کد خبر: ۳۵۸۷۹
تاریخ انتشار: ۲۲:۴۸ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۱

زنان در مشاغل سخت مردانه

کارشناسان معتقدند اشتغال دختران در کارهای مردانه، باعث می‌شود تا سلامت روحی و جسمی آنها به خطر بیفتد و فرد به مرور با دنیای زنانه خود فاصله بگیرد.

به گزارش شیرازه به نقل از فارس از شیراز، بساطش را کنار ایستگاه اتوبوس پهن کرده، روسری و شال می‌فروشد، هر چند دقیقه یک‌بار به پله‌ها و مسافرانی که از آن بالا می‌آیند و یا پایین می‌روند چشم می‌دوزد.

هر کدام برای او حکم یک مشتری احتمالی را دارند که باید نظرشان را جلب کند تا شاید بتواند روسری‌های رنگارنگ خود را بفروشد. 

گاهی نیز با چشمانی نگران به امتداد قدم‌های رهگذران چشم می‌دوزد تا مبادا مأموران شهرداری دارایی‌اش را با خود ببرند، آن‌گاه جواب چشمان منتظر خواهر و برادر کوچکش را چه بدهد و هر از گاهی صدای بلند می‌گوید: شال، روسری‌های جدید دارم، فقط سه تومن. ...

یکی از شال‌ها را بر می‌دارم، صدای زن جوانی را که کنارم ایستاده است، می‌شنوم که می‌گوید، دو تومان، بدهم.

دختر فروشنده که بعد می‌فهمم نامش زهرا است، نگاه خشمگینانه‌ای به زن می‌اندازد و می‌گوید: همان سه تومان، مگر من چقدر سود می‌برم، ته ته‌اش 500 تومن، تازه اگه سروکله ماموران شهرداری پیدا نشه.

سه ماهی می‌شود که بساط می‌کند، کم‌کم مشتریان ثابت پیدا کرده، اگر چه معتقد است این کارها رنگی از مردانگی دارد، اما اجبار زمانه، ترس از بی‌پولی و صاحبخانه را محرکی قوی‌تر از مأموران شهرداری و سخت‌گیری‌های‌شان برای ادامه کارش می‌داند.

شال قهوه‌ای را که برای خواهرم به مناسبت روز دختران خریدم درون کیفم می‌گذارم، نگاه کنجکاوم را که می‌بیند، می‌گوید: صبح‌ها تا ساعت 12 همین‌جا هستم، بعد از ظهرها آن‌بر پل می‌روم، اگر مسیرت این طرف‌ها افتاد و خواستی خرید کنی بیا آنجا، هر هفته مدل‌های جدید می‌آورم، برای مادرت خرید کن.

از اتوبوس می‌زنم بیرون، موج هوای تازه می‌دود توی صورتم، کمی جلوتر از خط عابر پیاده رد می‌شوم، سر نبش نخستین خیابان در ضلع غربی میدان، نرسیده به ایستگاه اتوبوس‌ها، دختر جوانی نظرم را به خودش جلب می‌کند.

چادرش را محکم گرفته تا چهره‌اش معلوم نشود، پشت سه ردیف لیف، کیسه و مجسمه‌های کوچک چینی که روی پارچه‌ای رنگ پریده مشکی چیده شده‌اند، نشسته است.

مجسمه‌ها کار خواهرش است، دانشجو بوده و برای تامین هزینه کتاب و دفترش شب‌ها با مادرش دستی به خمیر می‌زند.

روسری مشکی‌اش را محکم زیر چانه‌اش گره زده و مانتو و شلوار تیره رنگی پوشیده، 30- 29 ساله است و دوست ندارد اسمش را بنویسم.

چند سال است که در یکی از رستوران‌های واقع در منطقه معالی‌آباد شیراز کار می‌کند.

میزها را تمیز می‌کند، سفارش غذا می‌گیرد، با سالاد، ماست و نوشابه، گاهی وقت‌ها نیز با سوپ از مشتریان پذیرایی می‌کند، کارش را خوب بلد است و بسیاری از مشتری‌های رستوران را می‌شناسد.

همان‌طور که با دستمال روی میز را تمیز می‌کند، به یکی از مشتریان رستوران سلام کرده و لبخندی می‌زند، در جوابم می‌گوید: چرا بعضی‌ها فکر می‌کنند این کارها مردانه است.

