کد خبر: ۱۵۲۸۹۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۶ - ۰۶ اسفند ۱۴۰۰
جمعه‌های مهدوی «شیرازه»:

تَوَلَّی و تَبَرّی برای امام زمان(عج) تا کجا؟

جمعه‌های مهدوی در راستای ارتقا سطح آگاهی عموم جامعه نسبت به امام زمان(عج) در «پایگاه تحلیلی خبری شیرازه» هر هفته روز آدینه منتشر خواهد شد.
به گزارش سرویس فرهنگی شیرازه، جمعه‌های مهدوی در راستای ارتقا سطح آگاهی عموم جامعه نسبت به امام زمان(عج) در «پایگاه تحلیلی خبری شیرازه» هر هفته روز آدینه منتشر خواهد شد.

حجت الاسلام و المسلمین محمدحسین حدائق کارشناس علوم مذهبی و قائم مقام بنیاد مهدی موعود (ع) استان فارس در یادداشتی اختصاصی به تشریح سبک زندگی مهدوی و عوامل مختلف دوستی با امام زمان (عج) پرداخت و نوشت:

همان گونه که سابقاً و در جمعه های گذشته عرض نمودیم، رضای الهی در گرو رضایت امام زمان عج است. یعنی نمی شود که کسی بگوید امام زمان عج از من راضی نیست ولیکن خدا از من رضایت دارد. یا اینکه بالعکس، بگوید امام زمان عج از من راضی بوده و خدا ناراضی است. قطعاً رضای خدا، همان رضای امام زمان عج، و رضای امام عج، همان رضای خداست. 
ما دوستدار امام زمان عج بوده و به ایشان ارادت و علاقه داریم لیکن در تبرّی و بیزاری از دشمنان او ضعیف هستیم.
این یک اصل بسیارمهم است که باید در آداب اجتماعی، روابط خانوادگی و معاشرت های با دیگران حتماً رعایت شود. اگر امام عج را دوست داریم، نباید با دشمنان او هم کاسه شویم.
امام حسن عسکری ع از آباء گرام خود روایتی از پیامبر اسلام (ص) درخصوص حدّ حبّ و بغض و تولّی و تبرّی نقل کرده و می فرمایند:
روزی پیامبر اکرم ص به یکی از اصحاب خود فرمودند: «یَا عَبْدَاللَّهِ أَحْبِبْ فِي اللَّهِ وَ أَبْغِضْ فِي اللَّهِ وَ وَالِ فِي اللَّهِ وَ عَادِ فِي اللَّهِ؛ ای بنده ی خدا! برای خدا دوست بدار و برای خدا دشمن بدار، برای خدا محبّت و دوستی کرده و برای خدا، عداوت پیشه نما».
بغض و دشمنی و دوستی و ولای محوری بایستی رنگ الهی به خود بگیرد.
سپس حضرت ص فرمودند: «فَإِنَّهُ لَنْ تُنَالَ وَلَایَةُ اللَّهِ إِلَّا بِذَلِکَ؛ کسی جز این راه، به دوستی خدا نخواهد رسید».
نمازِ بدون ولایت اولیاء الهی، انسان را به مقصد نمی رساند. مثل عبدالرحمن‌ ابن‌ملجم مرادی که نماز شب هم می خواند.
قرآن خواندن، بدون بغض نسبت به دشمنان اهل‌بیت ع، انسان را به جایی نمی رساند؛ مثل خوارج نهروان که قرآن می خواندند اما در برابر ولیّ خدا هم صف‌آرایی کردند.
ارزش و شرافت و اعتبار انسان، به همراهیِ با خداست. محبّت باید برای خدا باشد. بغض و عداوت باید برای خدا باشد. با کسانی دوست باشید که با خدا دوست هستند و با کسانی دشمن باشید که، دشمن خدا و دین او هستند. به معنای دیگر، تراز و شاقول زندگی، خدا باشد.
اگر می خواهیم به ولایت الله برسیم، باید خط کش و میزان در زندگی، رضایت پروردگار باشد.
سپس پیامبر ص فرمودند: «وَ لَا یَجِدُ رَجُلٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ وَ إِنْ کَثُرَتْ صَلَاتُهُ وَ صِیَامُهُ حَتَّى یَکُونَ کَذَلِکَ؛ و هیچ کس حتی اگر نماز و روزه‌اش هم بسیار باشد، بدون آن مزّه-ی ایمان را نخواهد چشید».
اگر کسی چنین شد که حبّ و بغض و تولّی و تبرّایش برای خدا بود، نمازش و روزه اش، عبادت حقیقی است.
یکی از متدیّنین برایم تعریف می کرد و می گفت: کسی را می شناسم که به خدا، مقدّسات الهی و اهل‌بیت ع و پیامبرص توهین می کند. چندین بار با او صحبت کردم ولی نمی پذیرد و گاهی در جلسات که هستیم، شروع می‌کند به گفتن حرف های باطل. ما و دوستانش هم سکوت می کنیم و هرچه می‌گوید، دیگر کسی جواب حرف های باطل او را نمی دهد.
گفتم: مرد حسابی! به تو هم می شود گفت متدیّن!؟ اگر به پدرِ خودت توهین می کرد، ساکت می شدی؟ او مقابل تو، به امام زمان عج توهین می‌کند و تو ساکتی؟!
گفت: حاج آقا! در جمعی که هستیم، می گویند حرف زدن با این آدم فایده ای ندارد و اثر نمی کند.
گفتم: بله، آدمی که چنین است، قلبش مثل سنگ است.

با سیه دل چه سود گفتن وعظ

نرود میخ آهنین در سنگ
چنین انسان سیاه دلی، هرچه هم به او بگویید در او تأثیرگذار نیست و قرآن نسبت به این چنین افراد می فرماید:
«هُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ؛ آنان دل‌هایى دارند كه با آن حقّ را درك نمى‏كنند و چشمانى دارند كه با آن نمى‏بینند و گوش‌هایى دارند كه با آن نمى‏شنوند، آنان هم‌چون چهارپایان، بلكه گمراه‏ترند».
قرآن می فرماید این ها مثل حیوان شده اند و بلکه از حیوان پَست تر شده‌اند. خب چنین شخصی، هرچه هم که بگویی در او اثری ندارد. ولی وقتی این چنین فردی در جمعی دارد القای شبهه م کند و در مقابلِ عده ای توهین به مقدسات می کند، باید دهانش را در آن جمع بست. باید همان جا جواب حرف های باطلش را بدهید؛ هرچند که حرفتان در او اثر نکند. وقتی مشغول تخریب اذهان دیگران است و مثل یک ویروس در حال انتشار مفاسد اعتقادی است، باید برای خدا جلوی او را گرفت. این می شود دوستی و دشمنی برای خدا. بسیار بوده اند در تاریخ اسلام، کسانی که نماز بسیار می‌خواندند و بسیار روزه دار بودند اما دوستی ها و دشمنی هایشان برای مقاصد دنیوی بوده است. اگر با کسی دوست بودند، برای رسیدن به مقامات بهتر، و اگر با کسی دشمنی می کردند، برای اندکی ثروت دنیا بود. خب چنین فردی را می توان گفت مسلمان واقعی؟؟
یکی از بزرگترین درس های قیام اباعبدالله‌الحسین ع همین حبّ و بغض برای خدا بود. امام حسین ع با فکر یزید، مرام یزید و افکار شوم بنی‌امیّه برای خاتمه‌بخشی به دین اسلام مخالف بود. به جای یزید، هر کس دیگری هم بود، امام حسین ع با او می جنگید و لذا امام حسین ع فرمود:
«وَ یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ المُحَرَّمَهِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِي لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ ؛ یزید مردی است فاسق و میگسار، قاتل بی گناهان که آشکارا مرتکب گناه می شود. بنابراین هر شخصی همانند من، با همچون یزید، بیعت نخواهد کرد».
این مشخصات و ویژگی های بسیار خطرناکی بود که در یزید وجود داشت و امام حسین ع با چنین افکاری مبارزه نمود. این مبارزه و مقابله ی امام حسین ع، بغض و عداوت فی الله و برای خداست.
سپس در ادامه ی حدیث پیامبر ص فرمودند:
«وَ قَدْ صَارَتْ مُؤَاخَاةُ النَّاسِ یَوْمَکُمْ هَذَا أَکْثَرُهَا فِي الدُّنْیَا عَلَیْهَا یَتَوَادُّونَ وَ عَلَیْهَا یَتَبَاغَضُونَ وَ ذَلِکَ لَا یُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً؛ و بیشترین مقدار برادری مردم امروز با یکدیگر بر پایه ی دنیا است و براساس آن با یکدیگر دوستی و دشمنی می ورزند و لذا فایده ای در بر ندارد».
با توجه به اینکه حدیث مربوط به زمان پیامبر ص است که خلوص ها بیشتر بوده، اما رسول خدا ص می فرمایند اکثر دوستی-های شما بخاطر دنیاست، یعنی به خاطر مادّیات، بخاطر پُست و مقام و یا برای رسیدن به مال دنیا با هم رفیق هستید. یعنی «خدا» به حاشیه رفته است و فروعات، جای اصول را گرفته است. این نوع محبّت، بارِ زمین‌مانده‌تان را به مقصد نخواهد رسانید.
سپس امام عسکری ع می فرمایند:
«فَقَالَ الرَّجُلُ یَا رَسُولَ اللَّهِ! فَکَیْفَ لِي أَنْ أَعْلَمَ أَنِّي قَدْ وَالَیْتُ فِي اللَّهِ وَ عَادَیْتُ فِي اللَّهِ؛ چگونه بفهمم ولایت من الهی بوده و دشمنی من برای خداست؟
در ادامه سؤال دیگری مطرح کرد و گفت:
وَ مَنْ وَلِيُّ اللَّهِ حَتَّى أُوَالِیَهُ؟ چه کسی ولیّ خداست تا با او دوستی کنم؟
وَ مَنْ عَدُوُّهُ حَتَّى أُعَادِیَهُ؟ و چه کسی دشمن خداست تا با او دشمنی نمایم؟
 فَأَشَارَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى علي ع فَقَالَ أَ تَرَى هَذَا؟ قَالَ: بَلَى! قَالَ: وَلِيُّ هَذَا وَلِيُّ اللَّهِ فَوَالِهِ وَ عَدُوُّ هَذَا عَدُوُّ اللَّهِ فَعَادِهِ؛ پیامبرص به علی ع اشاره کرده و فرمود: آیا این آقا را دیدی؟ گفت: بلی! فرمود: دوستِ او، دوست خداست. پس با او دوستی کن و او را دوست بدار و دشمنِ او، دشمن خداست پس با دشمنش دشمنی نما».
این اشاره ی پیامبرص تراز زندگی هرکس را معیّن می کند که ولایت و همراهی با ولایت خط کش و مسیر درست زندگی و راه ورسم رسیدن به کمال است.
اما، آخرِ حدیث شنیدنی است:
سپس پیامبرص فرمودند: «وَالِ وَلِيَّ هَذَا وَ لَوْ أَنَّهُ قَاتِلُ أَبِیکَ وَ وَلَدِکَ؛ با هرکس که با علی بن‌أبی‌طالب دوست است دوستی کن هرچند که او قاتل پدر و فرزند تو باشد.
وَ عَادِ عَدُوَّ هَذَا وَ لَوْ أَنَّهُ أَبُوکَ أَوْ وَلَدُکَ؛ و با دشمن او، دشمنی نما هرچند دشمن علی ع، پدر و فرزند تو هستند» .
با این حدیث، تکلیف صله ی رحم با کسانی که دشمن خدا و یا دشمن ولیّ خدا هستند، روشن می شود. از پدر و اولاد نزدیک تر در ارحام انسان وجود ندارد. اولاد و پدری که دشمن دین هستند، چه ارزشی دارند؟ لذا صله‌ی رحم و رفاقت با دوستان و نزدیکان، به اعتبار رعایت حرمت دین و ارزش های دینی است و آنجا که انسان با دشمنان خدا مواجه است، می‌بایست به خاطر خدا با آنها مقابله نماید.
نظرات بینندگان