در پاسخ به گلایه نماینده رد صلاحیت شده شیراز از رفقای اصلاحطلبش؛
آقای پارسایی شما خیلی قبل تر از شورای نظارت، توسط مردم رد صلاحیت شده بودید حواستان نبود!
بهرام پارسایی نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی که برای نامزدی این دوره رد صلاحیت شده است با گلایه از همقطاران و هم حزبی های خود از دنیای کثیف و بی وفای سیاست به روزگار شکایت کرد.
پایگاه خبری تحلیلی شیرازه؛ بهرام پارسایی نماینده 49 ساله مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی هفته گذشته در صفحه اینستاگرامش نوشت: "همزمان که با دوستان همفکر در اردیبهشت ۹۶ درگیر انتخابات ریاست جمهوری بودیم، با چند نفر از همکاران مسئولیت هیات مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها را نیز برعهده داشتیم که تایید صلاحیت حداکثرى کاندیداهای داراى شرایط قانونى آن انتخابات که در نوع خود نظیر نداشت محصول کار این هیات بود."
بهرام پارسایی، مردی که این روزها تلاش دارد تا خود را یک اصلاح طلب ریشه دار معرفی کند. اولین حضور رسمی و سیاسی وی مسئولیت در ستاد انتخاباتی فردی است که در دایره اصولگرایی تعریف می شود.
او در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در سال 92، مسئول ستاد انتخاباتی محسن رضایی در استان فارس و کاندیدای شورای چهارم شهر شیراز بود.
محسن رضایی، کاندیدای مورد حمایت پارسایی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نتوانست حداکثر آراء مردم را کسب کند و حسن روحانی رئیس جمهور شد.
بهرام پارسایی اما در رقابت های شهری موفق بود و توانست به عنوان آخرین منتخب وارد پارلمان شهری شود.
اما او در نیمه راه از شورای شهر استعفا داد و توانست با چرخش سیاسی ورود به لیست امید به مجلس دهم شورای اسلامی راه پیدا کند.
پارسایی که تا چهار سال قبل در جلسات اصولگرایان سخن می گفت به علت عدم حضور برخی از چهره های مطرح اصلاح طلبان به مجلس دهم توانست وارد لیست امید شود به یک باره مشی اصلاح طلبی پیشه کرده و داغ تر از اصلاح طلبان در مراسم افتتاح ستاد حسن روحانی شیراز اینگونه سخن می گوید: «رقابت در انتخابات یک رقابت جدی است و حمایت ما، حمایت از یک شخص نیست که حمایت از یک جریان ریشه دار مملکت است.برخی تمام سعی شان در به حاشیه راندن جریان اصیل اصلاحطلب است اما بدانند که این جریان قابل حذف نیست؛ چرا که این جریان گفتمانی مبتنی بر عقلانیت است»
پارسایی در ادامه متن اینستاگرامی اش نوشته است: "در روزها و شبهای آخر که مقابل فشارهاى طاقت فرسا براى رد صلاحیت سلیقه اى تعداد چشمگیرى از نامزدها در هر شهر و استان کشورمان مقاومت کردم، می دانستم که هزینه این کار را میپردازم. "
او اضافه می کند:" روزی که بدون هیچ سند و مدرک قانونى در هیات اجرایی (که با وجود تذکرات داده شده، در کمال سهل انگارى عجیب و بی سابقه وزارت کشور شکل گرفته بود) تنها بر اساس رایگیری و اظهارنظر کاملاً سلیقهای و سیاسی رد صلاحیتم کردند، کمى تعجب کردم اما ناراحت نشدم."
پارسایی در ادامه متن خود ژست قهرمانانه به خود می گیرد که "من آگاهانه نخواستم بهای تایید صلاحیتم، ردصلاحیت غیرقانونی جمعى از نامزدهاى شورای شهر و گرفتن حق انتخاب از مردم باشد." گویی همه اعضای شورای نظارت با غرض اقدام به رد صلاحیت افراد می کرده اند و جناب پارسایی سلیقه ای کنار گذاشته شده است. حال آنکه اعضای شورای نظارت را فرماندار دولت مستقر و همفکر و سلیقه وی معرفی می کند!
