همدلی خودجوش اهالی یک روستا برای نجات از آفت ملخها
غافلگیری ملخها پشت دروازه های شهر
آنوقت بود که کشاورزان بهقدری همدل شدند که بهصورت خودجوش 35 تراکتور برای مضرترین آفت نباتات فرستادند و حتی صاحبان چاههای آب بدون هیچ حسابوکتابی، آب را بهصورت لولهکشی به دورترین نقاط فرستادند تا بتوانند بهموقع سمپاشی کنند و ریشه ملخها را بکنند. طوری که هیچ آسیبی به محصولات کشاورزی زریندشت نرسد و همانجا در مناطق منابع طبیعی جلوی میلیونها گله ملخ گرفته شود. این در حالی بود که کشاورزانی که خاطرات پدران و پدربزرگانشان را به خاطر داشتند با عزمی جزم برای مبارزه با بحران آماده میشدند؛ اما جوانترها هیچ تصوری از حمله ملخها نداشتند و هرروز نسبت بهروز گذشته غافلگیرتر میشدند.
هر ملخ 400 ملخ میشود
درهرصورت وقت نشستن نبود باید قبل از اینکه ملخها سر از تخم درمیاوردند وارد عمل میشدند. هر ملخ به یزان 300 تا 400 تخم میگذاشتند. اینجا بود که اهالی چند روستای زرین دشت که در همسایگی استان هرمزگان قرار داشتند با همه امکاناتی که در دسترسشان بود دست به کار شدند تا اجازه ندهند محصولات کشاورزیشان خوراک ملخها شود.
شکوفههای حیله گر
«حمید معصومی» یکی از کشاورزان روستای مزایجان، در حالیکه هنوز یادآوری صحنه روبه رو شدن با میلیونها تخم ملخ او را هیجان میآورد میگوید: «اولین مرتبهای که با «پوره ملخها» یعنی همان تخم ملخها روبه رو شدم بسیارشگفت زده شدیم از دور درخت کٌنار بزرگ و تنومند نظرم را جلب کرد که پر شده بود از شکوفههای زرد بهاری. به قدری این شکوفهها دورنمای زیبایی داشت که با خودم گفتم این درخت کٌنار چه منظم شکوفه زده! حتی یک سانت هم خالی نمانده! با شور و شوق به درخت کنار نزدیک شدم و در چشم بر هم زدنی شکوفههای زرد به حرکت درآمدند ازو به یکباره از درخت پایین ریختند و زیر برگ و خزان پای درخت پنهان شدند این صحنه برای ما به قدری تعجب آور و جذاب بود که یکی از شگفتیهای آفرینش را شاهد بودیم. غریزه حفظ حیات درملخ های سراز تخم در نیاورده بسیار دیدنی بود.
درختی که در چشم بر هم زدنی لخت میشود
اما آنچه که بیش از همه اینها کشاورزان را متحیر کرده است جمعیت انبوه و گلههای 50 میلیونی ملخها بود که علاقه زیادی به درخت کنار داشتند. و به محض نشستن روی یک درخت کنار وبعد از چند دقیقه درخت را سیاه میکردند و در چشم برهم زدنی پوست درخت را میجویدند. با سم پاشی درخت سطحی به اندازه 20 متر مربع زیر وقطر 5 سانتی متر پر از ملخ میشد»
ملخهایی که پیش مرگ داشتند
معصومی، کشاورز مزایجانی میگوید: «مبارزه با ملخ به این آسانیها نبود. ملخهایی که برای زنده ماندن، هرکاری از دستشان برمی آمد. با اینکه این ملخها در صحرا بودند ومراتع را در چشم بر هم زدنی میخورند ولی ما به آنها ملخهای دریایی می گوئیم. چون از طرف دریا به کشورمان میآیند. ملخها هر سال همین موقع ها برای تخم ریزی به ایران میآیند اما بسیار محدود، نه اینچنین پر جمعیت. ما چطور میتوانستیم با این ملخها مبارزه کنیم؟ ملخهایی که حتی پیش مرگ هم داشتند و مسیر طول و دراز دریا را پیموده بودند. گله پیش مرگ ملخها اینطور عمل میکنند که تعداد زیادی ازملخ ها در سطح آب مثل میخ استوار میماندند تا بقیه ملخها بتوانند برای استراحت روی آنها بنشینند و مسافت طولانی دریای خلیج فارس را طی کنند، حالا ما باید آنها را از چرخه طبیعت بیرون میکردیم.»