راست می‌گوید، توی این رستوران مردهای بسیاری کار می‌کنند، پیش‌خدمت، آشپز و ...، اما هیچ‌کس از دیدنشان شگفت‌زده نمی‌شود و یا سرش را به علامت تأسف تکان نمی‌دهد.

به قول او کار، کار است، سختی دارد اما سخت‌تر از آن، نگاه از روی ترحّم مشتریان است که اجبار را از چهره‌ات می‌خوانند و برایت دلسوزی می‌کنند. 

با نگاه دنبالش می‌کنم، به طرف یکی از صندلی‌های ردیف جلو، نزدیک به آشپزخانه می‌رود و خواهرانه بر سر خواهر 15-16 ساله‌اش که تابستان‌ها پیش او کار کرده و با دقت هویج‌ها را رنده می‌کند، دست می‌کشد.

اگر چه امروز دیگر با دیدن زنان در پشت فرمان اتوبوس، کامیون، تراکتور و... تعجب نمی‌کنیم چراکه با رواج چنین مشاغلی در سطح شهر دیگر کسی از دیدن این افراد متعجب نمی‌شود اما هنوز کسانی هستند که این کارها را مردانه می‌دانند و دوست ندارند زنان، دختران و خواهرانشان به چنین کارهایی تن دهند که در فرهنگ ما مردانه‌اند.

به یاد حرف‌های یکی از استادان جامعه‌شناسی می‌افتم که گفت: زنان نیروی کار ارزان و بی‌دردسری برای کارفرمایان خود هستند.

یادم می‌آید جایی خوانده‌ام که پس از جنگ جهانی دوم و انقلاب صنعتی زنان و دختران به عنوان نیروی کار وارد بازار شدند.

بر اساس نظریه مارکس در آن زمان افراد به دو دسته صاحبان ابزار کار و کسانی که فاقد این وسایل بودند تقسیم می‌شدند، بنابراین مالکان ابزار کار تبدیل به سرمایه‌دارانی شدند که در ازای کار به کارگران دستمزد می‌پرداختند.

جالب اینکه پس از پایان جنگ جهانی دوم و بازگشتن مردان، دخترانی که از روی اجبار به کار خارج از خانه روی آورده بودند همچنان در بازار کار باقی ماندند.

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: از طرفی دیگر در جریان انقلاب صنعتی انگلیس سرمایه‌داران از نیروی کار زنان به عنوان عامل بازدارنده‌ای در هنگام اعتصاب‌های کارگری استفاده می‌کردند.

حسن روزگار خاطرنشان می‌کند: نظریه‌پردازانی مانند مارکس و انگلس می‌گویند دختران نه تنها توان کاری خود را در ازای بهای کمتری در اختیار کارفرمایان می‌گذارند بلکه در عرصه خصوصی نیز به خانواده خود خدمت می‌کنند تا آنان نیز با توان بیشتری به کار بپردازند. 

وی تصریح می‌کند: با این که به نظر می‌رسد سال‌ها از طرح این نظریه‌ها گذشته است اما امروزه در بسیاری از مشاغل که به صورت سنتی در حیطه توانایی مردان شناخته می‌شد، دختران مشغول به کار هستند.

زنانی که بیشتر از سر اجبار و کمتر از روی علاقه در بسیاری اوقات با دستمزدی ناچیز تن به کارهایی از این دست می‌دهند.

شاید تا چند سال پیش نشستن یک دختر پشت فرمان تاکسی، اتوبوس، ماشین‌های سنگین خدمات شهری، دست‌فروشی کنار خیابان، رانندگی در جاده‌ها و غیره باعث تعجب بسیاری از مردان و حتی زنان می‌شد، اما در حال حاضر به ندرت با کسانی رو به رو می‌شویم که از دیدن یک دختر جوان در حین انجام کارهایی که پیش از این مردانه تلقی می‌شد تعجب کنند. 

مشاغلی که مهمترین دلیل گرایش دختران به آنها مشکلات اقتصادی خانواده، نبود پشتوانه مالی مطمئن و مسائل دیگری است که در این حیطه می‌گنجد. 

جالب‌تر آنکه برخی از مسئولان معتقدند شرکت دادن زنان در کارهای اجرایی، سطح مسئولیت‌پذیری را بالا می‌برد و دقت و انضباط از مزایای به کارگیری زنان در مسائلی است که تاکنون مردانه تصور می‌شده است.