این نماینده ردصلاحیت شده شیراز در ادامه نامه پر بغض خویش نوشته است:
"اما در این میان دو نکته بسیار تلخ و گزنده وجود دارد:
یکى بیتفاوتى وزارت کشور در چینش هیات اجرایی و تن دادن به رویهاى خطرناک و دیگر بیتفاوتى فراکسیون امید که همواره در دفاع از عملکرد خود تایید صلاحیت کاندیداهای شوراهاى شهر را تقریباً در صدر پاسخها دارد.
برخلاف دوستان و مسؤلینى که به محض رسانه اى شدن رد صلاحیتم، تماس، پیگیری و یا موضعگیرى داشتند، رئیس و اکثر اعضاى هیات رئیسه فراکسیونی که دوسال هم سخنگوی آن بودم، نه تنها به صورت رسمى یا غیر رسمى تماس و توجهی نداشتند، بلکه در هفته حضور در صحن مجلس هم به روى خود نیاوردند، گویی که نه اتفاقى افتاده و نه اصلاً مرا مىشناسند که مبادا بابت معاشرت با اینجانب، گردی بر دامن مبارک صلاحیتهایشان بنشیند."
پارسایی در ادامه به سیاسی بودن فراکسیون امید و عدم توجه به برخی اصول اخلاقی و انسانی این فراکسیون اشاره و می افزاید:
"متاسفانه این فراکسیون سیاسی با سکوت خود رسماً از رد صلاحیت تعدادى از چهره هاى اصلاح طلب و همسو عبور کرد.
اینکه در انتخابات شورای شهر از حق نامزدها دفاع کردیم، برای پای بندی به قانون و سوگند نمایندگی بود و در قبالش انتظاری از کسی نداریم جز شوراهاى شهر که به سوگند خود در قبال مردم و شهر وفادار باشند و البته به زودى در نقد عملکرد شوراها بویژه شوراى اسلامى پایتخت خواهم گفت.
اما اینکه هنوز هم مهمترین دستاورد مورد ادعای آقایان،حقى است که من به سهم خود هزینهاش را پذیرفته ام اما در هنگام هزینه دادن، نه در دفاع از شخص که در دفاع از قانون و جلوگیرى از بدعتى اسف بار نمیخواهند خود را درگیر ماجرا کنند، به دور از عدالت و انتظار بود و باعث شد تا در این ماههای پایانی مجلس دهم، بیشتر متوجه برخى از حقایق تلخ بازار کثیف سیاست شوم."
اوکه چهار سال بیشتر نیست به جرگه اصلاح طلبان پیوسته حالا متوجه شرایطی که وارد آن شده را اعتراف و عنوان بازار کثیف سیاست را به عنوان یادگاری اش از سخنگویی فراکسیون سیاسی امید قلمداد می کند.
پارسایی اضافه می کند:
"این روزها که به دوران وکالت ملت بزرگ ایران و همراهى با فراکسیون امید، حمایت از دولت منتخب مردم و آرمانهایی که در دل داشتم فکر مى کنم، مى بینم به یاد داستانی میافتم که درباره «سام بارترام» دروازه بان تیم چارلتون انگلیس خوانده بودم:
میگویند در سال ۱۹۳۷، مسابقه تیمهای چلسی و چارلتون بعلت مِه غلیظ در دقیقه ۶۰ متوقف شد. اما «سام بارترام» دروازبان چارلتون ۱۵ دقیقه پس از توقف بازی همچنان درون دروازه بود! زیرا بعلت شلوغی پشت دروازه اش سوت داور را نشنیده بود . او با دست هایی گشاده و با حواس جمع در دروازه مانده و با دقت به جلو نگاه میکرد تا به گمانخودش در برابر شوتهای حریف غافلگیر نشود. وقتی ۱۵ دقیقه بعد پلیس ورزشگاه به او نزدیک شد و خبر لغو مسابقه را به او داد سام بارترام با اندوهی عمیق گفت: چه غم انگیز است که دوستانم مرا فراموش کردند در حالیکه من داشتم از دروازه آنها حراست می کردم و فکر می کردم تیم ما در حال حمله است و به تیم رقیب مجال نزدیک شدن به دروازه ما را نداده. "
در میدان زندگی چه بسیار بازیکنانی هستند که از دروازه آنها با غیرت و حمیت حراست کردیم اما با مهآلود شدن شرایط، میدان را خالی کرده و ما را تنها گذاشتند."
