کد خبر: ۵۹۶۳۰
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۹ - ۰۴ شهريور ۱۳۹۳
به بهانه روز کارمند؛

زیارت امام رضـــــا؛ تنها آرزوی پستچی‌ای که 9 سال است مرخصی نرفته!

از آنجایی که کار ما شلوغ است، نمی شود چند روز پشت سر هم کار را تعطیل کرد و به مسافرت رفت اما آرزوی من، همسر و فرزندانم سفر به مشهد است.

به گزارش سرویس شهرستان‌های شیرازه، روزانه بسیاری از نامه ها، بسته ها و قبض های آب و برق و تلفن به درب منزل ما می رسد، نکته جالب این اتفاق ساده این است که پس از دریافت هر کدام از این مرسولات، حس کنجکاوی ما فعال شده و تمام ذهن ما به سراغ بسته یا نامه یا قبض می رود.

آیا تاکنون به این فکر کرده ایم فردی که این نامه را به دست ما می دهد چگونه زندگی می کند؟ مسئولیت او در قبال نامه ها چیست؟ آیا آن حس کنجکاوی که ما داریم او هم دارد یا اینکه برایش عادی شده؟ همه این سوالات در گفتگویی ساده با یک پستچی پاسخ داده می شود...

آنگونه که صدای خرامه نوشته، حسن ایزدی مامور اداره پست شهرستان خرامه دارای همسر و دو فرزند پسر، از سال 84 وارد این اداره شده و پس از گذشت 9 سال هنوز به مرخصی نرفته است؛ شاید این حرف در ابتدا غیر واقعی به نظر برسد اما ادامه این گزارش حقایق این شغل را بیان می کند.

«حسن پستچی» می گفت: روزی ده ساعت و نیم کار می کنم، صبح ها از ساعت 7:30 تا 3:30 و عصرها از ساعت 5 تا 7:30 مشغول به توزیع نامه و قبض هستم، همکارم آقای اکبری وظیفه رساندن سندهای خانه را دارد و کار من نامه و قبض است.

وی دلیل مرخصی نرفتن خود را اینگونه تشریح کرد: از آنجایی که کار ما شلوغ است، نمی شود چند روز پشت سر هم کار را تعطیل کرد و به مسافرت رفت اما آرزوی من، همسر و فرزندانم سفر به مشهد است.

 آقای ایزدی از سختی های کارش می گوید: کارت سوخت موتور سیکلتم سوخته و از بنزین بازار سیاه استفاده می کنم اما لطف مردمی شامل حال ما هم می شود و بعضی از عزیزان، مقداری بنزین به من می دهند.

سخت ترین زمان کاری یک پستچی چه زمانی است؟ از ساعت 11 تا 3 بعد از ظهر چونکه زمان اوج سرما و گرماست، لباس های مخصوصی برای سرما و گرمای شدید و روزهای بارانی دارم، تحت هیچ شرایطی صبر نمی کنم تا شرایط مساعد شود.  

اما چگونه است که 10 ساعت کار روزانه، «حسن آقا» را از پا نمی اندازد؟! ورزش باستانی را هیچ وقت ترک نمی کنم، یکشنبه و سه شنبه و پنج شنبه ها مهمان زورخانه پوریای ولی هستم، روزهای جمعه هم با دوستان، برنامه کوهنوردی داریم، تا جایی که وقت داشته باشم هم در برنامه های گردان عاشورا شرکت می کنم.

خاطره شیرین «حسن پستچی» از پسرک بازیگوش: یک روز مشغول توزیع قبض در کوچه ها بودم که متوجه شدم تمام قبض ها پاره شده و داخل کوچه ریخته می شود وقتی که برگشتم دیدم که پسری بازیگوش، بعد از اینکه قبض ها را داخل خانه می اندازم آنها را بیرون کشیده و پاره می کند.

حرف آخر:

ناراحت کننده ترین اتفاق کاری من این است که نامه ای را به خاطر مشکل در آدرس پستی برگشت دهم، مردم توجه کنند که کد پستی پشت کارت ملی اشتباه است و باید کد پستی درب منزل را روی نامه ها بنویسند.

http://sedaykherameh.ir/files/images/93-Shahrivar/3_shahrivar_hasan1.JPG

نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
سیاوش
Iran (Islamic Republic of)
سه‌شنبه ۰۴ شهريور ۱۳۹۳
0
چه دل پاکی داره
خوش به سعادتش
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
سه‌شنبه ۰۴ شهريور ۱۳۹۳
0
دلم برا حرم امام رضا پر میکشه
بعضیها توی پول غرق شدن اما این بنده خدا چه عوالمی داره
ناشناس
برو عامو
میگه خودش نرفته و چسبیده به کار و از این حرفا...
ناشناس
قربون این لهجه قشنگت بشم
بشه بری یا نه !!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
سه‌شنبه ۰۴ شهريور ۱۳۹۳
0
خدا خیرش بده