خاتمی راست می گوید
هفته گذشته رئیس دولت اصلاحات، حوادث پیش آمده در حاشیه استقبال از رئیس جمهور را سازماندهی شده دانسته و گفته است: "این جریانات سازماندهی شده است نه خودسر. اگر جلوی جریانات تخریبی گرفته نشود مثل زمان اصلاحات میشود که اوایل این طور بود و بالاخره منجر به ترور شد. وزارت اطلاعات و قوه قضائیه مسئول است که این امر را پیگیری کنند."
بلافاصله این مواضع با استقبال بلندگوهای استکبار و انتقاد برخی از رسانه های داخلی و از جمله رسانه های منتقد وی مواجه شد. رادیو صدای آمریکا با عنوان خاتمی: "اگر با جریانهای تخریبی برخورد نشود به ترور ختم میشود" و تلویزیون بی بی سی فارسی با تیتر "هشدار خاتمی نسبت به بازگشت ترور" به استقبال موضعگیری خاتمی رفتند.
به نظرم در باره این اظهار نظر خاتمی نباید زود قضاوت کرد بلکه با بررسی مستند سوابق موضوع، می توان به این نتیجه رسید که بخشی از ادعای خاتمی صحیح و منطبق بر واقعیت است.
ترور سال 78 سازماندهی شده بود یا خودسرانه؟
در حقیقت اشاره خاتمی به واقعه ترور سعید حجاریان است که در ماه های پایانی سال 78 اتفاق افتاد. خاتمی در آن ایام هم با صدور نامه ای اعلام کرد : "معتقدم مسأله عمیق تر است و به لحاظ روان شناختی باید پیگیری شود و با یک حرکت وزین فرهنگی برای ریشه یابی این نوع خشونت ها و جلوگیری از آن به عمل آید." وی همچنین در نامه ای به وزیر اطلاعات وقت از وی خواست تا با عنایت به تأکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر برخورد قاطع و سریع با عوامل این ترور، چشم فتنه بیرون آورده شود.
یونسی، وزیر اطلاعات دولت خاتمی اما پس از مدتی در این باره اعلام کرد : "اهداف این افراد بر اساس احساسات شخصی و تشخیص فردی آنان استوار است و از نظر ما وابستگی خارجی و وابستگی جناحی برای آنان متصور نیست. از نظر ما این افراد گروهی خودسر هستند که با انگیزه ماجراجویانه و احساساتی اقدام به این کار کردند."
اما واقعیت قصه ترور سعید حجاریان چه بود؟ آیا واقعا بر اساس ادعای امروز آقای خاتمی سازماندهی شده بود؟ آیا جریان سیاسی خاصی در پشت آن قرار داشت؟ یا نظر وزیر اطلاعات وقت درست و ترور حجاریان سازماندهی شده نبوده بلکه خودسرانه بوده. بنده معتقدم که بر خلاف بسیاری از مواضع آقای خاتمی، ادعای ایشان درست و نظر وزیر اطلاعات وقت وی که ترور سعید حجاریان را خودسرانه دانسته بود غلط است.
قضاوتى غير منصفانه
سال 78 و پس از واقعه قتل های زنجیره ای و کوی دانشگاه پس از سوء قصد به سعيد حجاريان، اظهار نظرهاى مختلفى درباره ماهيت گروه ترور و مسأله صدور فتواى ترور بر زبانها جارى شد. در اين جنگ روانى نيز سعى شد تا مسأله ترور را همانند قتلهاى زنجيرهاى و کوی دانشگاه به يك فكر و انديشه اى دينى گره بزنند و به شخص و گروه خاصى منتسب كنند. در اولين حركت، روزنامه صبح امروز كه مدير مسئول آن ترورشده بود، نوشت: "من تروريستها را می شناسم ... آنها نيروى نظامى نبودند، دست به اسلحه نبردند و شليك نكردند، بلكه فتوا دادند و حكم صادر كردند." (26 اسفند 78)
بيست روز پس از اين اظهار نظر، در حالى كه هر روز بر حجم اين اتهامات در روزنامه ها افزوده مى شد و شخصيت هاى دلسوز سياسى مى بايست آن را كنترل مى كردند، محمد سلامتی، عضو فعال سازمان غير دينى مجاهدين انقلاب و دبير كل آن اعلام كرد: "كسانى كه با انگيزههاى ايدئولوژيك دست به ترور مىزنند، به مجوز شرعى نياز دارند." علاوه بر وی در تیتر برخی رسانه ها اعلام شد: "ديگرانى بودند كه تصميم گرفته و مجوز دادند و بعد عدهاى اجرا كردند."
تمام اين سخنان - كه به گوشه كوچكى از آن اشاره شد - در حال و هواى روزهاى نخست پس از ترور مطرح شد، امّا سخنى كه پس از نُه ماه از طرف آقاى حجاريان در يك مصاحبه مطبوعاتى عنوان شد، شايد غير منصفانهترين سخن و حتى كينه جويانه بود. وى در پاسخ به سئوال خبرنگارى كه پرسيد هيچ تصور مى كرديد روزى توسط چنين افرادى ترور شويد؟ گفت: "نه، انتظار نداشتم. از جريانهاى داخلى انتظار نداشتم. گاهى درباره گروههاى برانداز خارجى فكر مىكردم، امّا در باره اينها نه. زيرا كسى كه ادعاى ديندارى مىكند براى اين كارها بايد حجت شرعى داشته باشد. فكر نمىكردم عالمى در سطح بالا اجازه ترور بدهد، چون در اسلام ترور حرام است. اسلام اجازه ترور نمىدهد."
جالب اين است كه آقاى حجاريان در پاسخ به سئوال ديگرى، وقتى خبرنگار مىپرسد: آيا ضاربين شما حكم داشتند و شما در جريان قرار گرفتيد؟ مىگويد: "خير. من دنبال نكردم ببينم حكم داشتند يا نه، امّا آدم متدين براى حركات خود - مخصوصاً قتل نفس - بايد جواز شرعى داشته باشد وگر نه دين دارىاش بى معنا مىشود. مگر اينكه فكر كنيم اينها ضارب نبودند، يا در ديندارىشان شك كنيم. والا آنهايى كه قبل از انقلاب هم دست به ترور زدند، مثل فداييان اسلام و مؤتلفه، بالاخره از جايى جواز گرفتند. امام جواز ترور نمى داد، حتى در زمان شاه. من فكر مىكنم كسى كه ادعاى ديندارى مىكند، از امام تبعيت مىكند، بنابر اين چنين كارى را انجام نمىدهد." (روزنامه ایران: 27 آذر 79)
سئوال اين است كه چرا آقاى حجاريان در آن ایام ادعا مى كرد اين كار توسط گروههاى داخلى نظام انجام شده و چرا آن گروه را رسماً نام نمىبرد؟! وى مىگويد: "فكر نمىكردم عالمى در سطح بالا اجازه ترور بدهد ..." سئوال اين است كه وى از كجا پى برده بود عالمى اجازه ترور را صادر كرده است؟! چرا از آن عالم سطح بالا نام برده نمی شد؟! چرا به طور جدى در ديندارى عاملان ترور شك نمىكند؟ اشخاصى كه قبل از ترور وى، چند عمليات مجرمانه ديگر نيز داشتهاند! سئوال اين است كه چرا آقاى حجاريان در باره "وجود مجوز شرعى ترور" در اين گروه با قاطعيت سخن مىگويد، امّا در خصوص عدم ديندارى عاملان ترور با ترديد و شك؟!
نوار تهديد، جعبه سياهى كه هرگز رمز خوانى نشد!
يك روز پس از ترور سعيد حجاريان، در تاريخ 23 اسفند 78، شوراى اسلامى شهر تهران در اقدامى عجولانه، خبر از كشف نوارى داد كه در آن سعيد حجاريان تهديد به ترور شده بود! رئيس شوراى شهر، گوينده نوار را از همفكران و مرتبطين با سردار نقدى و حجتالاسلام والمسلمين روح اللَّه حسينيان معرفى كرد و بسيارى، چون روزنامه «هم ميهن» اين نوار را جعبه سياه ترور حجاريان ناميدند.
شايد آن روز، هيچ كس فكر نمى كرد كه پخش اين نوار و مانور سياسى روى آن، بعدها تبديل به يك معضل و مشكل براى كسانى شود كه قصد داشتند ترور را به يكى از منتقدان دلسوز خود نسبت دهند.