این نماینده مردم شیراز در پایان غم نامه خویش به نوعی پایان حضورش در دنیای سیاست را اعلام می کند:
"البته درباره فعالیتهای مبتنی بر قانون در دفاع از حقوق ملت که زمینهساز این رد صلاحیت شد، به تفصیل با مردم سخن خواهم گفت، اما تجربه برخورد برخی همراهان مرا به این فکر فرو برد که شاید به قول حضرت حافظ: ”بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش!"
باید به دکتر پارسایی یادآور شد شما که داعیه مردم داری و حقوق ملت دارید بفرمایید چرا در هر نقطه از شهر شیراز که قدم بزنید کسی شما را نمی شناسد؟!
علت آن ساده است؛کسی به یاد ندارد شما طی این چهارسال جز در برنامه های دولتی در بین مردم حاضر باشید. مردم پایین شهر و حاشیه شیراز حتی اسم شما را بلد نیستند و بیاد ندارند فردی به نام بهرام پارسایی در چهار سال فرصت خدمتی که داشت سری به آنها زده باشد یا در تربون مجلس دردی از آنها را بازگو کرده باشد. بله جناب پارسایی، آنروز که شما هر تریبونی را که به دست می آوردید فریاد می زدید که روز کورش باید ثبت شود دقیقاً مصادف بود با مرگ یک کارتن خواب در شیراز. اما شما شوآف کوروش را به جان یک انسان و دفاع از حقوق مردم شهرت ترجیح دادی.
ظاهراً شما عارتان می شد از درد مردم شهرتان در تریبون مجلس و تلویزیون بگویید، دهپیاله با چند ده هزارنفر جمعیت قطعاً جایی در تریبون مجلس ندارد، هنوز بعد از چهار سال نمایندگی شما آقای دکتر کوشک میدان، شیخ علی چوپان، شاهپورجان، شوراب، مهدیآباد،ظفرآباد،گویم، کفترک، ده شیخ و سایر محله ها و روستاهای اطراف شیراز هنوز مشکل بهداشت دارند.
آقای پارسایی در گویم با آن سرمای استخوان سوزش گاز شهری ندارد و کپسول گاز هم به سختی یافت می شود.
بهرام پارسایی، مردی که این روزها تلاش دارد تا خود را یک اصلاح طلب ریشه دار معرفی کند. اولین حضور رسمی و سیاسی وی مسئولیت در ستاد انتخاباتی فردی است که در دایره اصولگرایی تعریف می شود.
او در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در سال 92، مسئول ستاد انتخاباتی محسن رضایی در استان فارس و کاندیدای شورای چهارم شهر شیراز بود.
محسن رضایی، کاندیدای مورد حمایت پارسایی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نتوانست حداکثر آراء مردم را کسب کند و حسن روحانی رئیس جمهور شد.
بهرام پارسایی اما در رقابت های شهری موفق بود و توانست به عنوان آخرین منتخب وارد پارلمان شهری شود.
اما او در نیمه راه از شورای شهر استعفا داد و توانست با چرخش سیاسی ورود به لیست امید به مجلس دهم شورای اسلامی راه پیدا کند.
پارسایی که تا چهار سال قبل در جلسات اصولگرایان سخن می گفت به علت عدم حضور برخی از چهره های مطرح اصلاح طلبان به مجلس دهم توانست وارد لیست امید شود به یک باره مشی اصلاح طلبی پیشه کرده و داغ تر از اصلاح طلبان در مراسم افتتاح ستاد حسن روحانی شیراز اینگونه سخن می گوید: «رقابت در انتخابات یک رقابت جدی است و حمایت ما، حمایت از یک شخص نیست که حمایت از یک جریان ریشه دار مملکت است.برخی تمام سعی شان در به حاشیه راندن جریان اصیل اصلاحطلب است اما بدانند که این جریان قابل حذف نیست؛ چرا که این جریان گفتمانی مبتنی بر عقلانیت است»
پارسایی در ادامه متن اینستاگرامی اش نوشته است: "در روزها و شبهای آخر که مقابل فشارهاى طاقت فرسا براى رد صلاحیت سلیقه اى تعداد چشمگیرى از نامزدها در هر شهر و استان کشورمان مقاومت کردم، می دانستم که هزینه این کار را میپردازم. "
او اضافه می کند:" روزی که بدون هیچ سند و مدرک قانونى در هیات اجرایی (که با وجود تذکرات داده شده، در کمال سهل انگارى عجیب و بی سابقه وزارت کشور شکل گرفته بود) تنها بر اساس رایگیری و اظهارنظر کاملاً سلیقهای و سیاسی رد صلاحیتم کردند، کمى تعجب کردم اما ناراحت نشدم."
