کد خبر: ۷۲۲۵۱
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۷ - ۱۸ تير ۱۳۹۴
پنج شنبه ها با شهدا:

17 ساله ای که در شب قدر آسمانی شد/ وصیت جالب شهید محبی به همکلاسی هایش

محمد در زمان جنگ تحمیلی حدود 18 ماه در جبهه ها بیشتر حضور نداشت و در عملیات های «میمیک - کربلای 4 و کربلای 5 و والفجر 10» شرکت کرد و بالاخره در 18 اردیبهشت ماه سال 1367 مصادف با 21 رمضان 1408 هجری قمری در روز شهادت مولایش علی علیه السلام همچون مولایش به شهادت رسید.

به گزارش قطعه شهدای شیرازه، شهید محمد محبی را می توان شهید 21 رمضان نامید. شهیدی که 17 سال بیشتر نداشت و زمانی که پیام رهبر و مولایش را شنید برای دفاع از مرز و بوم کلاس درس را رها و راهی جبهه های حق علیه باطل شد.

زرنوشت نوشت: وی در سال 1350 در خانواده ای مذهبی چشم به دنیا گشود شهید تحصیلات ابتدایی را در دبستان آفتاب و نبوت«دبیرستان زینب کبری» و تحصیلات راهنمایی در مدرسه راهنمایی شهید نوروزی حاجی آباد به پایان رساند. از ده سالگی وارد سپاه ناحیه شد و از همان زمان به عنوان عضوی فعال تبدیل شد تحصیلات متوسطه وی همزمان با با شروع جنگ تحمیلی بود که شهید درس را رها و سپس  راهی جبهه شد.

محمد در زمان جنگ تحمیلی حدود  18 ماه در جبهه ها بیشتر حضور نداشت و در عملیات های «میمیک - کربلای 4 و کربلای 5 و والفجر 10» شرکت کرد و بالاخره در 18 اردیبهشت ماه سال 1367 مصادف با 21 رمضان 1408 هجری قمری در روز شهادت مولایش علی علیه السلام همچون مولایش به شهادت رسید.

مادرش می گفت از همان کودکی اگر یه او مغز بادام یا هرچیز دیگری که به او میدادم همیشه آن را نصف می کرد و به فقرا می داد و به من سفارش می کرد که همین مختصر غذایی که خودمان داریم خیلی از مردم همین را هم ندارند و مادرم سعی کن همیشه بخشی از آن را به افراد ضعیف ببخشی.
محمد در سال 65 در عملیات کربلای 5 شب اول عملیات تیر به رانش اصابت می کند دوستانش تعریف می کردند که محمد با پای زخمی عقب عقب بطرف نیروهای خودی می آمد به او گفتیم محمد چرا عقب عقب می روی در جواب به آنها گفته بود در حالت زخمی هم دوست ندارم پشتم به دشمن باشد.



 مادرش درادامه گفت که آخرین باری که به جبهه رفت را هیچ وقت فراموش نمیکنم ساعت 3 نصف شب ماه رمضان اردیبهشت 1367 بود که تلفن خانه مان زنگ زد و پدرش گوشی را برداشت من اول فکر کردم شاید بخاطر سحر همسایه ها برایمان زنگ زده اند اما انسوی خط تلفن از سپاه حاجی آباد آقای مسعود خادمی بود که به حاجی گفته بود عراق قصد حمله به فاو دارد و فاو در خطر است و به محمد و برادرش حسین بگو بیایند سپاه تا همین الان به منطقه  اعزام شوند.

بچه ها هم سریع آماده شدند آن موقع حسین پسر بزرگم کلاس سوم دبیرستان بود و محمد دوم دبیرستان بود با شنیدن این حرف دلم ریخت به دلم افتاد که بچه هایم این دفعه سخت است سالم برگردند هر چند که هر دوی آنها بارها در جبهه ها مجروح شده بودند هر چه اصرار کردم که حداقل یکیتان بروید اما افاده نکرد و هردو هم زمان رفتند و دو هفته نشد که جنازه محمد را آوردند و حسین هم مجروح در بیمارستان مشهد بود.

سید فرزاد (شاپور) کامران همرزم شهید در گفتگو با خبرنگار ما در رابطه با نحوه شهادت شهید گفت که شهید محبی به علت جسه و نیز هوش بالایی که داشت با اینکه سنش کم بود ولی به عنوان فرمانده دسته شهید سخنگو معرفی شده بود در دسته ما تمامی بچه ها اهل شهرستان زرین دشت بودند«البته در آن زمان هنوز شهرستان نبودیم». سنگر کیمن ما در چند کیلومتری بصره بعد از شهرک دوُیجی عراق قرار داشت در روز 21 رمضان سال 67 صبح در سنگر بودیم که اکبر بادرنگین به سمت ما آمد و گفت که یکسری تحرکات از سمت خاکریز دیده شده بچه ها مواظب باشید.

آن روز نزدیک غروب بودیم که دیدیم به یکباره صدای تیربار به صدا در آمد وقتی بیرون آمدیم محمد پشت تیربار بود بعد از چند دقیقه دیدیم که صدای تیربار محمد قطع شد وقتی به با احمد رنجبر به بالای سرش رفتیم دیدم مورد اصابت گلوله مستقیم گلوله قناصه قرار گرفته و به شهادت رسید است.

آقای صفدر شفیعی یکی از پاسداران و همرزمان وی که در زمان شهادتش آنجا بود می گفت در موقع شهادت محمد آن زمان نگهبان بودم به محمد اطلاع می دهند که 5 نفر عراقی از خاکریز آمده اند به سمت ما  و در حال بریدن سیم های خاردار و پاکسازی  مین ها هستند.

محمد هم بلافاصله با تیربار به سراغ آنها می رود و در آن واحد سه نفر از سربازان بعثی را به هلاکت می رساند ولی به خاطر عدم استفاده از کلاه آهنی سر خود که بالا می گیرد تا دو سرباز دیگر را هم به تیر ببند خودش آماج گلوله قناصه دشمن قرار می گیرد و همانند حضرت علی علیه السلام با فرق سر خونین به دیدار حق می شتابد.

پیکر مطهر این شهید بزرگوار در جوار همسنگرانش گلزار مطهر شهدای شهر حاجی آباد به خاک سپرده شده است روحش شاد.

قسمت هایی از وصیت نامه شهید محمد محبی:
شهید محبی در قسمتی از وصیت نامه خود خطاب به دانش آموزان می گوید برادران وقت خود را به بطالت نگذرانید و کمال استفاده از معلمان گرامی نمایید و با دقت درسهایتان را بخوانید و هدف و مقصود خود را تعیین کنید که از هر لحظه عمرتان استفاده کنید
پیام دیگرم  با تمامی خواهران و برادران خوب حزب ا... شهرمان دارم اینکه:گوشها و چشمهایتان را باز کنید و به دیده دل بنگرید و خود را همچون رهگذری در این دنیا حساب کنید. تحت تاثیر عوامل دنیایی قرار نگیریدو بدانید که این دنیا فانی است و در طول تاریخ هیچ شاه و گدایی را برای خود نگه نداشته است و با تکیه به خدای بزرگ و انجام دستورات الهی خود را مهیای ظهور حضرت مهدی (عج) نمایید تا انشاا... در آخرت سرافراز باشید.
همچنین با کسی دوستی کنید که  دوستدار امام باشد....

نظرات بینندگان