آوای آرامش«شیرازه»:
دلتنگی بهانه ای برای آشتی
جوان قصه ما که برای کمک گرفتن از مشاوران مرکز پلیس فارس به این دفتر آمده پس از 3سال که از زندگی مشترکشان میگذرد به همین مرحله احساس نیاز به مادر رسیده و دلتنگی را بهانه ای قرار داده برای آشتی با مادر.
به گزارش سرویس اجتماعی شیرازه،«آوای آرامش شیرازه» سلسله موارد دردودل و مشاوره و تحلیلهای مرکز مشاوره پلیس فارس است که تقدیم مخاطبان گرانقدر میشود.
ازدواج امری است که دو نفر با یکدیگر بدون هیچ فشار خارجی، زندگی مشترکی را آغاز میکنند. اما برای شروع آن شرط اصلی رضایت داشتن والدین است. با توجه به شان و منزلتی که پدر و مادر در زندگی انسان دارند، شرط اصلی در هنگام ازدواج، رضایت داشتن آنهاست. والدین در زندگی فرزندان نقش معنوی و پررنگی دارند و زن و شوهری که دعای پدر و مادر پشت سرشان نباشد، خود را از نعمت بزرگی محروم کردهاند.
همه انسانها احساس تعلق به گروه و بهخصوص خانواده را دوست دارند، حالا کسانی که از خانوادههایشان به طور کلی جدا میشوند و بدون رضایت آنها زندگی مشترک تشکیل میدهند، ممکن است در سالهای اول چندان به مشکل برنخورند، اما بعد از چند سال همین احساس بدون خانواده بودن غمهایی را برایشان به ارمغان میآورد که میتواند در زندگی تاثیرات بدی را بهجا بگذارد.
جوان قصه ما نیز که برای کمک گرفتن از مشاوران مرکز پلیس فارس به این دفتر آمده پس از 3سال که از زندگی مشترکشان میگذرد به همین مرحله احساس نیاز به مادر رسیده و دلتنگی را بهانه ای قرار داده برای آشتی با مادر.
آنچه در ادامه می خوانید داستان ازدواج یک زوج جوان است که بدون رضایت والدین ازدواج کرده اند.
زهره و حمید بعد از مدتی آشنایی در دانشگاه به این نتیجه می رسند که به درد هم می خورند.
حمید از این موضوع خوشحال بود و در رویای ساختن یک زندگی ایده ال بودند اما این آغاز یک ماجرای جدید بود.
حميد كه با حالتي افسرده با همسرش در اتاق مشاوره كلانتري نشسته بود ماجرا را اين گونه بيان ميکند.
دختری که در دانشگاه با او آشنا شده و به یکدیگر علاقمند شده بودیم 5 سال از من بزرگتر بود اما این موضوع را با مادرم در ميان گذاشتم به خيال اينكه مادرم مرا آنقدر دوست دارد كه مخالفتي با اختلاف سني ندارد ، ولي متاسفانه تا سر صحبت را باز نمودم مادرم با این موضوع به شدت مخالف کرد . خلاصه اينكه راضی کردن وي براي من کار غير ممكني شد .
مادرم خود را مالک من می داند و در كل نمی خواست با این ازدواج مرا از دست بدهد . هرچقدر که تلاش كردم نتوانستم مادرم را راضی کنم و بحث های زيادي بر سر موضوع من ایجاد شد تا جايي كه مادرم از موضع خود کوتاه نيامد و من و زهره که دلباخته یکدیگر بوديم ، پس از دو سال کشمکش با خانواده علی رغم مخالفت خانواده هایمان با اين ازدواج رضايت ظاهري و با شروطي چون عدم رفت و آمد با خانواده ها بعد از مراسم ازدواج ، با یکدیگر ازدواج کرديم.
ضمن اینکه مادرم این هشدار را داده بود که هیچگونه کمک و حمایت مالی نخواهد داشت .
روزهای خوب در کنار هم بودن و زیر یک سقف بودن شروع شد . عاشقانه یکدیگر را دوست داريم و الان 3 سال از این ماجرا می گذرد و یک فرزند یک ساله داريم .
در این مدت چندین بار به سراغ پدر و مادرم رفته ايم اما مادرم به هیچ عنوان پذیرای من و خانواده ام نیست.
حمید در حالي كه از اين موضوع رنجش دارد با بغض مي گويد که دلتنگ مادرم هستم . از این موضع خیلی ناراحت هستم و احساس گناه می کنم و مي دانم ظلم بزرگی در حق مادرم کرده ام چرا كه وي مرا بسيار دوست دارد و من او را تنها گذاشتم.
از دور و نزدیک می شنوم که مدام مرا سرزنش می کند و مرا فرزندي ناخلف می داند که همه آرزوهایش را بر باد داده ام .
از طرفی نمی خواهم فرزندم را از نعمت مادر بزرگ و پدر بزرگ محروم کنم، من آنها را خیلی دوست دارم . می توانم محرومیت از ارث و عدم حمایت مالی را تحمل کنم اما نمی توانم خودم را از محبت پدر و مادر محروم کنم، من به این ارتباط نیاز دارم و می خواهم که آنها در کنار من باشند.
حمید در آخر با بغض رو به مشاور مجموعه پلیس فارس گفت: حالا از شما میخواهم که راهی پیش پای ما بگذارید.
تجزیه و تحلیل:
خديجه رحيمي سيمكاني کارشناس دايره مشاوره و مددكاري مرکز پلیس فارس در خصوص این پرونده، گفت: ازدواج مهمترین تصمیم زندگی هر فرد و پیوند میان دو خانواده است .این آغاز باهم بودن اگر با رضایت وپذیرش خانواده ها صورت پذیرد می تواند دلپذیر تر وتوام با ورضایت باشد .ازدواج علی رغم مخالفت خانواده می تواند تجربه بسیار ناخوشایندی را در پیش داشته باشد .
وی افزود: به همین دلیل والدینی که علاقه شدید به فرزند خود دارند ممکن است حساسیت شدیدی به فرزند خود داشته باشند و به تبع آن ممکن است این موضوع از حالت منطقی خارج شود و این حساسیت بیش از حد زیاد باشد.
رحیمی اظهار کرد: به نظر می رسد که مادر حمید در کل وابستگی شدیدی به تنها فرزند خود داشته است و با وجود اینکه از توانمندی فرزند خود آگاه است اما با ازدواج وی با هر دختری مخالفت می کند و موضوع سن بهانه ای واضح برای مخالفت بوده است به این معنا که به دلیل اختلافات مادر با پدرش (سردی عاطفی والدین وخیانت پدر به مادر ) حمید نقش پدر وپشتیبان رابرای مادر ایفا می کرده است و مادر ترس از دست دادن پشتیبان وحامی عاطفی خود را دارد و عروس را رقیبی در حمایت عاطفی پسرش از خودش می داند.
سخن آخر اینکه:
اگر چه خانواده ها نقش مهم و تاثیرگذاری در پیوند فرزندان خود و انتخاب همسر برای آنها را دارند ، اما قطعا باید با نگاهی منطقی تر و حمایتی معقولانه آنان را در مسیر شروع زندگی مشترک حمایت و راهنمایی کنند تا این پیوند و عشق و علاقه دوام و حلاوت بیشتری داشته باشد.
انتهای پیام/س
نظرات بینندگان