حرمت لباس با ورزش نمیشکند/ ما از مردم جدا نیستیم
به گزارش شیرازه، اولین بار که تصویر خبری نشست هماهنگی کمیتههای فرهنگی فدراسیون
بولینگ و بیلیارد را دیدم، چیزی که بیشتر از همه کُفرم را در آورد، نشستن
یک روحانی ملبس به نام «احمد سلطانی» در صندلی مدیریتِ بود. گفتم: «آخه یک
آخوند از بولینگ و بیلیارد چی میدونه که باید بیاد توی یک جلسه برای این
ورزش شرکت کنه؟» غافل از آنکه این روحانی خودش بولینگباز است و اتفاقا
صاحب عنوان؛ آن هم در سطح ملی.
بله، درست شنیدید. در خیابان هاشمیه روحانیای زندگی میکند که در کنار همه فعالیتهای فرهنگی و مذهبیاش، بولینگ و بیلیارد هم بازی میکند. حاجآقای سلطانی، متولد 1361 است و در شهرستان پاسارگاد شیراز یعنی همانجایی که مقبره کوروش را در خود جای داده به دنیا آمده است.
از پاسارگاد تا سناباد
سلطانی از زمان حضورش در پاسارگاد اینگونه میگوید: آن روزها من در کنار درسهایم فعالیتهای جانبی هم داشتم. مثلا با امام جمعه سعادتشهر خیلی ارتباط داشتم و با وجود سن کم، پای ثابت نماز جمعه بودم. همین شد که برای ادامه تحصیل رفتم پیش ایشان و مشورت خواستم. آقای کریما خودش مشهدی بود و توصیه کرد بیایم مشهد، مجتمع حضرت ابوالفضل در نزدیکی میدان بار رضوی، جاده سرخس.
اینچنین میشود که در سال 1374 احمد سلطانی سیزدهساله یک هجرت علمی را آغاز میکند. او در مشهد هیچکس را ندارد اما به قول خودش مجاورت با امام رضا (ع) روزیاش میشود. میآید مشهد و در همان سفر آزمون ورودی مدرسه و مصاحبه را میگذراند. قبول میشود و شروع میکند به تحصیل علوم دینی. سال 1378 میرود مدرسه حاج آقای موسوینژاد و لمعتین را آنجا میگذراند و همزمان در مدرسه آیتا... خویی در خیابان آیتا... بهجت حجره میگیرد و در همان مدرسه، رسائل را از حسینی سیستـــانی میآموزد و خارج فقه و اصول را پای درس آیتا... رضازاده و مرحوم آیتا... فلسفی مینشیند. او برای آموختن عقاید، در محضر آیتا... سیدان بزرگ زانوی شاگردی به زمین میزند. الان هم که به قول خودش هنوز مشغول تحصیل است و آموختن تمامی ندارد.
احمد سلطانی در 1383 در مشهد ازدواج میکند و دختر یکی از طلاب خوب مشهدی به نام حاج آقا سید علی حسینی را که از شاگردان آقای موسوینژاد است، به همسری میگیرد. او در همان سالها در خیابان هاشمیه ساکن میشود و در کنار درس و تحصیل، امام جماعت بودن مسجد جوادالائمه (ع) را در نوبت ظهر قبول میکند.
افتتاح اولین مسجد
از آن پس حضور حاجآقای سلطانی در منطقه 9 بیشتر و بیشتر میشود تا اینکه در سال 1393 به همراه تعدادی از فعالان و ریشسفیدهای محل در پیروزی 45 و اطراف آن تصمیم میگیرند یک مسجد بسازند. در 13رجب 1393، یک مسجد موقت به نام امیرالمومنین (ع) را که بیشتر شبیه نمازخانه است، احداث میکنند و برایش افتتاحیه میگیرند.
میگوید: آن موقع این اطراف مسجد نبود و زمین این مسجد هم بلااستفاده بود؛ این شد که با شهرداری رایزنی کردیم و زمین را در اختیار ما گذاشتند. ما هم ابتدا یک نمازخانه موقت احداث کردیم و موکت انداختیم کَفَش که علاوه بر نماز، مراسم مذهبی هم برگزار کنیم. پس از آن تصمیم گرفتیم مجتمع فرهنگی امیرالمومنین(ع) را بسازیم.
طرح یک میلیون برای یک متر
پروژه ساختمانی مسجد امیرالمومنین (ع) اگرچه کامل و جامع است اما به همان نسبت سخت و هزینهبر است. یک ساختمان شش طبقه که همه چیز دارد. این میشود که حاجآقا میرود دنبال جذب سرمایههای مردمی. او اسم طرحش برای جذب سرمایههای مردمی را «یک میلیون تومان برای یک متر مربع» گذاشته است. در این طرح هر فرد خیری میتواند به ازای پرداخت یک میلیون تومان، یک سند شرعی مالکیت یک متر مربعی از ساختمان مسجد را دریافت کند. سلطانی تاکنون حدود 400 میلیون از هزینهها را فقط از طریق همین کمکهای مردمی جذب کرده است.
