حقوقها کفاف گرانی را نمیدهد؛
خداحافظی اقشار ضعیف با پروتئین و کلسیم!
گرچه امروز سرعت رشد قیمتها کمی کاهش یافته و طبق آمارهای بانک مرکزی تورم نسبت به سالهای ۸۹، ۹۰ یا ۹۱ کاهش محسوسی داشته، اما دستهای خالی همچنان از فقدان قدرت خرید در میان مردم حکایت دارند و سفرههای مردم هر روز کوچکتر از قبل میشوند.
به گزارش شیرازه، بیکاری، رکود اقتصادی، تورم و البته گرانی از مهمترین معضلات امروز جامعه ایران هستند که بر ساختار زندگی بسیاری از مردم کشور – به ویژه افراد محروم – تاثیر گذاشته و آنها را در فشار و مضیقه قرار دادهاند. از سال ۱۳۸۹ به این سو، قیمت اقلام اساسی و مصرفی در کشور رشد بیسابقهای یافت و این سیر صعودی همچنان نیز ادامه دارد. کافیست نه در قالب یک خبرنگار و فقط در هیبت یک شهروند عادی به یک فروشگاه مراجعه کنیم تا از گرانی روزافزون و تغییر قیمتها آگاه و البته شگفتزده شویم.
گرچه امروز سرعت رشد قیمتها کمی کاهش یافته و طبق آمارهای بانک مرکزی تورم نسبت به سالهای ۸۹، ۹۰ یا ۹۱ کاهش محسوسی داشته، اما دستهای خالی همچنان از فقدان قدرت خرید در میان مردم حکایت دارند و سفرههای مردم هر روز کوچکتر از قبل میشوند.
رویای نان خالی!
نان؛ همان قوت ساده، روزگارانی آنقدر ارزان بود که اصطلاحاتی، چون «نانِ خالی» را به فرهنگ و زبان ایرانی وارد کرد. اما امروز نان هم از گزند افزایش قیمتها در امان نمانده و حالا نان تافتون، با قیمت دولتی ۴۰۰ تومان و به صورت آزاد از ۶۰۰ تا ۸۰۰ تومان هم به فروش میرسد.
علی نصر، نانوا درباره گرانیها میگوید: «چندین ساله که به این شغل مشغولم. میدونم که گرون شدن نون دست نونواها نیست و دلیل اصلی گرونی، آزاد کردن قیمت آرده. بعد از اون آرد گرون شد و ما هم مجبور شدیم طبق مصوبات و بخشنامههای دولت نون رو با قیمت بالاتر بفروشیم.»
او که در میان حرفها، هوای تنور را هم دارد تا نانی نسوزد، ادامه میدهد: «تازه ما داریم قیمت دولتی میفروشیم. بعضی از همکارهای من همین نون تافتون رو ۶۰۰ یا ۷۰۰ تومن میفروشن. یا یکی رو میشناسم که یه کم کنجد روی نون میپاشه و ۸۰۰ تومن پول میگیره!»
خانمی مشغول خرید نان است، نظر او را راجع به گرانی نان میپرسم، میگوید: «گرانی کمرشکن شده. دخل و خرجها با هم نمیخونه و واقعا موندیم چطوری هزینهها رو مدیریت کنیم. همین نون رو حساب کنید ببینید اگر یه خانواده روزی ۳ تا نون بخواد، باید هر ماه چقدر پول بابت نون خالی بده! باقی مواد غذایی به کنار!»
مردی هم که در صف چندتایی ایستاده با این حرف که «کاش این حرفها به گوش مسئولان برسه»، گفتههای دیگران را دنبال میکند و میگوید: «یادمه ۵ - ۶ سال پیش همین نون رو ۱۰۰ تومن میخریدیم. باور کنید کیفیتاش هم بهتر از الان بود! ولی حالا نون لواش رو هم ۱۰۰ تومن نمیفروشن. صبح رفتم نون لواش خریدم دونهای ۱۶۰ تومن. خدا عاقبتمون رو به خیر کنه...»
