زندگی با اعمال شاقه پیش روی دانشجویان فسا!
اگر هنوز زندگی دانشجویی را تجربه نکردید، بهتر است کمی دیدتان نسبت به این بازه حداقل ۴ ساله زندگیتان واقعگرایانه شده تا بعداً باعث انصرافتان از تحصیل یا مسائل دیگر نشود. به همین منظور به سراغ قشرهای مختلف دانشجو رفتم و احوالاتشان را به کاغذ آوردم.
گرفتن پول به بهانه امکانات ولی خروجی نامعلوم!
فائزه دانشجوی رشته کامپیوتر در دانشگاه فسا در مورد هزینههای زندگی دانشجویی اظهار میکند: مخارج دانشجویی از غذا و خوابگاه گرفته تا هزینههای شخصی مثلاً هزینههای درمان در هنگام بیماری و رفتوآمدها را شامل میشود.
وی ادامه میدهد: تأمین این مخارج بسیار سخت است و بااینکه دولت بیشتر این هزینهها را پرداخت میکند اما باز، بسیار هزینهبردار بوده تا جایی که ترجیح بعضیها مبنی بر ادامه ندادن تحصیل است.
فائزه میگوید: با اینکه پول امکانات را از ما میگیرند اما امکاناتی را در اختیار ما قرار نمیدهند بهطور مثال، در خوابگاه سالن مطالعه مناسب یا ماشین لباسشویی نداریم و همینطور غذای باکیفیت، درصورتیکه همان مقدار پولی را که ما بابت غذا پرداخت میکنیم، باز دولت روی آن پول میگذارد و مسوول دانشگاه قرار نیست پولی برای آن پرداخت کند؛ پس موظف هستند که غذای باکیفیت و سالم به دانشجو بدهند.
وی که از استعدادهای درخشان دانشگاه است، بیان میکند: هدیه نقدی دانشگاه در سال اول ۱۵۰ هزار تومان بود و سالانه ۵۰ تومان از آن کم شد و اینگونه که معلوم است امسال همان را هم نمیدهند و بهدوراز این هدیههای نقدی برای این دسته از دانشجویان اصلاً ارزش قائل نیستند.
فائزه در آخر از اتوبوسهای مسافربری شهرستان به شیراز انتقاد میکند و ادامه میدهد: اتوبوسها بسیار بیکیفیت و کهنه هستند و رفتوآمد با آنها با آن صندلیهای غیراستاندارد و خراب بسیار سخت است.
غذا ممنوع، پول نیست!
محمد اهل اراک و ساکن در خوابگاه دولتی دانشگاه فسا است. وی در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: خوابگاه پسرانه اتاقهایی با شهریه و ظرفیتهای متفاوتی دارد که نرخ اتاقهای آن بین ۱۷۴ تا ۳۸۰ هزار تومان است.
وی مطرح میکند: بدون رفتوآمدها که این مسئله بهتنهایی برای من که از اراک میآیم حدود ۱۸۰ هزار تومان هزینهبردار بوده و خوابگاه چون شبانه هستم شهریهاش ۳۲۹ هزار تومان میشود، ماهانه ۲۵۰ هزار تومان نیز خرج زندگی دانشجویی بوده که گاهی بعضی از بچهها به علت نداشتن پول چند روزی را بدون غذا میگذرانند.
محمد اضافه میکند: خوابگاه ما که دولتی است نه آسانسوری دارد و نه سالن مطالعههای آرام و مناسبی، مثلاً من که طبقه چهارم هستم باید روزی چندین بار بیش از ۸۰ پله را بالا و پایین کنم؛ زمانی که به علت زانودرد به دکتر مراجعه کردم او زیادی بالا و پایین رفتن از پلهها را علت درد پای من دانست.
صعود قیمتها تا کجا؟
لیلا اهل بروجرد، از افزایش قیمتها از سال ورودش بهعنوان دانشجوی مهندسی آب، میگوید: خوابگاه بیش از دو برابر، کرایههای اتوبوس بیش از سه برابر و غذاها نیز با اینکه بیش از سه برابر افزایش قیمت داشته اما کیفیت آن نسبت به اوایل ورودمان پایینتر آمده است.
وی ادامه میدهد: چرا پسازاین همهسال نباید ساختمانهای خوابگاه دختران را بخرند تا دیگر نیاز نباشد دانشگاه پول اجاره به صاحب ساختمانها بدهد و شهریه خوابگاه ما را اینقدر بالا بکشد.
لیلا امکانات در بخش نظافت را بسیار پایین عنوان میکند و ادامه میدهد: در سال ورود ما، حتی مایعهای دستشویی را دانشگاه در اختیار دانشجو قرار میداد اما الآن تقریباً هیچکدام از آن امکانات را نداریم درحالیکه هزینههایی که ما پرداخت میکنیم بیشتر از دانشگاههای دیگر در شهرها یا شهرستانهای دیگر است.
خانه دانشجویی ارزانتر از خوابگاه خودگردان!
احمد، از دانشجویان خوابگاه خودگردان است که به علت 9 ترمه شدن بهاجبار راهی خوابگاه خودگردان شده است. خوابگاهی که به گفته خودش پس از یک ماه که از سال تحصیلی میگذشت هنوز سطحیترین امکانات را نداشت.