تهيه كننده نوار كه رضا احمدى - جوانى 21 ساله - نام داشت، از آنجا كه آدرس و نشانى خود را در نوار اعلام كرده بود! يك روز پس از تحويل نوار به شوراى امنيت ملى - در تاريخ 25 اسفند - دستگير شد و به مدت 100 روز در بازداشت بسر برد. وى پس از آزادى از زندان، خبرى را در مطبوعات فاش كرد كه هرگز به شكل صريح و شفاف تكذيب نشد! و جعبه سياه ترور سعيد حجاريان، همچنان در هالهاى از ابهام باقى ماند و علامت سئوال به وجود آمده، هرگز محو نشد!
و امّا داستان نوار چه بود
يك ماه پس از ترور سعيد حجاريان، على رغم وجود اختلافات داخلى ميان اعضاى شوراى شهر در خصوص پخش يا عدم پخش محتويات نوار تهديد، خانم صديقه وسمقى به عنوان عضو كميته تحقيق و پيگيرى ترور آقاى حجاريان، هنگامى كه از روند تحقيقات گزارش مىداد، از كشف اين نوار سخن گفت: "قرار است اين نوار در جلسه امروز پخش شود و پس از پايان جلسه نيز، نوارِ تكثير شده به هر يك از خبرنگاران اختصاصى شورا تحويل مىشود." (رسالت: 24 فروردین 79)
در
همين هنگام يكى از پرسنل روابط عمومى شورا ضبط كوچكى را در مقابل ميكروفون
قرار داد و دقايقى از صداى فرد تهديد كننده نوار را پخش كرد. گروه اجتماعى
روزنامه صبح امروز متن پخش شده را چنين گزارش مىكند:
"اينجانب رضا احمدى، عضو گروه فداييان اسلام و همچنين عضو هيأت مؤسس حزب
سازمان فدايى ولايت فقيه هستم. جناب آقاى سعيد حجاريان! از ديدگاه حزب
جوانان فداييان ولايت فقيه و ديدگاه فداييان اسلام، به دلايل زير محكوم به
ضديت با ولايت فقيه و مرتد هستيد و سابقه شما نشان مىدهد با ولايت فقيه
ضديت داريد.
1 . امضا نكردن فرم التزام به ولايت فقيه در هنگام انتخابات شوراهاى اسلامى.
2 . تئورى ضد انقلابى و ضد ولايتى "فشار از پايين و چانه زنى از بالا".
3 . تئورى ضد انقلابى و ضد ولايتى "فتح سنگر به سنگر نظام" يعنى سپاه، نيروى انتظامى، وزارت اطلاعات، قوه قضائيه، مجلس و نهاد رهبرى.
4 . ايجاد جنگ روانى و تخريب يكى از چهرههاى شاخص انصار حزب اللَّه، يعنى حاجآقا..." (روزنامه صبح امروز: 24 فروردین 79)
پس از پخش قسمتى از نوار تهديد، به علت مخالفت تعدادى از اعضاى شوراى شهر و به وجود آمدن درگيرى لفظى ميان برخى از اعضاى شورا، از ادامه پخش نوار جلوگيرى شد. خانم صديقه وسمقى كه ظاهراً از برخى اخبار پشت پرده اين نوار بىاطلاع بود و بر پخش آن اصرار مىورزيد، در برابر اظهار مخالفت برخى ديگر از اعضاى شوراى شهر مىگويد: "چرا اين نوار را معضل كرديد؟ اصلاً محرمانه نبوده. اين شخص، خود را نواب صفوى زمان مى داند و حاضر است اين را همه جا بگويد. افكارى كه در اين نوار هست، در جامعه و پشت بلندگوهاى عمومى ترويج مىشود. اين نوارى است كه به حجاريان داده شده و محرمانه نبوده و ما ممنوعيت و محدوديت براى انتشار آن نداريم." (روزنامه صبح امروز: 24 فروردین 79)
جالبتر از موضع گيرى منفعلانه اين عضو شوراى شهر تهران، برخورد دو عضو ديگر اين شورا نسبت به انتشار اين نوار بود. آقاى حكيمىپور و اصغرزاده - اين دو نام را به خاطر بسپاريد - در مصاحبه هاى مختلف كه در خصوص مسأله ترور سعيد حجاريان داشتند، همواره بر اهميت يك نكته خاص تأكيد مىكردند و آن سنديت اين نوار براى نشان دادن "بخش فرهنگى و تفكر سياسى ترور" بود!
ابراهيم اصغرزاده در همان روزهاى نخست پس از ترور، در اين باره گفت: "اين نوار به جز سنديت امنيتى و اطلاعاتى، سنديت سياسى هم دارد و نشانگر آن است كه يك تفكر خشن، زمينهساز اين قبيل تهاجمات به ملت است. ما در يك موقعيت جدى براى تسويه حساب قطعى با خشونت و تفكر خشونت هستيم." و امّا احمد حكيمىپور، به اندازه ابراهيم اصغرزاده براى جعبه سياه ترور، اهميت اطلاعاتى و امنيتى قائل نبود، بلكه اساساً آن را فقط براى بررسى بخش فرهنگى و تبليغى خشونتگرايان مفيد مىدانست! او نيز در مصاحبه با روزنامه صبح امروز گفت: "آن نوار بيشتر از اين جهت مهم است كه تفكرى را كه پشت جريان خشونت است، نشان مىدهد. ما دنبال اين نيستيم كه چه كسى اين نوار را پر كرده است! چون كسانى كهآن را پر كردهاند، در اين حادثه خاص دخيل نبودهاند. منتها از اين نوار مىتوان بخش فرهنگى خشونت را شناسايى كرد كه اينها با چه استدلالهايى با مخالفين خود مبارزه مىكنند و خونآنها را حلال مىكنند! ما دنبال اين هستيم كه آن بخش فرهنگى و تبليغى خشونتگرايان را از اين نوار بررسى كنيم." (صبح امروز:3 اردیبهشت 79)
البته احمد حكيمىپور پیش از این در مصاحبه دیگری گفته بود: "اين نوار روز بعد از ترور حجاريان (!) در اختيار ما قرار گرفت. ما نيز بلافاصله آن را در اختيار مقامات مسئول قرار داديم. كسانى كه اين نوار را پر كردند، بلافاصله دستگير شدند و هيچ ارتباطى با تيم ترور نداشتند." (روزنامه فتح: 9 فروردین 79)
جعبه سیاهی که هنوز هم معضل اصلاح طلبان شده
پخش خبر "نوار تهديد" و يا "جعبه سياه" ترور، به طور ناخواسته تبديل به يك معضل شد! احمد حكيمىپور ادعا مىكرد كه نوار يك روز پس از ترور در اختيار شورا قرار گرفته، امّا عابدينى و اصغرزاده، دو عضو ديگر شورا معتقد بودند كه نوار بيست روز پيش از ترور در اختيار شورا قرار گرفته است. (صبح امروز: 25 اسفند 79) البته این قول درست بود چرا که تهيه كننده نوار پس از آزادى از زندان ادعا كرد كه چند ماه قبل از ترور، نوار را به حجاريان تحويل داده و در زمان تحويل نوار، آقايان حكيمىپور و اصغرزاده حضور داشتند!
پس از درگيرى لفظى برخى از اعضا درباره انتشار اين نوار و تحويل آن به مطبوعات، جلسه غير علنى تشكيل شد، امّا اين نوار، هرگز در اختيار خبرنگاران قرار نگرفت! يك عضو مؤثر شوراى شهر كه سوابق فعاليتهاى متعدد سياسى دارد، براى به فراموشى سپردن اين نوار به خبرنگاران گفت: "كارى كه در شوراى شهر انجام شد، يك عمل اشتباه بود. زيرا انتشار اين نوار كه از مغز عليل عدهاى خودسر و قانونشكن تراوش كرده است، برخلاف مصالح عمومى و ملى است! چرا كه در اين نوار، فرد تهديد كننده، خودش را منتسب به جاهايى كرده است كه براى ما ثابت شده اين انتسابات صحيح نيست و اينها قصد تعريض به مقدسات جامعه ما را داشتهاند و لذا نبايستى حرفهاى اين نوار به عنوان مستند مورد عمل قرار گيرد." (رسالت: 24 فروردین 79)
جعبه سیاه به سخن آمد و ماهیت خاتمی و دوستانش را نشان داد
البته رئيس وقت شوراى اول شهر تهران و برخى از اعضاى مؤثر آن، چند روز پس از ترور حجاريان در مصاحبههاى مختلف اعلام كرده بودند كه "چنانچه پيگيرى قضيه توسط مسئولان امنيتى به درازا كشيده شود، محتواى اين نوار و شيوه به دست آوردن آن را به اطلاع عموم خواهيم رساند." با وجود اين تأكيدات، هرگز نحوه تهيه نوار علنى نشد تا اينكه رضا احمدى - جوان 21 ساله و تهيه كننده نوار - پس از 100 روز از زندان آزاد شد و ابهامات بسيارى را برطرف كرد. وى در مصاحبه با خبرنگار روزنامه رسالت گفت: "به منظور كمك گرفتن براى هيأت مذهبى با آقاى طباطبايى عضو شوراى شهر در نماز جمعه صحبت كردم و او من را به آقاى حجاريان معرفى كرد. من نه عضو انصار حزب اللَّه بوده و نه هستم و اولين بارى بود كه حجاريان را از نزديك مىديدم. او در جلسه اول خيلى از من استقبال كرد و گفت: شنيدهام عضو انصار حزب اللَّه هستى، امّا خوشحالم كه شما مثل آنها نيستى و حرفهايت را مىزنى!
در آن جلسه من هم انتقادات خودم را از روزنامه صبح امروز به او گفتم، در رابطه با اهانت به ائمه و ... او به من خنديد و پاسخى نداد و گفت اين انديشه ماست و شما بايد انديشه را با انديشه جواب بدهيد. جلسه بعد هم در شوراى شهر بود كه چون هماهنگ كرده بود، بيشتر مرا تحويل گرفتند و در همين جلسه بود كه آقاى حجاريان بحث نوار را مطرح كرد و گفت: شما هر چه انديشه داريد، بر روى نوار بگوئيد.
در جلسه سوم گفت: حرفهاى من را هم در نوار بگو، حرفهاى خودت را هم بزن، حجاريان به من گفت: در نوار من را تهديد كن. به او گفتم آيا مشكلى براى من پيش نمى آيد؟ او گفت: نه باقيش با من، البته ممكن است انصار حزب اللَّه تو را با تير بزنند، ولى (اداره) اطلاعات و ... با من. آقاى سعيد حجاريان به من گفت: در نوار خودت را معرفى كن و بگو عضو انصار حزب اللَّه هستم و روى اين موضوع تأكيد زيادى داشت.
حجاريان گفت: بگو فدايى ولايت فقيه هستم، من را هم محكوم كن و به موضوع فشار از پائين، چانه زنى در بالا و فتح سنگر به سنگر حمله كن. وقتى من را تهديد مىكنى، به حالت جدى حرف بزن و تهديد كن و بگو مىكشمت و خانه و زندگىات را آتش مىزنيم. من هم تيتر مطالب او را يادداشت كردم.
حتى گفت: در نوارِ تهديد به نهضت آزادى، عبداللَّه نورى، مهاجرانى و آقاى خاتمى هم توهين كن و بگو خاتمى آمده با جامعه مدنى ختم انقلاب را اعلام كند. حجاريان گفت: در داخل نوار از سعيد امامى به عنوان شهيد سعيد امامى ياد كن. او در آخر جلسه سوم به من گفت: من به شما از نظر مالى و كارى كمك مىكنم، اگر بخواهى به هيأت شما كمك مىكنيم، اگر نخواستى به خودت كمك مىكنيم كه خانه خودتان را بسازيد. با شهردارى منطقه هم هماهنگ مىكنم. حجاريان به من گفت: تو نسبت به ساير بچههاى انصار خيلى آرام هستى، اگر مىتوانى بچههاى انصار را بياور اينجا با هم صحبت كنيم!
نوار را او ساخت و من فقط يك گوينده بودم و نمى دانستم او چه سوء استفادهاى از آن مى كند. من هم رفتم خانه ام، در زمانى كه هيچ كس نبود، نوار را پر كردم و بردم به حجاريان دادم. او هم گفت: كار بزرگى كردى، اميدوارم بتوانيم مشكلات! شما را حل كنيم. وقتى نوار را دو دستى به حجاريان دادم (چند ماه قبل از ترور او) آقايان اصغرزاده و حكيمىپور نيز شاهد بودند." (رسالت: 12 تیر 79)
روزنامه رسالت پس از انتشار اين مصاحبه مهم نوشت: "بر اين اساس، معلوم نيست آيا قاضى رازقندى تاكنون به احضار حجاريان و اخذ توضيحات وى اقدام كرده است يا نه. به نظر مىرسد پرونده رضا احمدى و تهديد حجاريان در چارچوب پرونده نوارسازان قابل پيگيرى است. بايد مشخص شود چرا و چه كسانى با سوء استفاده از سادگى جوانى 21 ساله، نوار تهديدى تهيه و سپس با فراهم ساختن شرايط جنگ روانى، از آن بهرهبردارى سياسى كرده و با تمسك به آن به تشويش افكار عمومى دست زدند. اميدواريم قاضى پرونده بىهيچ ملاحظه و مصلحت انديشى، به واقعيت دست يافته و با عوامل و يا عاملين برخورد قانونى نمايد." (رسالت: 12 تیر 79)
يك روز پس از نشر اين سخنان، تنها پاسخى كه روزنامه رسالت دريافت كرد، نامهاى بدون امضا و در سربرگ شوراى شهر تهران بود كه از طرف سعيد حجاريان در آن نوشته شده بود: "رسالت، نشر اكاذيب مىكند." شوراى شهر در حالى اين چهار كلمه را از طرف حجاريان در 13 تير ماه به عنوان پاسخ ارسال كرد كه روزنامه بهار در همان روز، مصاحبه مفصلى را به نقل از سعيد حجاريان در خصوص ادعاى ديروز روزنامه رسالت به چاپ رساند!
روزنامه بهار در اين مصاحبه ادعا كرد كه وى گفته است: "نوار بدون استفاده از آن به چه درد مىخورد و كجاى اين كار عقلانى است... لابد بعد هم مىخواهند بگويند تروريستها از خود من دستور گرفتهاند." (روزنامه بهار: 13 تیر 79)
چرا حرف یک بچه را تیتر می کنید!
در همان ایام حجاریان که نايب رئيس شوراى اول شهر تهران بود در مورد آشنايى خود با احمدى گفت: "آقاى عليزاده روزى در شوراى شهر، فردى را به من معرفى كرد و گفت او از اين بچههايى است كه تجمع هاى دانشجويى را به هم مىريزند و مىخواهد با تو صحبت كند. كمى نصيحتش كردم و به او گفتم عقايد خود را داشته باشد، امّا به جاى اينكه كارهاى فيزيكى بكند، برود كار فرهنگى كند.
روزى احمدى به من گفت كه دوستان من تو را محاكمه كرده اند و نوارى به من داد كه جريان محاكمه در آن ضبط شده بود. احمدى به من گفت كه ظاهراً پسر عمويش از اينهاست و اين نوار با صداى اوست. نوار را كه گوش كردم، متوجه شدم همان حرفهاى معمول است كه جريان خشونتطلب در روزنامه ها و مجله هايشان عليه من گفته و نوشته بودند.
نوار
بى ارزشى بود، به آن اعتنايى نكردم و آن را در گوشه كشوى ميزم انداختم و
به آقاى اصغرزاده كه در همان اتاق همكارم بود، گفتم كه چنين نوارى موجود
است! پس از واقعه ترور، چون دنبال سرنخ مىگشتند، كشوى مرا باز كردند و
نوار را درآوردند. در آن زمان من در حالت اغما بودم كه اين وقايع پيش آمد و
احمدى را دستگير كردند. من فكر مىكنم اين نوار ربطى به تروريستها ندارد."
حجاريان
به جاى پاسخ به سئوالات اساسى مطرح شده در خصوص سخنان احمدى، ضمن ادعاى
اين كه وى تطميع شده است، اظهار داشت: "چه ثمرى براى من داشت كه به يك بچه
بگويم اين حرفها را بزن و چيزهايى به او ياد بدهم كه در نوار بگويد، بعد
هم نوارش را دور بيندازم !"
وى كه هر روز در كنار نام روزنامه خود، جمله "دانستن حق مردم است" را مىنوشت، از اقدام روزنامه رسالت در چاپ اظهارات احمدى گله كرد و گفت: "يك زمان مدير مسئول رسالت به عيادت من آمد و من براى او هم در اين مورد توضيح دادم. نمىدانم چرا حرف من را كه اين همه سابقه رفاقت با هم داريم، كنار گذاشته و رفته حرف اين بچه را تيتر اول كرده است."
حجاريان در آن مصاحبه از محاكم قضايى خواست تا كسانى را كه روى اين جوانان كار روانى مىكنند، شناسايى كند: "بايد افرادى كه روى اين جوانان كار مىكنند و اين سناريوها را به آنها ياد مىدهند تحت تعقيب قرار گيرند. اين افراد بايد به عنوان آسيب ديدگان اجتماعى مورد امداد قرار گيرند!... زمانى كه پنج، شش كانال راديو تلويزيون يك كشور در اختيار يك جريان باشد و جريان ديگر از داشتن كوچكترين رسانهاى محروم شود، نمىخواهم بگويم دوستان ما اين كار را مىكنند، ولى طبيعى است كه از رسانههاى كوچك مثل نوار استفاده شود." (روزنامه بهار: 13 تیر 79)
سئوالاتی که بی پاسخ ماند !
آقاى حجاريان در حالى كه مىتوانست اين مطالب را براى روزنامه رسالت ارسال نمايد، حاضر به انجام اين كار نشد، چرا كه بديهى بود آن روزنامه، اين ادعاها را به همراه پاسخ و اشكالات آن به چاپ خواهد رساند. همان طور كه يك روز پس از چاپ توجيهات آقاى حجاريان، روزنامه رسالت سئوالاتى را مطرح ساخت كه هرگز پاسخ داده نشد: "از ايشان مىپرسيم با توجه به اينكه نوار تهديد چند ماه قبل از حادثه ترور در اختيار شما قرار گرفت و شما نوار را گوش كرديد و در كشوى ميزتان گذاشتيد و يا به تعبير خودتانآن را دور انداختيد، آيا به اصغرزاده و ديگران هم گفتيد كه اين نوار دور انداختنى و بىارزش است؟
اگر گفتيد! چرا آقاى اصغرزاده، چند روز بعد از ترور، سعى نكرد به مسئولان بگويد كه اين نوار از نظر حجاريان، چيز بىارزشى بود و نبايد روى آن مانور داد! بلكه برخلاف آن براى موجسوارى بيشتر، در مصاحبهاى با اشاره به نوار تهديد گفت: محتوا و تفكر موجود در اين نوار، افشاگر انگيزه و بستر ايجاد خشونت در كشور است و مسئولان بايد در خشكاندن اين ريشه خشونت احساس تعهد كنند.
اگر آقاى اصغرزاده مى دانست كه "نوار بىارزشى" در كشوى ميز شماست، چرا وقتى روزنامه هم ميهن در صفحه اول خود اين تيتر درشت را درج كرد كه "خوب نگاه كنيد! جعبه سياهترور حجاريان راز مىگشايد" در جلسه شوراى شهر اعلام كرد: اين نوار سرنخهاى متعددى را به دست مىدهد و اين نوار غير از آنكه تهديد حجاريان به مرگ بوده، يك سند سياسى محسوب مىشود و محتواى آن نشانگر يك تفكر بسيار خشن و وحشى است.
چرا آقاى خسروى به عنوان رئيس شوراى شهر اعلام كرد كه "اگر به ترور حجاريان رسيدگى نشود، نوار تهديد را علنى مىكنيم."
چرا آقاى اصغرزاده با گذشت حدود يك ماه از ماجراى ترور، حتى افرادى نظير خانم وسمقى، عضو ديگر شوراى شهر را نسبت به بىارزش بودن نوار توجيه نكرد و نتيجه آن شد كه وى در روز 23 فروردين 79 نوار تهديد رضا احمدى را در جمع خبرنگاران پخش كرد؟
آقاى حجاريان! شما مىگوئيد رضا احمدى نوار را پر نكرده و پسر عموى او بوده، شما هم كه از او به هر دليلى شكايتى نكردهايد! پس دليلى براى مجازات و زندانى بودن او وجود نداشته و ندارد كه او بخواهد براى آزاديش دروغ بگويد.