گوشت قرمز؛ کالای تجملاتی
دیگر ماده غذایی که قیمت آن از اواخر سال قبل به شدت افزایش یافت و از سفره خیلیها – حتی آنهایی که قبلا توانایی خرید آن را داشتند – حذف شد، گوشت قرمز است. مادهای که به آرزوی بسیاری از مردم تبدیل شده و هر کیلو از آن بر اساس بررسیهای میدانی به ۴۵ هزار تومان هم میرسد و این قیمت بسته به انصاف کاسب، محل جغرافیایی قصابی و مرغوبیت گوشت متغیر است. یک شهروند که میگوید کارمند بانک است و حالا هم به فروشگاه آمده تا کمی گوشت بخرد، درباره گرانی بیش از حد گوشت قرمز و البته گوشت مرغ میگوید: «باور کنید حقوقها پاسخگوی این همه هزینه نیست. سه کیلو گوشت بخریم باید ۱۲۰ هزار تومن بدیم، تازه مگه ۳ کیلو گوشت کفاف چند روز رو میده؟ به خصوص که ما دو تا بچه داریم و بالاخره باید برای رشدشون پروتئین مصرف کنن.»
این کارمند ادامه میدهد: «یکی دو ماه مونده به عید قیمت گوشت به طرز عجیبی گرون شد. اما هیچ کاری برای کاهش قیمتها نکردن. گوشتی که یک روز ۱۷ – ۱۸ هزار تومن قیمت میخورد، امروز بالای ۴۰ هزار تومنه و دست خیلیها از خریدش کوتاه شده. متاسفانه مرغ و تخممرغ هم گرون شده و کسی که محروم و ندار باشه، قدرت خرید این دو تا کالای نسبتا ارزون رو هم نخواهد داشت.»
رضا ابراهیمی، قصابی که در یکی از فروشگاههای بزرگ تهران غرفه عرضه گوشت دارد، به خبرنگار فردا میگوید: «گرونی به ما ربطی نداره. گرون بخریم گرون میفروشیم، ارزون هم بشه از خدا خواسته ارزونتر میفروشیم و فروش بیشتری پیدا میکنیم.»
از او میپرسم: «آیا دلالی در این افزایش بیسابقه قیمت نقش داشته؟» که پاسخ میدهد: «فکر نمیکنم. ما قبل از این گرونی اخیر از یک نفر گوشت میخریدیم، الان هم از همون آدم میخریم. به نظرم تعادل عرضه و تقاضا به هم خورده که انقدر گرون شده!»،
اما حسینیان، قصابی در مرکز شهر نظر دیگری دارد، او بر این باور است که «دولت نتوانسته گرانی و تورم را در کالاهای ضروری و خوراکی مهار کند و قطعا امسال هم افزایش قیمت خواهیم داشت.»
برنج ایرانی و قیمتهای نجومیاش
بعد از نان، برنج است که میتواند از گرسنه سر به بالین گذاشتن مردم کشور جلوگیری کند. محصولی که تولید کشور خودمان است و قیمتهای نجومی آن دلیل منطقیای ندارد. امروز یک کیلوگرم برنج مرغوب، تا حدود ۱۲ هزار تومان و یک کیلوگرم برنج با کیفیت نسبتا قابلقبول حدود ۱۰ هزار تومان به فروش میرسد. همان زمانی که قیمت برنج سیر افزایشی یافت، برنجهای تولید هند وارد کشور شد تا قیمتها تعادل یافته و آنهایی که قدرت خرید برنج ایرانی را نداشتند، دست کم بتوانند چند کیلو برنج هندی بخرند. ولی دو – سه سال بعد واردات برنج هندی – به هر دلیلی – کاهش محسوسی یافت و به افزایش قیمت برنج ایرانی دامن زد.
شهریار که مغازه فروش برنج و حبوبات دارد، توضیح میدهد: «فروشمون خیلی کم شده. باور کردنی نیست، اما از وقتی قیمت برنج به بالای ده هزار تومن رسیده، فروشمون از نصف هم کمتر شده. انبار پشت مغازه پر از برنجه. همیشه این وقت از سال برنجهای داخل انبار به یک سوم میرسید، اما حالا برنج انقدر گرون شده که کسی قدرت خرید نداره.»
میگویم «چرا ارزانتر نمیدهید که مردم بهتر بخرند؟» پاسخ میدهد: «نمیتونیم پایینتر از قیمت خرید بفروشیم. به خصوص الان که مدت زیادی از پرداخت پول این برنجها میگذره و ارزون فروختن اونها ضرر محضه!» یک خانم خانهدار در فروشگاه مشغول بررسی قیمت برنجهاست.
