شبهای محرم به نام کدام شهدای کربلاست؛
شب ششم؛ به نام حضرت قاسم(ع)
هر یک از شبهای محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیتها یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نامگذاری شده است.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری «شیرازه»، آفتاب محرم برمیآید و کربلای دل را در پرتو خود میسوزاند. سرخی بیرق ایستادگی از گلدسته دستها بالا میرود و در باد به حرکت در میآید و عطر شهادت مشام را مینوازد.
چشمها در انتظار طراوت اشک به تماشا مینشیند و خوابها از چشمهای خسته میگریزند و حسینیه دلها سیهپوش میشوند؛ محرم فرامیرسد و انتظار لباسهای مشکی به سر میآید.
آری این شبها باید به سوگ نشست. هر شب به سوگ ستارهای از آسمان حسین (ع).
هر یک از شبهای محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیتها یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نامگذاری شده است.
نامگذاری این شبها باگذشت زمان صورتگرفته و واضع خاصی ندارد. این کار از طرف مداحان و ذاکران اهلبیت و بر اساس جایگاه شهیدان کربلا، نزدیکی هر یک از آنها به نقطه وحدتبخش کربلا یعنی امام حسین (ع) و همآهنگی شور و التهاب مراسم و روضه آنان با مرکز شورآفرین شب عاشورا صورت گرفته است.
شب ششم؛ حضرت قاسم(ع)
قاسمبنالحسن، در واقعه عاشورا از یاران عمویش امام حسین (ع) بود که در سن سیزده سالگی به شهادت رسید.
روایت است در شب عاشورا، هنگامی که امام حسین طی خطبهای به یاران خود فرمود: «فردا من و شما همه کشته خواهیم شد» قاسم (ع) از امام پرسید: «آیا من هم فردا کشته خواهم شد؟» امام پرسید: «فرزندم، مرگ را چگونه میبینی؟» قاسم گفت: «مرگ در راه خدا برایم از عسل شیرینتر است.»
شهادتطلبی قاسم(ع) و پافشاری او برای رسیدن به مقصود، الگویی است برای رهروان اسلام.
قاسم بن الحسن فرزند امام حسن (ع) بود که در سال 47 هجری قمری، در شهر مدینه متولد شد؛ درسن دو سالگی پدر بزرگوارش را از دست داد و از آن موقع تا هنگام شهادت در دامان عموی بزرگوارش امام حسین (ع)، پرورش یافت. وی در واقعه کربلا به همراه مادر و دیگر برادران و خواهرانش حضور داشت.
در روز عاشورا حضرت قاسم برای کسب اجازه نبرد با دشمن، نزد امام حسین رفت، اما امام رضایت نمیداد تا اینکه بالاخره با پافشاری قاسم، امام راضی شد.
روایت است حضرت قاسم با نشان دادن بازوبندی که پدرش امام حسن به بازویش بسته بود و در آن وصیت کرده بود که هرگز دست از یاری عموی خود حسین (ع) برندارد، اذن میدان گرفت.
بنابر برخی روایات، قاسم پس از علی اکبر به میدان رفت. او در حالیکه مادرش بر در خیمه ایستاده و او را مینگریست، وارد میدان نبرد شد. جثهاش در حدی کوچک بود که پایش به رکاب نمیرسید. در سپاه دشمن، یکی از خوارج به نام «ازرق شامی» که از فرماندهان سپاه عمر بن سعد بود، مسئولیت کشتن قاسم (ع) را به عهده گرفت. او چهار پسرش را تک تک به میدان نبرد با حضرت قاسم فرستاد که همه آنها بدست قاسم کشته شدند و خود ارزق نیز در نبرد با وی به هلاکت رسید.
بعد از این نبرد حیرتانگیز، سپاهیان عمر بن سعد قاسم را دوره کرده و با حمله گروهی او را مجروح و از اسب پایین انداختند.
امام حسین با دیدن این صحنه خود را به قاسم رساند و عدهای از سواران دور او را به هلاکت رساند، اما وقتی چشمش به بدن نیمه جان قاسم افتاد دید که زیر سم اسبها مچاله شده و قاسم بنالحسن (ع) در دامان عموی بزرگوارش به شهادت رسید.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان