مُرسی، از چه کسانی خنجر خورد؟!
میدان دادن و بهای بیش از اندازه به سلفی های تندرو تا جائیکه سلفی ها بعد از سخنرانی محمد مٌرسی در سالروز میلاد امام زمان (عج) به شیخ حسن شحاته از علمای شیعه مصری و همراهانش حمله برده و به طرز فجیعی آنها را به شهادت رسانده و جنازه آنها را روی زمین کشیدند که این صحنه باعث خشم و نفرت جامعه مصر شد.
شیرازه، علی محمدی- ساختار ارتش مصر بگونه ای است که وجود یک شخصیت نظامی را در رأس قدرت بر
نمی تابد. طی 60 سال گذشته هر 4 رئیس جمهور سابق مصر از بدنه نیروهای مسلح
برخاسته اند. آمریکا و غرب در طول دو سالی که از سرنگونی حسنی مبارک می
گذرد همواره تلاش کرده اند تا فضا را برای ورود چهره های افراطی سلفی ها در
بدنه دولت مهیا سازند. هدف آمریکا این بود تا جهره واقعی سلفی های تندرو
را برای افکار عمومی آشکار سازد و وانمود کند که اسلام گرایان تصور دارند
اهرم های قدرت را در انحصار خود قرار دهند.
اکنون این سوال جدی مطرح است که چرا دولت یکساله اخوان المسلمین با شکست مواجه شد:
مهمترین دلیل آن مربوط می شود به عدم موفقیت اخوانی ها در دولت سازی کارآمد بود، دولتی که همه جامعه مصر آن را از آنِ خود بدانند که خود بر می گردد به گمانه های غیر واقعی رهبران این جنبش بود، محمد بدیع، مهدی عاکف، خیرات الشاطر، عصام العریان، سعد الکتانی، محمد البلتاجی، عصام حداد، احمد عبدالعاطی، رفاعه القهطاوی، خالد القزاز، محمد شعبان و اسعد شیخه از اعضاء برجسته اخوان هستند که از دو سال پیش و از حلقه یاران نزدیک محمد المرسی محسوب می شوند که نتوانستند در تدوین یک استراتژی مناسب حکومتی دولت مرسی را یاری دهند. اخوان المسلمین 85 سال سابقه مبارزاتی و تشکیلاتی حزبی در پرونده خود دارند اما تجربه ای در حکومت نداشتند.
مجموعه اینها دفتر ارشاد اخوان بود که اداره پشت پرده کشور را به عهده گرفت، رئیس سازمان امنیت سیاسی مصر پس از سرنگونی مرسی مدعی شد که وی برنامه روزانه کاری خود را از دفتر ارشاد اخوان دریافت می کرد و بدون مشورت با اعضای بلند پایه اخوانی نمی توانست تصمیم مهمی بگیرد، سر لشکر احمد جمال به رسانه های مصری گفت: او براساس شرح وظایف خود هر روز گزارش های فوق سری مصر را مستقیما در اختیار محمد المرسی قرار می داد، ولی ساعاتی بعد مٌرسی این اطلاعات فوق سری را با اعضای دفتر ارشاد اخوان در میان می گذاشت که در فرایند فوق، اطلاعات مهم کشور به خارج نشت می کرد و این یک چالش بزرگ برای مصر درست می کرد به همین دلیل از اتهامات مطرح شده علیه مٌرسی افشای اسرار نظام مصر است.
چند نکته در مورد دولت ناموفق و ناکارآمد مٌرسی قابل ذکر است:
*کودتای ارتش نشان داد که قدرتمندترین نهاد در مصر ارتش است*کودتای ارتش ذبح مردم سالاری بوده چون مردم به ایشان رأی داده بودند*مٌرسی به دنبال ایجاد حکومت اسلامی نبود خودش در حضور مرکل اعلام کرد*انقلاب مصر بزرگتر از محمد مٌرسی بود و مصر هم بزرگتر از اخوان المسلمین*اخوانی ها فلسفه سیاسی حکومت داری را ندارند*اعتقاد به مردم سالاری در بدنه اهل سنت وجود ندارد*عدم تشخیص درست از دشمن که منجر به جابجایی دوست و دشمن شد.