پارسایی در ادامه متن خود ژست قهرمانانه به خود می گیرد که "من آگاهانه نخواستم بهای تایید صلاحیتم، ردصلاحیت غیرقانونی جمعى از نامزدهاى شورای شهر و گرفتن حق انتخاب از مردم باشد." گویی همه اعضای شورای نظارت با غرض اقدام به رد صلاحیت افراد می کرده اند و جناب پارسایی سلیقه ای کنار گذاشته شده است. حال آنکه اعضای شورای نظارت را فرماندار دولت مستقر و همفکر و سلیقه وی معرفی می کند!
این نماینده ردصلاحیت شده شیراز در ادامه نامه پر بغض خویش نوشته است:
"اما در این میان دو نکته بسیار تلخ و گزنده وجود دارد:
یکى بیتفاوتى وزارت کشور در چینش هیات اجرایی و تن دادن به رویهاى خطرناک و دیگر بیتفاوتى فراکسیون امید که همواره در دفاع از عملکرد خود تایید صلاحیت کاندیداهای شوراهاى شهر را تقریباً در صدر پاسخها دارد.
برخلاف دوستان و مسؤلینى که به محض رسانه اى شدن رد صلاحیتم، تماس، پیگیری و یا موضعگیرى داشتند، رئیس و اکثر اعضاى هیات رئیسه فراکسیونی که دوسال هم سخنگوی آن بودم، نه تنها به صورت رسمى یا غیر رسمى تماس و توجهی نداشتند، بلکه در هفته حضور در صحن مجلس هم به روى خود نیاوردند، گویی که نه اتفاقى افتاده و نه اصلاً مرا مىشناسند که مبادا بابت معاشرت با اینجانب، گردی بر دامن مبارک صلاحیتهایشان بنشیند."
پارسایی در ادامه به سیاسی بودن فراکسیون امید و عدم توجه به برخی اصول اخلاقی و انسانی این فراکسیون اشاره و می افزاید:
"متاسفانه این فراکسیون سیاسی با سکوت خود رسماً از رد صلاحیت تعدادى از چهره هاى اصلاح طلب و همسو عبور کرد.
اینکه در انتخابات شورای شهر از حق نامزدها دفاع کردیم، برای پای بندی به قانون و سوگند نمایندگی بود و در قبالش انتظاری از کسی نداریم جز شوراهاى شهر که به سوگند خود در قبال مردم و شهر وفادار باشند و البته به زودى در نقد عملکرد شوراها بویژه شوراى اسلامى پایتخت خواهم گفت.
اما اینکه هنوز هم مهمترین دستاورد مورد ادعای آقایان،حقى است که من به سهم خود هزینهاش را پذیرفته ام اما در هنگام هزینه دادن، نه در دفاع از شخص که در دفاع از قانون و جلوگیرى از بدعتى اسف بار نمیخواهند خود را درگیر ماجرا کنند، به دور از عدالت و انتظار بود و باعث شد تا در این ماههای پایانی مجلس دهم، بیشتر متوجه برخى از حقایق تلخ بازار کثیف سیاست شوم."
اوکه چهار سال بیشتر نیست به جرگه اصلاح طلبان پیوسته حالا متوجه شرایطی که وارد آن شده را اعتراف و عنوان بازار کثیف سیاست را به عنوان یادگاری اش از سخنگویی فراکسیون سیاسی امید قلمداد می کند.