البته کار در مشاغل سخت که بیشتر مردانه تلقی می‌شوند، به طبقه اجتماعی و اقتصادی خاصی از زنان و دختران مربوط نیست، بلکه بسیاری از زنان و دختران جوان زمانی از یافتن شغل مناسب با تخصص و توانایی خود ناامید می‌شوند، به شغل‌هایی که در ابتدا شاید چندان دلنشین‌ نیز نباشد روی می‌آورند.

گوشی تلفن را برمی‌دارم، تصمیم دارم خواهرم را با تاکسی تلفنی به دانشگاه بفرستم، می‌دانم که این رانندگان زن تاکسی تلفنی تنها به جا به جایی زنان و دختران مجاز هستند و حتی اجازه ندارند همسران، پدران، برادران و پسران خود را به مقصد برسانند.

تمام شرایطی که مردان برای این کار باید داشته باشند، در مورد آنها نیز صدق می‌کند.

حداقل 23 سال و حداکثر 50 سال دارند، تحصیلاتشان دیپلم به بالا است و مانند سایر رانندگان، آزمایش‌های پزشکی، انگشت‌نگاری، امتحان شهرشناسی و ... را پشت سر گذاشته‌اند.

این‌ها را علیرضا جعفری مدیر تاکسی تلفنی برایم می‌گوید.

دوباره شماره را می‌گیرم، صدایی از آن طرف خط جواب می‌دهد که اپراتور شماره 23، نام، نام خانوادگی، آدرس منزل، شماره تلفن ثابت و همراهم را می‌پرسد و پس از چک کردن، ماشین برای فردا صبح رزو می‌شود.

راننده دختری در حدود 29 ساله است و در طول مسیر برای خواهرم تعریف می‌کند که نیاز مالی دارد و تنها به خاطر تامین هزینه‌های زندگی برادر و خواهر دانش‌آموزش این شغل را انتخاب کرده و آن را دوست دارد. 

«ندا – ر» فارغ‌التحصیل مهندسی کشاورزی است  و زمانی از پیدا کردن کار مناسب از توی آگهی روزنامه‌ها و روانداختن به دوست و آشنا ناامید می‌شود به نخستین پیشنهاد کاری که شنیده، پاسخ مثبت می‌دهد و در حال حاضر نیز سرپرست کارگران یکی از مجتمع‌های مسکونی در حال ساخت غرب شیراز است. 

سئوالم را که می‌شنود برخلاف انتظارم می‌خندد و می‌گوید: حقوقش بسیار نیست، کمتر از 250 هزارتومان، ساعت کارمان از شش صبح تا دو بعد از ظهر است، سخته اما از بیکاری، بی‌پولی و دست دراز کردن پیش اهل خانه بهتر است. 

خم می‌شود و بسته خالی چیپس و پفک را از لای برگ‌های درختان برمی‌دارد، می‌پرسم سروکله زدن با کارگران آن‌هم افغانی سخت نیست.

نگاهم می‌کند و جوابم را می‌دهد که بگو چی آسونه، زمانی باید تمام طول ماه، بدون تعطیلی کار کنی، حتی جمعه‌ها، فقط با دو روز مرخصی، آنوقت چانه زدن با چند تا کارگر و یک زمان‌هایی نیز جارو کردن اتاق‌ها برایت چندان فاجعه نیست و باید کنار آمد وگرنه باز مشتری دکه‌های روزنامه فروشی شد. 

به ساعت نگاه می‌کنم، پنج بعد از ظهر و او همچنان مشغول کار است.

خم می‌شود و نایلونی را از لابلای شاخه‌های بوته گل کنار دستش بیرون می‌کشد و همان‌طور که از من دور می‌شود می‌گوید: امروز می‌خواهد بازرس بیاید، کارگرها نیز رفته‌اند، باید بروم به سر و شکل مجتمع سروسامانی بدهم، روی زمین پر از برگ و آشغال است. 

می‌رود و کمی آن‌طرف‌تر مشغول کار می‌شود اما نگاه من همچنان به جارویی است که در دست دارد.

تاج‌الدین درفشی، عضو هیئت علمی دانشگاه، معتقد است دلیل عمده بسیاری از دختران برای انتخاب کارهایی که در فرهنگ و ذهنیت جامعه ما مردانه است، ناکام ماندن در یافتن مشاغل دولتی و دفتری مناسب با وضعیت جسمی و روانی آنها است.

تاج‌الدین درفشی می‌گوید: احتمال دارد که این افراد، در حین کار با مشکلات بسیاری مواجه شوند چراکه هنوز در جامعه ما قابلیت پذیرش دختران در این قبیل مشاغل وجود ندارد، بنابراین چنین زنانی زیر فشارهای روحی، روانی قرار می‌گیرند.

این جامعه‌شناس ادامه می‌دهد: از سوی دیگر این امکان نیز وجود دارد که به دلیل اشتغال در برخی از این دسته مشاغل، در معرض انواع آسیب‌های اجتماعی قرار گیرند، یا با توجه به مردانه بودن محیط چنین کارهایی، توانایی رقابت با مردان را نداشته باشند و در نتیجه موقعیت‌های چندانی کسب نمی‌کنند. 

وی ادامه می‌دهد: در حال حاضر فرهنگ ما به برخی از مشاغل از جمله دست‌فروشی حتی در مورد مردان نگاه مثبتی ندارد، چه برسد به دختران و زنانی که به دلیل مشکلات اقتصادی به این قبیل کارها تن می‌دهند. 

این استاد جامعه‌شناسی معتقد است که برای پیشگیری از پیامدهای ناخوشایند ناشی از این نحوه گذران زندگی زنان، با توجه به اینکه بسیاری از آنان سرپرست خانواده نیز هستند، نهادها و ارگان‌های موجود اعم از بخش دولتی و خصوصی مانند تشکل‌های غیردولتی موظفند تا با برنامه‌ریزی اصولی در این زمینه فرصت‌های شغلی جدید متناسب با وضعیت روحی و جسمی این قشر از جامعه ایجاد کنند.

این جامعه‌شناس ادامه می‌دهد: باید هرکس متناسب با میزان تحصیلات خود، نوع علاقه و توانایی که دارد، حرفه‌ای را برگزیند و علاوه بر این به منظور حفظ امنیت و انضباط شغلی، قوانین و آئین‌نامه‌هایی تنظیم شود که به وضعیت اشتغال این‌گونه زنان سر و سامان بدهد. 

از نظر این عضو هیئت علمی دانشگاه همچنین بسیاری از افرادی که به کارهایی مانند دست‌فروشی روی می‌آورند، مهاجرانی هستند که در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند و این افراد به افزایش بزهکاری در جامعه دامن می‌زنند.

اگر از بحث مشاغلی که موجب بزهکاری در هر دو جنس زن و مرد می‌شود، بگذریم و نگاه خود را تنها متوجه کارهایی کنیم که در عرف، سنت و فرهنگ ایرانی مردانه تلقی می‌شوند، آنگاه باید ببینیم اشتغال به چنین حرفه‌هایی چه آثار مثبت و یا منفی بر فرد، خانواده و یا جامعه دارد. 

روان‌پزشک و عضو انجمن روان‌پزشکان ایران، نیز معتقد است زنانی که به مشاغل سخت یا مردانه روی می‌آورند کارهایی مانند رانندگی اتوبوس و کامیون، ویژگی‌های رفتاری آن حرفه را به خود می‌گیرند و این امر باعث می‌شود فاصله آنها با جامعه و افراد و خانواده‌شان بیشتر شود. 

به گفته پرهان دهقانی، بر اساس روان‌شناسی جنسیت، هر فردی برای کار خاصی ساخته شده، همان‌گونه که اگر مردی درخانه بماند و خانه‌داری کند، به مرور ویژگی‌های زنانه بر او غالب می‌شود و اگر دختری نیز به کارهای مردانه بپردازد، به تدریج ظرافت‌های رفتاری خود را از دست می‌دهد و خوی مردانه پیدا می‌کند و این امر از نظر فرهنگی برای ما ناملموس است. 

وی معتقد است که در اثر کارهای سخت و مردانه، ظرافت‌ این گروه از دختران به خطر می‌افتد و فرد به مرور از موجودیت خود دلزده می‌شود. 

این کارشناس توصیه می‌کند که تا حد امکان زنان و دختران در حرفه‌هایی مشغول به کار شوند که خاص جنس زن است تا ظرافت‌های رفتاری خود را حفظ کنند. 

دهقانی دلیل روی آوردن زنان به چنین کارهایی را به خاطر شخصیت و منش رفتاری مردانه‌ای که دارند، می‌داند و می‌گوید: عده‌ای نیز به علت اجبار اقتصادی و نبود شغل مناسب در حرفه‌های مردانه مشغول به کار می‌شوند.

انتهای پیام/ص

برچسب ها: زنان ، مشاغل ، سخت ، مردانه ، شیرازه
نظرات بینندگان