دلایل شکست دولت مٌرسی به نمایندگی اخوان المسلمین
*مٌرسی و اخوانی ها باید به این جمع بندی رسیده باشند که در تعیین دوستان و دشمنان خود دچار اشتباه راهبردی شدند، زیرا از پشت خنجر کسانی را خوردند که به عنوان دوست تکیه کرده بودند مثل آمریکا و رژیم صهیونیستی و بعضی نظام های عربی منطقه مثل عربستان و امارات و قطر و ...
*مٌرسی در خصوص سوریه و حزب الله به عنوان اضلاع مقاومت همان موضعی را گرفت که آمریکائیها گرفته بودند.
*میدان دادن و بهای بیش از اندازه به سلفی های تندرو تا جائیکه سلفی ها بعد از سخنرانی محمد مٌرسی در سالروز میلاد امام زمان (عج) به شیخ حسن شحاته از علمای شیعه مصری و همراهانش حمله برده و به طرز فجیعی آنها را به شهادت رسانده و جنازه آنها را روی زمین کشیدند که این صحنه باعث خشم و نفرت جامعه مصر شد.
*نداشتن یک برنامه مدون برای اداره کشور بزرگ مصر که ناشی کم تجربگی آنها می باشد و لذا از طیف های بالای سیاسی و احزاب ریشه دار استفاده نکردند. حلقه مدیریت کشور را به سمت انحصار خود پیش بردند ، مٌرسی نتوانست یک رئیس جمهور ملی باشد.
راهبردهایی می توانست در تداوم حکومت مٌرسی موثر و کارگشا باشد:
*اخوانی ها باید جغرافیای فکری خود را چه در باب حکومت و سیاست و در نگاه های کلان به جامعه مصر فراتر از اخوان المسلمین تعریف می کردند.
*انقلابی به بزرگی انقلاب مصر بعد از پیروزی برای پیشبرد اهداف خود باید در ساختار سیاسی تغییر ایجاد می کرد از جمله نهادهای انقلابی امنیتی و حفاظتی و در ارتش و قوه قضاییه سیستم انقلابی که برآمده از متن انقلاب و نیروهای انقلابی در جابجائی و حذف مهره های نظام قبلی (حسنی مبارک) باید اقدام جدی می کرد.
*صحنه سیاسی امروز مصر شاهد تقابل طیف گسترده اسلام گراها و سکولارها با پشتیبانی ارتش می باشد، ادامه خشونت و خونریزی در مصر به نحوی که به صورت درگیری و مقابله با ارتش باشد به نفع اخوانی ها نیست، مصلحت امروز آنها در این است که علما و اندیشمندان و رهبران اخوان المسلمین بنشینند و چاره اندیشی کرده و با تدبیر عالمانه و عاقلانه از ادامه روند فعلی جلوگیری کرده و جایگاه تضعیف شده مردمی خود را باز یابند و برای آینده جامعه خود به مردم تکیه کنند که در این صورت بهتر می توان در آینده سیاسی مصر ایفای نقش کرد.
انتهای پیام/523
اکنون این سوال جدی مطرح است که چرا دولت یکساله اخوان المسلمین با شکست مواجه شد:
مهمترین دلیل آن مربوط می شود به عدم موفقیت اخوانی ها در دولت سازی کارآمد بود، دولتی که همه جامعه مصر آن را از آنِ خود بدانند که خود بر می گردد به گمانه های غیر واقعی رهبران این جنبش بود، محمد بدیع، مهدی عاکف، خیرات الشاطر، عصام العریان، سعد الکتانی، محمد البلتاجی، عصام حداد، احمد عبدالعاطی، رفاعه القهطاوی، خالد القزاز، محمد شعبان و اسعد شیخه از اعضاء برجسته اخوان هستند که از دو سال پیش و از حلقه یاران نزدیک محمد المرسی محسوب می شوند که نتوانستند در تدوین یک استراتژی مناسب حکومتی دولت مرسی را یاری دهند. اخوان المسلمین 85 سال سابقه مبارزاتی و تشکیلاتی حزبی در پرونده خود دارند اما تجربه ای در حکومت نداشتند.
مجموعه اینها دفتر ارشاد اخوان بود که اداره پشت پرده کشور را به عهده گرفت، رئیس سازمان امنیت سیاسی مصر پس از سرنگونی مرسی مدعی شد که وی برنامه روزانه کاری خود را از دفتر ارشاد اخوان دریافت می کرد و بدون مشورت با اعضای بلند پایه اخوانی نمی توانست تصمیم مهمی بگیرد، سر لشکر احمد جمال به رسانه های مصری گفت: او براساس شرح وظایف خود هر روز گزارش های فوق سری مصر را مستقیما در اختیار محمد المرسی قرار می داد، ولی ساعاتی بعد مٌرسی این اطلاعات فوق سری را با اعضای دفتر ارشاد اخوان در میان می گذاشت که در فرایند فوق، اطلاعات مهم کشور به خارج نشت می کرد و این یک چالش بزرگ برای مصر درست می کرد به همین دلیل از اتهامات مطرح شده علیه مٌرسی افشای اسرار نظام مصر است.
چند نکته در مورد دولت ناموفق و ناکارآمد مٌرسی قابل ذکر است:
*کودتای ارتش نشان داد که قدرتمندترین نهاد در مصر ارتش است*کودتای ارتش ذبح مردم سالاری بوده چون مردم به ایشان رأی داده بودند*مٌرسی به دنبال ایجاد حکومت اسلامی نبود خودش در حضور مرکل اعلام کرد*انقلاب مصر بزرگتر از محمد مٌرسی بود و مصر هم بزرگتر از اخوان المسلمین*اخوانی ها فلسفه سیاسی حکومت داری را ندارند*اعتقاد به مردم سالاری در بدنه اهل سنت وجود ندارد*عدم تشخیص درست از دشمن که منجر به جابجایی دوست و دشمن شد.
دلایل شکست دولت مٌرسی به نمایندگی اخوان المسلمین
*مٌرسی و اخوانی ها باید به این جمع بندی رسیده باشند که در تعیین دوستان و دشمنان خود دچار اشتباه راهبردی شدند، زیرا از پشت خنجر کسانی را خوردند که به عنوان دوست تکیه کرده بودند مثل آمریکا و رژیم صهیونیستی و بعضی نظام های عربی منطقه مثل عربستان و امارات و قطر و ...
*مٌرسی در خصوص سوریه و حزب الله به عنوان اضلاع مقاومت همان موضعی را گرفت که آمریکائیها گرفته بودند.
*میدان دادن و بهای بیش از اندازه به سلفی های تندرو تا جائیکه سلفی ها بعد از سخنرانی محمد مٌرسی در سالروز میلاد امام زمان (عج) به شیخ حسن شحاته از علمای شیعه مصری و همراهانش حمله برده و به طرز فجیعی آنها را به شهادت رسانده و جنازه آنها را روی زمین کشیدند که این صحنه باعث خشم و نفرت جامعه مصر شد.
*نداشتن یک برنامه مدون برای اداره کشور بزرگ مصر که ناشی کم تجربگی آنها می باشد و لذا از طیف های بالای سیاسی و احزاب ریشه دار استفاده نکردند. حلقه مدیریت کشور را به سمت انحصار خود پیش بردند ، مٌرسی نتوانست یک رئیس جمهور ملی باشد.
راهبردهایی می توانست در تداوم حکومت مٌرسی موثر و کارگشا باشد:
*اخوانی ها باید جغرافیای فکری خود را چه در باب حکومت و سیاست و در نگاه های کلان به جامعه مصر فراتر از اخوان المسلمین تعریف می کردند.
*انقلابی به بزرگی انقلاب مصر بعد از پیروزی برای پیشبرد اهداف خود باید در ساختار سیاسی تغییر ایجاد می کرد از جمله نهادهای انقلابی امنیتی و حفاظتی و در ارتش و قوه قضاییه سیستم انقلابی که برآمده از متن انقلاب و نیروهای انقلابی در جابجائی و حذف مهره های نظام قبلی (حسنی مبارک) باید اقدام جدی می کرد.
*صحنه سیاسی امروز مصر شاهد تقابل طیف گسترده اسلام گراها و سکولارها با پشتیبانی ارتش می باشد، ادامه خشونت و خونریزی در مصر به نحوی که به صورت درگیری و مقابله با ارتش باشد به نفع اخوانی ها نیست، مصلحت امروز آنها در این است که علما و اندیشمندان و رهبران اخوان المسلمین بنشینند و چاره اندیشی کرده و با تدبیر عالمانه و عاقلانه از ادامه روند فعلی جلوگیری کرده و جایگاه تضعیف شده مردمی خود را باز یابند و برای آینده جامعه خود به مردم تکیه کنند که در این صورت بهتر می توان در آینده سیاسی مصر ایفای نقش کرد.
انتهای پیام/523
نظرات بینندگان