بروبچههای مسجد امیرالمومنین (ع) طرحهای جالبی هم تاکنون اجرا کردهاند، مثلا اسم و تصویر همه نمازگزارهای مسجدشان را روی یک فیبر چسباندهاند و به دیوار مسجد زدهاند. یکی دیگر از فعالیتهای جدیشان هم جمعآوری جهیزیه عروس است که با استقبال پذیرفتهشدنیای مواجه شده است.
چگونه وارد بولینگ شدم
وقتی از او درباره چگونگی ورودش به ورزش بولینگ میپرسم، میگوید: من در سال 1393 به پیشنهاد مدیران مجموعه کوهسر قبول کردم بهعنوان مسئول امور فرهنگی این مجموعه فعالیت کنم. در جریان همین فعالیت بود که به سالنهای ورزشی این مجموعه آمدوشد پیدا کردم و با بولینگ و بیلیارد آشنا شدم. بعد از آن به طور حرفهای به تمرین بولینگ پرداختم و در سال 1394موفق شدم نائبقهرمانی استان را کسب کنم و در نتیجه همین ماجرا به تیم ملی دعوت شدم.
از سلطانی درباره نظر دیگر روحانیون درباره این ورزش میپرسم که جواب میدهد: ببینید! بولینگ و بیلیارد در کشور ما جزو بازیهای لوکس به حساب میآیند که مشتریهای خاصی دارند که بیشتر از طبقه برخوردار جامعه هستند. اساسا نوع آدمهایی که این دو بازی را انجام میدهند کمی متفاوت از بافت اصلی جامعه است. بسیاری از جمله قشر روحانی و مذهبیتر جامعه ما ممکن است حتی یک بار هم در طول عمرشان به وسایل این دو بازی دست نزده باشند؛ دلیلش هم این است که در دوره پهلوی این بازی بیشتر برای قمار و شرطبندی استفاده میشد، اما با پیروزی انقلاب این بازیها هم کاربردش تغییر کرد و الان دیگر جزو ورزشهای رسمی کشور شدهاند و فدراسیون دارند.
حرمت لباس با ورزش نمیشکند
از
او میپرسم هملباسهایش چگونه با این مسئله برخورد کردهاند که میگوید:
برخوردها متفاوت است، عدهای موضع مخالف میگیرند و عدهای هم نه. اما
واقعیت این است که این ورزش و خیلی ورزشهای دیگر وارد کشور شدهاند و الان
دیگر فقط کاربرد تفریحی دارند. دیگر نمیشود بهراحتی آنها را حذف کرد.
باید تکلیف را مشخص کنیم که کدام طرف هستیم. من تصمیم گرفتهام به این ورزش وارد شوم؛ چرا که میدیدم چه حجمی از جوانان در این فضا هستند که با کمترین زحمتی جذب میشوند.
در خیلی امور دیگر هم چنین است. من و هملباسهایم باید برویم دنبال ملت، به ویژه جوانها و با آنها ارتباط بگیریم. بولینگ و بیلیارد یکی از عرصههای بکر است. این دو ورزش اشکال شرعی ندارد، حرمت لباس هم شکسته نمیشود، جوانها هم آمادهاند جذب شوند، پس مشکل کجاست؟ مشکل از خود ماست! نمیدانیم حرمت لباس چگونه شکسته میشود. حرمت لباس وقتی شکسته میشود که با کار و عمل ما مردم از دین دور شوند.همانطور که الان هستند.
سه آلمانی شهادتین گفتند
حاج
آقای سلطانی بعد از ورود به تیم ملی به کشورهای مختلف سفر کرده است و
همزمان در هر محفلی که توانسته مردم را به اسلام و انقلاب دعوت کرده است.
یکی از همین سفرهایش به آلمان بوده است که خودش درباره آن میگوید: در سفر
اشتوتگارت، توسط یکی از دوستان که استاد دانشگاه بود به کنفرانسی دعوت شدم و
درباره اسلامهراسی و ایرانهراسی سخنرانی کردم.
چند نفر از
مخاطبان آن برنامه بعد از سخنرانی من آمدند پیشم و ضمن تعریف کردن از
سخنرانی گفتند، با دیدن شما ما به یاد امام خمینی افتادیم. منظورشان
لباسهای من بود. خیلی از اروپاییها هنوز هم وقتی یک روحانی با لباس
میبینند یاد امام خمینی میافتند. خلاصه، از من خواستند که منابعی برای
مطالعه درباره اسلام به آنها معرفی کنم. بعد از آن هم با هم در ارتباط
بودیم تا اینکه همین اواخر در سفری به مشهد، سه نفرشان به زیارت امام رضا
(ع) آمدند، شهادتین گفتند و بعد از آن هم برگشتند.
