کد خبر: ۱۴۶۲۵۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۹ - ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰
یادداشت؛

آیا برجام و مذاکره با آمریکا هم خواست نظام بوده و آقای ظریف فقط مجری بودند؟

مقام معظم رهبری در سخنرانی ۱۲ اردیبهشت فرمودند: سیاست های خارجی در مجمع بالادستی مشخص می شود که وزارت خارجه نیز عضوی از آنست، یعنی مجمعی وجود دارد که در آن رهبری، مجلس، دولت، وزرارت خارجه و ... در مورد سیاست های کلان خارجه تصمیم گرفته و دستگاه خارجه به عنوان مجری باید عملیاتی کند.
به گزارش سرویس سیاسی شیرازه، سخنان مقام معظم رهبری در ۱۲ اردیبهشت که مهمترین آن پاسخی به گفته های آقای ظریف و حواشی ایجاد شده پیرامون آن و ایجاد دو قطبی کاذب میدان و سیاست بود، یک نکته مهم داشت که عده ای در حال سواستفاده از آن هستند: وزارت خارجه مجری است و سیاست خارجه در مجامع بالادستی مشخص می شود.

 این سخنان حضرت آقا باعث شد تا عده ای به سرعت این شبهه را مطرح کنند که برجام و مذاکره با آمریکا و حتی دیگر سیاست های خارجی که تا امروز به نقد آن پرداخته می شد، سیاست نظام اسلامی بوده و اگر ایرادی دارد باید پای نظام و رهبری نوشته شود و دستگاه سیاست خارجی و دولت مقصر امر نبوده و فقط مجری هستند.


آیا برجام و مذاکره با آمریکا هم خواست نظام بوده و آقای ظریف فقط مجری بودند؟


در پاسخ به این شبهه باید گفت که رهبری فرمودند سیاست های خارجی در مجمع بالادستی مشخص می شود که وزارت خارجه نیز عضوی از آنست، یعنی مجمعی وجود دارد که در آن رهبری، مجلس، دولت، وزرارت خارجه و ... در مورد سیاست های کلان خارجه تصمیم گرفته و دستگاه خارجه به عنوان مجری باید عملیاتی کند،  یعنی اینکه فقط شخص رهبری ملاک نبوده و ایشان هم بر اساس آنچه سیره ایشان بوده اجباری برای اجرای یک سیاست در حالت معمول ندارند و نظر مشورتی را چون حضرت امام و در موارد مهمی چون انتخاب آیت الله منتظری به عنوان قائم مقام و یا قبول قطعنامه ۵۹۸ علی رغم مخالفت شخصی می پذیرند.

 از سوی دیگر فشار داخلی مجمع و دولت به رهبری و دیگر دستگاه های حاکمیتی و ایجاد موج رسانه ای و امیدواری عمومی به اجرای سیاست باعث می شود که رهبری علی رغم نارضایتی به اجرای آن تن دهند، چنانچه در موضوع مذاکرات هسته ای و رابطه با آمریکا ایشان فرمودند به مذاکرات خوشبین نیستند، اما با اصرار دولتمردان به آن تن می دهند.

اما این به معنای رضایت و آزادی صد در صد دستگاه سیاست خارجی نبوده و ایشان خطوط قرمز و پیش شرط هایی نیز معین می دارند که باید توسط دستگاه سیاست خارجی لحاظ شود، خطوطی که متاسفانه لحاظ نمی شود و علی رغم تاکیدات صریح و حتی مکتوب رهبری خلاف آن نیز رفتارهایی صورت می گیرد، یعنی سیاست های کلی تدوین و ابلاغ می شود، اما دستگاه سیاست خارجی اجرای آن برای خود الزامی نمی داند، چنانچه در موضوع برجام، ایشان ۹ شرط بیان داشته که تقریبا هیچ کدام مورد اعتنا قرار نگرفت و شد آنچه امروز شاهد آن هستیم.

فلذا مشکل کنونی ما با دستگاه سیاست خارجی در این است که این دستگاه بجای اینکه مجری سیاست های بالادستی باشد، برای خود حق اجتهاد قائل بوده و دست به اقداماتی می زند که اوضاع را پیچیده تر می کند و علی رغم تذکرات رهبری باز به کار خود مشغول می شوند، همانند آنچه در موضوع گفتگوی روسای جمهور ایران و آمریکا پیش آمد، که حتی رهبری نیز متذکر آن شدند.

نتیجه آنکه دستگاه سیاست خارجی مجری سیاست های می باشد که بر اساس منافع ملی مدون شده و دستور به اجرای آن داده می شود و مشکل از آنجا ناشی می شود که این دستگاه می خواهد در کنار مجری خود را سیاست گذار مستقل و دارای ید اختیار معرفی دارد که بر اساس عقل عمومی و تجربه جهانی امری اشتباه و غیر کارا می باشد و نقد نیز به همین سیره می باشد.

انتهای پیام/ع/ر
نظرات بینندگان