وی میگوید: با اینکه موظف بودیم ۷۰۰ هزار تومان پول خوابگاه را برخلاف خوابگاههای دیگر یکجا بدهیم، اما خوابگاهمان پس از گذشت یک ماه، نه رختآویزی داشت، نه گاز و نه وسایل سرمایشی و گرمایشی و یا حتی پردهای برای پنجرهها که از ساعت 6 صبح به علت نور و آفتاب مستقیم در اتاقها بهاجبار باید بیدار شویم.
احمد از دیگر مشکلات خوابگاه خودگردان به نداشتن اینترنت، سرویس رفتوآمد از خوابگاه به دانشگاه و بالعکس و سلف اشاره میکند و ادامه میدهد: برای گرفتن وعدههای غذایی باید تا سلف پسران در خوابگاه دولتی بیاییم؛ البته مسوولان دانشگاه گفتند که پیگیری میکنند اما هنوز اقدامی صورت نگرفته است.
وی مطرح میکند: پرداخت ۷۰۰ هزار تومان بهصورت یکجا برای خیلی از دانشجویان سخت بود و به همین دلیل آنها که شرایط پرداخت را نداشتند، مجبور به گرفتن خانه مستقل دانشجویی که ارزانتر از خوابگاه خودگردان است یا کفخوابی در خوابگاه دولتی تا زمانی که سرپرستان خوابگاه متوجه نشوند، شدند.
احمد به کم شدن امکانات، کیفیت غذاهای سلف و افزایش هزینهها گذری میاندازد و سری به شرایط سخت دانشجویان بیبضاعت میزند.
این دانشجوی دانشگاه دولتی فسا میگوید: تعداد دفعات، میزان و تنوع دسرها و کیفیت غذاها نسبت به ترمهای پیش بسیار پایین آمده و همچنین نسبت به ترمهای پیش پول غذا، شهریه خوابگاه، شهریه دانشجویان شبانه و کرایهها نیز افزایش داشته است.
احمد اضافه میکند: من دانشجوی شبانه هستم، اما بچهها پس از هشت ترم که دانشجوی سنواتی محسوب میشوند باید هزینه دروس را پرداخت کنند؛ بهطور مثال دوست من که رشته مکانیک است برای ۲۰ واحد دروسش ۸۰۰ هزار تومان شهریه پرداخت کرده است.
وی در مورد دانشجوهای بیبضاعت اطرافش میگوید: آنها مخارج خود را با گرفتن وامهای دانشجویی دانشگاه یا قرض گرفتن از دوستانشان تأمین میکنند و یا نسبت به بقیه، غذاهای سادهتری را در روزهایی که سلف تعطیل است میخورند.
این دانشجوی دانشگاه دولتی فسا ادامه میدهد: در ترمهای پیش که از یک ساعت مشخص به بعد اضافه غذاها را بهصورت رایگان به دانشجویانی که فراموش کرده بودند غذا رزرو کنند، داده میشد؛ آن غذاها را استفاده میکردند.
احمد عنوان میکند: دو ترم است این موقعیت نیز از این افراد گرفتهشده و دیگر غذای رایگان به دانشجو داده نمیشود، اضافه غذایی که با پول دانشجوها خریده میشود چه میشود و به کجا برده میشود؟ مشخص نیست.
وی که دانشجوی شبانه است از افزایش ۱۰ تا ۱۵ درصدی شهریه دروسش نیز اطلاع میدهد.
اندر دل بچههای شبانه
مائده که دانشجوی شبانه است ادعا میکند: از سال ورود هرساله بیش از 100 هزار تومان افزایش شهریه داشتیم.
ساغر در ادامه صحبتهای مائده میگوید: من که حساب کردم، با تمام مخارجم هزینه غیرانتفاعی شهر خودم نیز همین میشود اما به خاطر اصرار خانوادهام مبنی بر کسب مدرک دولتی مجبور به ماندن شدم با اینکه پرداخت شهریه نیز برایمان سخت است.
وی مطرح میکند: وامهایی که به بچههای روزانه تعلق میگیرد هیچکدام به ما داده نمیشود با اینکه نیاز و خرج ما نسبت به آنها بیشتر است اما تنها بهاندازه شهریه ثابتمان به ما وام داده میشود که آنهم مستقیماً بهحساب دانشگاه میرود.
ترم اولیها
با بچههای ترم اولی هم مصاحبههایی داشتم که دغدغه آنها نیز در یک ماه دانشجو شدنشان دلتنگی برای خانوادهها و سنگینی هزینهها بود.
در آخر با چند پرسوجو از شهریههای بچههای پیام نور و آزاد به این نتیجه رسیدم که بچههای روزانه همان دانشگاه پیام نور و بچههای شبانه نیز با رفتن به دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی شهرشان ازنظر اقتصادی هزینهها بهصرفه که نه اما حداقل یکسان است و غم دوری از خانواده و مشکلات دیگر را ندارند.
شاید تعریف مردم از دانشگاه دولتی اشتباه است و یا شاید جیب کوچک دانشجو برای دولت تعریفنشده است.
آیندهسازان مملکت، در حال زوال روحی هستند. بهتر است صندوق رفاه دانشجویان نیز تلاش بیشتری برای وضعیت دانشجویان کند تا این حد فشارهای جسمی و روحی آنان را آزار ندهد و بتوانند با خیالی آسوده به همان دانشجو بودن ادامه دهند تا نه آنها شرمنده خانوادههایشان شوند و نه خانوادهها شرمنده فرزندانشان.
منبع: فارس