باید آگاه شویم
او در فضای مجازی هم فعال است و یک کانال به اسم خودش دارد. سلطانی در کانالش بیشتر درباره خانواده و راهکارهای گرم نگهداشتن آن مطلب منتشر میکند. در این باره میگوید: جدیترین مشکل ما ناآگاهی است. ناآگاهی در همه زمینهها. چه در امور خانواده و چه در مسائل کشوری. من در فضای کانال تصمیم گرفتهام به سمتی حرکت کنم که آگاهسازی کنم. ممکن است موفق شوم یا نه ولی مهم این است که حرکت کنم. اگر ما آگاه شویم، به راحتی گول نمیخوریم و ما را بازی نمیدهند. الان از سیاسیون بگیرید تا حتی دوستان و آشنایان، به راحتی میتوانند مارا بازی دهند، اما اگر آگاه شویم این اتفاق نمیافتد.
سخن
که به اینجا میرسد از حاج آقا درباره ویژگیهای یک روحانی انقلابی در
دهه چهارم عمر انقلاب اسلامی میپرسم که میگوید: باید فاصله بین روحانیت و
مردم کم شود. باید مردمدار باشیم و با مردم زندگی کنیم. ما از مردم جدا
نیستیم. رهبر معظم انقلاب هم تأکید زیادی دارند که روحانیت بیاید در متن
جامعه قرار بگیرد و دغدغههای مردم را بشنود تا از مردم عقب نماند. بعد از
مردمداری، یک روحانی باید سادهزیست باشد. البته اغلب طلاب واقعا
سادهزیست هستند؛ یعنی با همان شهریه و کاری که یک روحانی میتواند بکند،
پول در میآورند و فقط یک عده بسیار معدود هستند که متأسفانه شاید دستشان
در بیتالمال مسلمین باشد.
مسیر رو به پیشرفت است
سلطانی البته سخنی هم با مردم دارد و ادامه میدهد: مسیر انقلاب به سمت هدفی که حضرت امام و رهبر معظم انقلاب تعیین کردهاند روبه پیشرفت است. البته مشکلاتی هم داریم، ولی مردم باید یادشان باشد و یاد بگیرند که همه را به یک چوب نرانند. اگر یک نفر از مجموعهای چه روحانیت، چه پزشکان، چه معلمان و... دستش کج بود، نباید به پای همه نوشته شود. بگوییم این یک نفر مشکل دارد، نه همه مجموعه.
گپ و گفت
حاجآقا در بولینگ مقام هم کسب کردهاید؟
بله. نایب قهرمانی استانی دارم. در رنکینگ ملی رتبه سوم هم دارم. البته سال به سال متفاوت میشود. علاوه بر این در رنکینگ جهانی که در نتیجه مسابقات باشگاهی اعلام میشود، سال 93 ششم جهان شدم.
بولینگ بازی کردن سخت است؟
همه ورزشها نیاز به تمرین و ممارست دارد؛ بولینگ هم همینطور. اگر تمرین کنید خیلی هم سخت نیست.
بولینگ بهجز توپ و همان آدمکها ابزار خاص دیگری هم دارد؟
به آن آدمکها میگویند پین. بله، حتی کفش هم در بولینگ، کفش مخصوصی است که باید راحت سر بخورد و البته تعادل شما را بههم نزند. میز، دروازه و چند ابزار دیگر هم دارد که هرکدام اسم مخصوصی دارد.
بهترین و بدترین ضربه در بولینگ هم اسم دارند؟ مثل شوت پشت 18 و چیپ و اینجور چیزها؟
«استراک» بهترین ضربه در بولینگ است که همه پینها را میاندازد؛ ضربهای هم که نتواند همه را بیندازد اسمش «اسپر» است.
ممکن است همه شرکتکنندهها استراک کنند؟ در این صورت برنده چطوری مشخص میشود؟
بله! بعضی وقتها همه بازیکنها یا اکثرشان استراک میکنند، به خاطر همین هر مسابقه بولینگ 10 دور ضربه است و امتیاز نهایی هم 300 است. هرکس بتواند بهترین نتیجه را بگیرد و در این 10 ضربه نزدیکترین امتیاز به 300 را از آن خود کند، برنده است.
حاجآقا مردم تعجب نمیکنند از اینکه یک روحانی بولینگ بازی میکند؟
چرا. به ویژه بچههای تیم ملی ابتدا خوب اخبار را شنیده بودند اما بعد از اینکه همدیگر را دیدیم، کلی ذوقزده شده بودند که یک آخوند بولینگ بازی کند؛ اما به تدریج این تازگی از بین رفت و الان خیلی ارتباطات خوبی داریم.