به سراغ او میروم و نظر وی را در مورد قیمت برنج میپرسم. میگوید: «واقعا تعجب آوره این میزان از گرونی. به خصوص این برنجهای بستهبندی شده شرکتی که تقریبا کیلویی ۱۴ هزار تومن میشه. باور کنید ما همیشه هفت هشت تا گونی برنج میخریدیم و میذاشتیم داخل انباری، اما سال قبل فقط تونستیم ۳ تا بخریم. از بس که گرونه.» او ادامه میدهد: «تورم و گرونی زندگی رو سخت کرده. معیشتمون واقعا با مشکل رو به رو شده. یارانهای رو هم که میدادن، به بهانه اینکه خونه داریم و مستاجر نیستیم حذف کردن! البته اون ۴۰ هزار تومن جوابگوی هیچکدوم از این گرونیها نبود.»
کلسیمی که گران تمام میشود!
لبنیات هم از کالاهای اساسیست. با وجود تبلیغات بیشمار وزارت بهداشت و صدا و سیما مبنی بر مصرف روزانه شیر و لبنیات، قیمت این محصولات نسبت به دستمزد جمع کثیری از مردم کشور بالاست و درصد بالایی از مردم – به ویژه در سالهای اخیر – قدرت خرید لبنیات را از دست دادهاند. یکی از لبنیاتیهای سنتی شمال تهران، هر کیلو ماست معمولی را حدود ۷۰۰۰ تومان، خامه را ۱۰ هزار تومان و کشک را ۸ هزار تومان به فروش میرساند. البته باید توجه داشت که قیمتها در بخش لبنیات سنتی هم مثل خیلی از محصولات دیگر، بر اساس شاخصههای مختلف بالا و پایین میشوند.
متصدی این لبنیاتی درباره قیمتها میگوید: «بالا بودن قیمتها تقصیر ما نیست. ما هم شیر رو گرون میخریم. هزینههامون بالاست. برق و آب و گاز گرونه و باید هزینهها رو تامین کنیم. مجبوریم قیمتها رو هرازگاهی بالا ببریم تا به زیاندهی نرسیم.»، اما در بخش لبنیات پاستوریزه، قیمتها اگرچه گران هستند، اما منطقیتر به نظر میرسند؛ منطقی البته در مقابل قیمتهای لبنیات سنتی، وگرنه هیچ منطقی در پسِ شیر لیتری ۳ هزار تومان یا ۴۵۰۰ تومان به ازای یک بطری شیرکاکائو وجود ندارد.
آقای رضوانی که در حال خرید دوغ است میگوید: «اگر اشتباه نکنم همین دوغ رو سال ۸۸، ۲ هزار تومن میخریدیم. ولی حالا که قیمتش رو نگاه کنید، نوشته ۳۲۰۰ تومن. البته فقط همین نیست. هر چیزی که داخل این فروشگاه عرضه میشه رو نگاه کنید از چند سال قبل دست کم دو سه هزار تومن گرون شده.»
همیشه تخفیفها در مقابل گرانی!
اما در میان این حجم از گرانی و تورم، فروشگاههای «همیشه تخفیف» و «ارزانفروش» متعددی افتتاح شدند تا قیمتها را شکسته و کالاهای ارزانتری را به مردم عرضه کنند. مدیر یکی از این فروشگاهها درباره علت ارزانفروشیاش میگوید: «البته که ما قادر نیستیم همه اجناس را ارزان بفروشیم. اما سعی میکنیم از طریق مذاکره با شرکتهای تولیدی، تخفیفهایی را از آن بگیریم و کالاها را ارزانتر عرضه کنیم.»
او ادامه میدهد: «البته این تخفیفها بیشتر برای کالاهای مصرفی مثل پودر لباسشویی و امثالهم است و کمتر پیش میآید که بتوانیم گوشت و لبنیات و محصولاتی از این دست را با تخفیفات چشمگیر عرضه کنیم.»
سفرههای آب رفته!
بیشک وضعیت معیشت، مهمترین مشکل امروز جامعه ایران است و حل فوری این مشکل، میتواند از رشد یا بروز معضلات اجتماعی در کشور جلوگیری کند. اکنون خیلی از مردم ایران به واسطه فقدان توازن میان خرج و برج، مدتهاست که گوشت قرمز نخریدهاند، ماههاست که بوی برنج ایرانی را از یاد بردهاند و سالهاست که هر روز سفرهشان را کوچکتر پهن میکنند.
منبع: فردا
نظرات بینندگان