلاف است و نه گزاف بلکه همه شواهد بر درستی آن گواهی می دهند که حضرات آیات مهدوی کنی و مصباح یزدی به عنوان دو تن از عالمان دینی برجسته، فداکار و انقلابی با سوابق درخشان در مردم دوستی مورد وثوق و اعتماد ملت هستند و اگر مردم در انتخابات 12 اسفند فهرست مورد حمایت هیچیک از این دو بزرگوار را به طور دربست و کامل نپذیرفته اند، نشانه کم ارادتی آنان به عزیزان یاد شده نیست بلکه در یک نگاه کلی و برداشت اجمالی، همه نامزدهای معرفی شده در هر دو فهرست را به دلیل حمایت آن دو عالم بزرگوار، افرادی «خوب» و «قابل قبول» تشخیص داده اند- و البته در هر دو لیست استثناهایی نیز دیده اند!- ولی در «بهترین» بودن همه نامزدهای یکی از دو فهرست در مقایسه با فهرست دیگر تردید داشته اند. این نکته که نفی کردنی نیست و اگر چنین نبود به یکی از دو لیست به طور دربست رأی می دادند که ندادند. البته گفتنی است که کسانی هم به تمامی نامزدهای یکی از دو فهرست رأی داده اند ولی به گواهی نتیجه انتخابات 12اسفند، تعداد آنها بسیار اندک بوده است.

درباره علت این رویکرد مردم می توان به دو عامل زیر اشاره کرد؛

الف: وقتی مردم حمایت دو عالم برجسته و بزرگوار از دو لیست متفاوت را می بینند و هر دو عالم عزیز و با تقوا را نیز مورد وثوق می دانند، به طور طبیعی و منطقی به این نتیجه می رسند که اطلاعات یکی از آن دو بزرگوار و یا هر دو بزرگوار- به طور جداگانه- در گزینش نامزدهای تحت حمایت خویش و یا گزینش برخی از نامزدها کافی نبوده است. چرا که وقتی معیارها و ملاک ها یکسان باشد- که هست- تفاوت گزینش ها نمی تواند در حد و اندازه دو لیست 30 نفره باشد. اگر این برداشت مردم از دو لیست جداگانه را منطقی بدانیم که منطقی است باید به آنها حق داد که در انتخاب نامزدهای مورد نظر خود، تنها به معرفی و حمایت حضرت آیت الله مصباح یا حضرت آیت الله مهدوی کنی بسنده نکنند و علاوه بر نظر آن بزرگواران به اطلاعات دیگری درباره نامزدهای معرفی شده مراجعه کنند.

ب: فرض بر این است و اینگونه نیز هست که نامزدهای معرفی شده در هر دو فهرست جبهه متحد و جبهه پایداری از یکسو با تاکید بر اعتقاد راسخ آنها به مبانی نظام اسلامی و از سوی دیگر مرزبندی شناخته شده آنان با جریانات زاویه دار نسبت به این مبانی و به طور مشخص تقابل تعریف شده آنها با فتنه 88 و حلقه انحرافی، انتخاب شده اند. این معیارها از سوی هر دو جبهه مورد تاکید بوده و به صراحت اعلام شده است. در مرحله اول یعنی درباره معیارها و موازین تعریف شده اسلامی، نظر عالمان بزرگواری مثل آیت الله مصباح یزدی و آیت الله مهدوی کنی از سوی همگان پذیرفتنی است، اما- با عرض پوزش- در مرحله دوم، یعنی انطباق نامزدها با این معیارها باید به اخبار و اطلاعات مراجعه کرد و در این زمینه بعید نیست که نظر حضرات آیات بزرگوار با واقعیات فاصله داشته باشد. دقیقا، مانند این فتوا که نوشیدن هر مایع مست کننده ای حرام است، ولی در این که فلان مایع مست کننده و سکرآور است یا نه، نظر فلان بیولوژیست یا شیمیست مؤمن و متعهد نیز تعیین کننده است.

با توجه به دو نکته یاد شده- الف و ب- مردم به نظر و نگاه آیات بزرگوار مهدوی و مصباح اعتماد و ایمان راسخ دارند ولی به خود حق می دهند- و حق نیز دارند- که در انطباق خصوصیات نامزدهای معرفی شده با معیارهای ارائه شده که در آن «اطلاعات» و «سوابق نامزدها» حرف اول را می زند به برداشت برخاسته از اخبار و اطلاعات خود نیز مراجعه کنند. گفتنی است سخن درباره میزان انطباق نامزدهای هر دو لیست با معیارهای اعلام شده به مبحث جداگانه ای نیاز دارد و در اینجا به همین اندازه بسنده می کنیم که در هر دو لیست نام افرادی دیده می شود که نه فقط با فتنه 88 و یا حلقه انحرافی مرزبندی مشخصی نداشته اند بلکه در مواردی با آنان همراهی نیز کرده اند... که بگذریم.

6- به این فراز از رهنمود حضرت امام(ره) که در آستانه انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی خطاب به مردم توصیه شده است توجه کنید؛

«همان طور که بارها گفته ام، مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند، و هیچ فرد و یا گروه و دسته ای حق تحمیل فرد و یا افرادی را به مردم ندارند. جامعه اسلامی ایران، که با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزش های والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته اند و به این بیعت و پیمان بزرگ وفادار مانده اند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند. البته مشورت در کارها از دستورات اسلامی است. و مردم با متعهدین و معتمدین خویش مشورت می نمایند. و افراد و گروه ها و روحانیون در حد تذکرات قبلی در حوزه خود می توانند کاندیدا معرفی نمایند؛ ولی هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهارنظر و اظهار وجود نکنند.» (صحیفه نور جلد 21 ص 10).

7- و بالاخره سخنی با برادران و خواهران دست اندرکار هر دو جبهه متحد و پایداری نیز در میان است و آن، این که در رقابت های انتخاباتی خود - که انشاءالله با انگیزه الهی صورت می پذیرد- از عالمان بزرگواری که سرمایه گرانقدر اسلام و نظام هستند هزینه نکنند و مثلا طوری وانمود نفرمایند که هرکس به لیست جبهه آنها رأی ندهد به نظر عزیز بزرگواری که از آن جبهه حمایت کرده است- خدای نخواسته- بی اعتناء بوده است. و صد البته، اگر حضرات آیات مهدوی کنی و مصباح یزدی عالمان برجسته و کم نظیری نبودند، این وجیزه ضرورتی نداشت.

انتهای پیام/20

نظرات بینندگان