پارسایی اضافه می کند:
"این روزها که به دوران وکالت ملت بزرگ ایران و همراهى با فراکسیون امید، حمایت از دولت منتخب مردم و آرمانهایی که در دل داشتم فکر مى کنم، مى بینم به یاد داستانی میافتم که درباره «سام بارترام» دروازه بان تیم چارلتون انگلیس خوانده بودم:
میگویند در سال ۱۹۳۷، مسابقه تیمهای چلسی و چارلتون بعلت مِه غلیظ در دقیقه ۶۰ متوقف شد. اما «سام بارترام» دروازبان چارلتون ۱۵ دقیقه پس از توقف بازی همچنان درون دروازه بود! زیرا بعلت شلوغی پشت دروازه اش سوت داور را نشنیده بود . او با دست هایی گشاده و با حواس جمع در دروازه مانده و با دقت به جلو نگاه میکرد تا به گمانخودش در برابر شوتهای حریف غافلگیر نشود. وقتی ۱۵ دقیقه بعد پلیس ورزشگاه به او نزدیک شد و خبر لغو مسابقه را به او داد سام بارترام با اندوهی عمیق گفت: چه غم انگیز است که دوستانم مرا فراموش کردند در حالیکه من داشتم از دروازه آنها حراست می کردم و فکر می کردم تیم ما در حال حمله است و به تیم رقیب مجال نزدیک شدن به دروازه ما را نداده. "
در میدان زندگی چه بسیار بازیکنانی هستند که از دروازه آنها با غیرت و حمیت حراست کردیم اما با مهآلود شدن شرایط، میدان را خالی کرده و ما را تنها گذاشتند."
این نماینده مردم شیراز در پایان غم نامه خویش به نوعی پایان حضورش در دنیای سیاست را اعلام می کند:
"البته درباره فعالیتهای مبتنی بر قانون در دفاع از حقوق ملت که زمینهساز این رد صلاحیت شد، به تفصیل با مردم سخن خواهم گفت، اما تجربه برخورد برخی همراهان مرا به این فکر فرو برد که شاید به قول حضرت حافظ: ”بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش!"
باید به دکتر پارسایی یادآور شد شما که داعیه مردم داری و حقوق ملت دارید بفرمایید چرا در هر نقطه از شهر شیراز که قدم بزنید کسی شما را نمی شناسد؟!
علت آن ساده است؛کسی به یاد ندارد شما طی این چهارسال جز در برنامه های دولتی در بین مردم حاضر باشید. مردم پایین شهر و حاشیه شیراز حتی اسم شما را بلد نیستند و بیاد ندارند فردی به نام بهرام پارسایی در چهار سال فرصت خدمتی که داشت سری به آنها زده باشد یا در تربون مجلس دردی از آنها را بازگو کرده باشد. بله جناب پارسایی، آنروز که شما هر تریبونی را که به دست می آوردید فریاد می زدید که روز کورش باید ثبت شود دقیقاً مصادف بود با مرگ یک کارتن خواب در شیراز. اما شما شوآف کوروش را به جان یک انسان و دفاع از حقوق مردم شهرت ترجیح دادی.
ظاهراً شما عارتان می شد از درد مردم شهرتان در تریبون مجلس و تلویزیون بگویید، دهپیاله با چند ده هزارنفر جمعیت قطعاً جایی در تریبون مجلس ندارد، هنوز بعد از چهار سال نمایندگی شما آقای دکتر کوشک میدان، شیخ علی چوپان، شاهپورجان، شوراب، مهدیآباد،ظفرآباد،گویم، کفترک، ده شیخ و سایر محله ها و روستاهای اطراف شیراز هنوز مشکل بهداشت دارند.
آقای پارسایی در گویم با آن سرمای استخوان سوزش گاز شهری ندارد و کپسول گاز هم به سختی یافت می شود.
آقای پارسایی خودتان هم می دانید حوادثی در دولتی که شما حمایتش کردید به وجود آمده که سطح رفاه جامعه به حداقل ها رسید و بسیاری از مردم به لطف دولت و مجلس از زیر خط فقر به زیر خط بقا نقل مکان کرده اند. فکر نمی کنید شما وظیفه دارید بخاطر فریبی که به مردم دادید و رای آنها را با وعده فردایی بهتر به دست آوردید وقت آن رسیده عذرخواهی کنید؟ این بود فردای بهتری که می گفتید؟!
چند خاطره
یک: در مجلس شورای اسلامی کاری داشتم . گفتم سری هم به دفتر نمایندگان شیراز بزنم.اتاق نمایندگان شیراز کنار هم قرار دارد. آقایی به نام محمود کریمی مسئول دفتر و تنظیم وقت نمایندگان شیراز است. جویای زمان حضور نمایندگان شدم که اگر شد ملاقاتشان کنم. جمله اش را اینگونه شروع کرد: آقای پارسایی که هیچ وقت به دفتر سر نمی زند. نمایندگان دیگر هم معمولا بعد از اتمام جلسه سری به اتاق می زنند...
یک: در مجلس شورای اسلامی کاری داشتم . گفتم سری هم به دفتر نمایندگان شیراز بزنم.اتاق نمایندگان شیراز کنار هم قرار دارد. آقایی به نام محمود کریمی مسئول دفتر و تنظیم وقت نمایندگان شیراز است. جویای زمان حضور نمایندگان شدم که اگر شد ملاقاتشان کنم. جمله اش را اینگونه شروع کرد: آقای پارسایی که هیچ وقت به دفتر سر نمی زند. نمایندگان دیگر هم معمولا بعد از اتمام جلسه سری به اتاق می زنند...
دو: روزی مهدی حاجتی عضو دربازداشت شورای شهر شیراز بعد از اولین مرحله بازداشتش در نمایشگاه مطبوعات حاضر و طی آن با حضور در غرفه خبرگزاری فارس دقایقی را کنار اصحاب رسانه اصولگرا نشست.
حاجتی در جمع خبرنگاران گفت در غرفه هیچ رسانه اصلاح طلبی حاضر نشده چرا که آنها طی مدت بازداشتش از خود برادری نشان نداده اند.
در ادامه همین بحث همفکرها حرف هایی پیش آمد که صحبت توئیت شما در حمایت از حاجتی مطرح شد.
آقای حاجتی با گلایه از شما گفت پارسایی فقط ژست دفاع از حقوق مردم را می گیرد. طی این مدت هرچه تماس گرفته و پیامک زده و واسطه فرستادیم و کمک خواستم حتی یک بار هم جواب هم نداد! گفتیم پس آن توئیت چه؟ گفت صرفاً برای بُرد رسانه ای و ژست روشنفکرانه گرفتن بوده!(قریب به مضمون)
شما که حتی حاضر نیستید پیامک دوست و همفکر گرفتارتان را پاسخ بدهید، شما که در مجلس ملاقات با مردم ندارید خواهشاً ادای دلسوزان را در نیاورید!
در پایان باید عنوان کنم آقای پارسایی شما خیلی قبل تر از شورای نظارت، توسط مردم رد صلاحیت شده بودید، شما وقتی که سرسختانه با طرح شفافیت آری نمایندگان مخالفت کردید و مردم را محرم ندانستید پیش مردم رد صلاحیت شده بودید، چون بینشان نبودید متوجه آن نشدید! شما خودتان هم اگر از این ورطه رختتان را بیرون نکشید مردم آن زحمتش را خواهند کشید...
سردبیر
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
سیاستی که با دیانت توام نباشد همین است
بازار سیاست بدون دیانت مثل بازار گوجه فرنگی و سیب زمینی است روزی کیلویی پانزده هزار تومان و روزی هم از زمین برداشتش نمی کنند
حالا هم دیر نشده اگر می خواهی در بازار سیاست باشی
به اصول پایبند باش
چقدر قیافت عوض شده
چند ساله ندیدمت نشناختمت !!!
اما شما آقای پارسایی اگه شجاع باشی کناره گیری جنابعالی خیلی به نفع دنیا و آخرتتان است تا تلاش دوباره برا کسب کرسی مسئولیت..
اما شما آقای پارسایی اگه شجاع باشی کناره گیری جنابعالی خیلی به نفع دنیا و آخرتتان است تا تلاش دوباره برا کسب کرسی مسئولیت..