کد خبر: ۹۷۰۴۲
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۹ - ۰۶ مهر ۱۳۹۵

قطب‌بندی‌های مضر

مقام معظم رهبری یکی از دلایل توصیه به عدم حضور احمدی‌نژاد در صحنه انتخابات ریاست جمهوری را پیشگیری از قطب‌بندی‌های مخرب دانستند. ماهیت این قطب‌بندی چیست؟
به گزارش شیرازه، عبدالله گنجی در یادداشتی نوشت:
مقام معظم رهبری یکی از دلایل توصیه به عدم حضور احمدی‌نژاد در صحنه انتخابات ریاست جمهوری را پیشگیری از قطب‌بندی‌های مخرب دانستند. ماهیت این قطب‌بندی چیست؟

در نظام‌های مردم‌سالار که رقابت مفهوم اجتماعی به خود می‌گیرد، قطب‌بندی انتخاباتی الزامی و واقعی است. بدین معنی که لازمه رقابت وجود گفتمان، هویت، غیریت و رقیب است. بدون آرایش دوقطبی یا چندقطبی «تحریک ‌اجتماعی» برای مشارکت سیاسی اتفاق نمی‌افتد. قطعاً این قطب‌بندی مبتنی بر «رقابت سلایق» در درون یک نظام سیاسی است که از فردای انتخابات محو می‌شود و جریان غالب نسبت به همه از جمله رعایت حقوق اقلیت شکست‌خورده مسئولیت دارد. لازمه این قطب‌بندی وجود احزاب زنده یا جناح‌های سیاسی است، حتی در نبود احزاب قوی باز هم جبهه‌های موسمی تشکیل می‌شود و قطب‌بندی شکل می‌گیرد. در ایران اسلامی این قطب‌بندی‌ها در مجلس شورای اسلامی از زمستان 1366 و در آستانه مجلس سوم شروع شد و در انتخابات ریاست جمهوری 1376 به تکامل رسید. محتوای قطب‌بندی‌های سلیقه‌محور، برنامه اداره کشور است. بدین معنی که دو طرف سعی می‌کنند بهترین و کارآمدترین برنامه را در عرصه اجتماعی ـ اقتصادی ارائه نمایند تا ملت بتواند دست به گزینش بزند و جریانی که به خود نزدیک می‌بیند را در اولویت قرار دهد اما قطب‌بندی‌های دیگری نیز داریم که ویرانگر است و می‌تواند سرنوشت یک ملت را به محاق ببرد و انرژی و منابع آن را در مسیر بیهوده تلف نماید. این قطب‌بندی چگونه شکل می‌گیرد؟

این قطب‌بندی مبتنی بر قواعد بازی مردم‌سالاری نیست که رقیب درصدد حذف دیگری به هر طریق ممکن است و در این راه نه فقط مکانیسم انتخاباتی که از هر ابزار مشروع و نامشروع برای هجو و محو طرف مقابل بهره می‌برد. به تعبیر بهتر در این قطب‌بندی «کینه‌توزانه» هدف وسیله را توجیه می‌نماید. علت اصلی این قطب‌بندی «هویتی شدن رقابت» است، بدین معنی که محتوای رقابت مبتنی بر سلیقه و برنامه اداره کشور نیست بلکه مبتنی بر صلاحیت‌های اولیه برای حضور در قدرت و نظام سیاسی است. در این رقابت و مواجهه رقیب به خاطر نداشتن برنامه مورد نقد و هجوم قرار نمی‌گیرد، بلکه با مسئله‌ای مهم‌تر مواجه است و آن القای عدم صلاحیت سیاسی توسط رقیب است. این رقابت اگر در جامعه دینی باشد به مثابه «حق- باطل» انگاشته می‌شود و برخورد با رقیب به معنی یک مجاهدت تلقی می‌گردد.

قطب‌بندی‌های این‌گونه که بسیار خطرناک است با انتخابات پایان نمی‌یابد، بلکه رقیب بیرون از قدرت به طرف مقابل به عنوان جریان یا فردی که شایستگی ندارد همچنان می‌نگرد و قواعد بازی کلاً نادیده گرفته می‌شود. منازعه قطب‌بندی شده به مثابه یک «کینه ماندگار» در جامعه باقی می‌ماند و هر روز و به هر بهانه‌ای خود را نشان می‌دهد چون فهم طرفین منازعه از همدیگر فقدان صلاحیت اولیه است، ابعاد روانشناختی و هویتی پررنگ می‌شود و قطب‌بندی‌ها ممکن است به تخاصم تبدیل شود.

در جامعه‌ای که دارای تنوع قومی- مذهبی و قشری- صنفی است، این قطب‌بندی‌ها ممکن است تعلقات عاطفی(تنفر- محبت) را بیشتر تحریک کند و نهایتاً به شکاف قومی و شکاف ملی منجر شود. به صحنه عینی کشور اگر بنگریم امثال یاران نزدیک احمدی‌نژاد طرف مقابل را فاقد صلاحیت برای رقابت در نظام می‌دانند و عکس آن نیز صادق است. بنابراین مواجهه انتخاباتی چنین نگرشی به تخاصم و تنش فرا انتخاباتی منجر می‌شود. افشاگری‌های ویرانگر و بعضاً غیرواقعی به سرمایه‌سوزی منجر می‌شود و دوقطبی‌ها تا سال‌ها در متن جامعه می‌ماند. به تعبیر مقام معظم رهبری «قرار دادن مردم مقابل همدیگر» نتیجه این نوع تلقی از همدیگر است. بنابراین افرادی که از قواعد بازی جوانمردانه در صحنه سیاسی استفاده نمی‌کنند یا قوانین موضوعه انتخاباتی را به رسمیت نمی‌شناسند یا تنها نتیجه‌ای را می‌پذیرند که خود خروجی آن باشند، نباید در صحنه رقابت سیاسی حضور یابند.

انتخابات 1388 ریاست جمهوری نشان داد که عده‌ای صحنه انتخابات را محمل مناسبی برای تحریک و تحرک مردم برای به میدان آمدن در مقابل نظام می‌دانند. بنابراین قطب‌بندی‌های سلیقه‌محور که مبتنی بر رقابت سلایق و برنامه‌محور است مفید است و قطب‌بندی‌های هویتی می‌تواند کشور را با بحران مواجه سازد و باید از آن پیشگیری شود.

 


منبع: روزنامه جوان
نظرات بینندگان