همراهی جهادی ها و کشاورزان
«حسین دژ» از دیگر کشاورزان به اهمیت همدلی مردم و کارشناسان جهاد کشاورزی اشاره می کندو توضیح میدهد: «سه نفر از کارشناسان حفظ نباتات کشاورزی شهرستان «زرین دشت» به صورت شبانه روزی در منطقه حاضرشوند و تلاش شبانه روزی آن ها بیشترین انگیزه را برای همدلی بین کشاورزان به وجود آورده بود و کشاورزان بدون هیچ از تراکتورها و چاههای آبشان استفاده میکردند تا بتوانند به موقع مناطق منابع طبیعی را سمپاشی کنند و اجازه ندهند ملخها وارد زرین دشت شود.»
همدلی کشاورزان
مبارزه با بحرانی که هر روز در مواجه با آن بر علم و آگاهی کشاورزان افزوده میشد. بعد از اینکه توانستند حداکثر پورهها (تخم ملخها) را در مراتع از بین ببرند بیشترین مشکلشان عبوردسترسی به مکانهای صعب العبور بود حتی فراهم کردن آب برای ساخت سم نیز بسیار مشکل بود گاهی برخی تراکتورها مجبور میشدند برای تأمین آب یک مسیر را چندین بار رفت و آمد کنند؛ اما با گذشت زمان متوجه شدند که میتوانند لوله کشی آب را به صورت موقت انجام دهند البته انجام لوله کشی مستلزم کار گروهی و شبانه روزی بود این در حالی بود که صاحبان چا ه های آب هیچ محدودیتی را ایجاد نمیکردند وبا جان و دل چاههای آب را در اختیار فرایند ساخت سم قرار میدادند همه با یکدیگر همصدا شده بودند.
وقتی طبیعت درس میدهد
«عسکر خشنودی» کارشناس حفظ نباتات شهرستان زرین دشت با اشاره به اهمیت حضور اهالی روستای مزایجان میگوید: «هر چند در شروع بحران ملخها، کشاورزان آگاهی محدودی در مبارزه با این آفت داشتند حتی خود ما نیز همه اطلاعاتمان در حد تئوری بود و هیچ تجربه عملیاتی نداشتیم. در حین مبارزه با ملخها انگار که در دانشگاه، دروس عملیاتی را میگذراندیم طوریکه در اواخر فروردین، روزها برای از بین بردن پوره ملخها سم پاشی میکردیم و بعد از چند وقتی با همزمان با غروب آفتاب برای مبارزه میرفتیم و رفته رفته حضورمان به شب رسید. بعد از مدتی متوجه شدیم که ملخها نسبت به نور و سر و صدا بسیار حساس هستند و ما برای مبارزه با آنها مجبور بودیم که از چراغ قوه برای روشن شدن محیط استفاده کنیم و همین باعث فراری شدن بخش زیادی از ملخها میشد. اما با تجربه ایی که کشاورزان درطول یک ماه به دست آورده بودند دریافتیم که یک ساعت مانده به اذان صبح ملخها نسبت به نور و سرو صدا هیچ واکنشی ندارند. همه مبارزه ما معطوف شد به این زمان؛ چون میدانستیم درخت مورد علاقه آنها کٌنار است، روزها همه درختان کنار منطقه را شناسایی میکردیم و یک ساعت مانده به اذان صبح سمپاشی میکردیم. به حتم اگر این تیزهوشی و کار جهادی کشاورزان نبود نمیتوانستیم به سرعت این آفت را از بین ببریم طوریکه هیچ خسارتی به مزارع کشاورزان وارد نشود.
آنها که ملخ میخورند
از آخرین باری که زرین دشت در فاصله 299 کیلومتری شیراز دچار آفت ملخ شده 55 سال میگذرد. درست در سال 1342 بود که با حمله ملخهای 15 سانتی متری کشورمان با قحطی محصولات کشاورزی و غذایی روبه رو شد. شاید از همان روزها بود که این شعر لق لقه دهان مردمان جنوب کشور شد «ملخ آمد که بوستان بخورد و بوستانبان ملخ بخورد امروز»
ملخهای خوش خوراک
همین شعر بهانه خوبی شد که از وعده غذایی ملخ در بین اهالی زریندشت بپرسیم. معصومی دراینباره میگوید: «خوردن ملخ برای مردمان جنوب بسیار دور از ذهن نیست بهخصوص اینکه اهالی جنوب هرساله با مهاجرت کموبیش ملخها مواجه هستند امسال هم تعداد زیادی از خانوادهها توانستند ملخهای زنده را شکار کنند قبل از اینکه سمپاشی شده باشند. به گفته کارشناسان خوردن ملخ نه ازنظر بهداشتی و شرعی هیچ مشکلی ندارد. آنچه برای من بسیار متحیرکننده بود این قصه بود که خانمی ملخها را برای پخت یک وعده غذایی فریز کرده بود و بعد از مدتی که ملخهای یخزده را از یخچال بیرون آورده بود ملخها زنده شده و در فضای خانه به پرواز درآمده بودند.
انتهای پیام/