ضمن اينكه اصلاً ما نيز فرض شما را مىپذيريم كه او دروغ گفته و شما را متهم كرده، شما نيز قوه قضائيه و وزارت اطلاعات را متهم كردهايد، پس يك راه مىماند، آنهم رسيدگى به موضوع در دادگاه علنى، آيا مىتوانيد از ادعاهايتان دفاع كنيد و ثابت كنيد كه احمدى تطميع شده است؟" (روزنامه رسالت : 14 تیر 79)
البته پیش از این هم مدیر مسئول روزنامه رسالت در باره ملاقات خود و حجاریان در تاریخ 30 خرداد 79 نوشته بود : "... حجاریان در این باره گفت: احمدی برای مسجدشان 150 هزار تومان نیاز داشت که در شورا مطرح کردم و این مبلغ برایش فراهم شد. احمدی بعد از ماه رمضان پیش من آمد و گفت که گروهی شما را غیابا محاکمه کرده اند و حکم ارتداد و اعدام داده اند و سپس نواری به من داد و گفت این هم نوار تهدیدی که با صدای پسرعمویم است. من آن نوار را چندبار گوش کردم و به آقای اصغر زاده و یکی دو نفر دادم."
با خواندن مصاحبه آقاى حجاريان، به خوبى درمىيابيم كه پروژه نوارسازى بر استدلالى متكى است كه وى آن را تئوريزه ساخته و مُحق جلوه مىدهد. وقتى او ادعا مىكند كه چون "چند كانال راديو و تلويزيون در اختيار يك جريان است و جريان ديگر محروم است، طبيعى است كه از رسانه كوچكى مثل نوار استفاده شود" آيا اين نيز طبيعى است كه تمام نوارهايىكه عليه نهادهاى قانونى و شخصيتهاى حقيقى و حقوقى مشخصى تنظيم شده، وارد محتواى هر كدام كه مىشويد، جز دروغ و تهمت و فريب چيزى در آن نيست. آيا جريان مدعى محروم از رسانه، در صورتى كه كانال تلويزيونى و يا راديويى داشته باشد، به همين شيوه عمل مىكند؟
خودسرهایی که هرگز از آنها شکایت نشد
البته در صحنه مطبوعات نيز عملكرد آن جريان را ديدهايم و چيزى جز اهانت و دروغ در آن نيافتيم. متأسفانه سعيد حجاريان براى روشن شدن حقايق، هرگز حاضر نشد از رضا احمدى و عاملان ترور خود شكايت كند تا ادعاهاى مطرح شده مورد بررسى قرار گيرد و گمانهها پايان پذيرد. وى ده ماه پس از ترور و زمانى كه بهبودى نسبى يافته بود، در مصاحبهاى مفصل كه روزنامه ايران به چاپ رساند، آنگاه كه در برابر سئوال "چرا از ضاربين شكايت نكرديد؟" قرار گرفت، گفت: "از چه كسى شكايت كنم؟ از يك مشت ضارب بچه سال كه من آنها را مسبب اصلى نمىدانم؟ به هر بچه سالى مىتوان يك اسلحه داد و گفت شليك كن. من به اصطلاححقوقى سبب را اقوى از مباشر مىدانم. اينها حداكثر مباشر بودند. من طرف حساب اينها نبودم، طرف حساب سبب بودم. سبب بر من مخفى است، پس دليلى نداشت كه از اينها شكايتكنم. فوقش، چند سال بيشتر به اينها كيفر مىدادند. من قصد انتقامجويى از كسى ندارم، چون انتقام مسأله را حل نمىكند. بايد با اين پديده برخورد ريشهاى و پيشگيرانه كرد، چون امكان آن هست كه از اين باندهاى مافيايى در كشور ما خيلى به وجود آيد." (روزنامه ایران:27 آذر 79)
چندماه قبل سعید حجاریان در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم بدون مقدمه در اواسط مصاحبه خطاب به خبرنگار می گوید: "به نظر شما به من میخورد که خودم را ترور کرده باشم؟ تسنیم: چرا این سوال را میپرسید؟ حجاریان: عدهای برای این مسئله کتاب چاپ کردند. تسنیم: چه کسی کتاب را نوشته است؟ حجاریان: چند سال پیش آقای رسایی در کتاب بازی ترور نوشته است که خودم، خودم را ترور کردم!"
خاتمی راست می گوید ترورهای سازماندهی شده در پیش است
بنابراین به جای قضاوت عجولانه باید به آقای خاتمی حق داد که ترور سعید حجاریان را سازماندهی شده دانسته و امروز نیز نگران تکرار همان ترورهای سازماندهی شده است. با این تذکر که جناب رأس کودتای سال 88 همه واقعیت را نمی گوید بلکه بخشی که به نفع این جریان هزار لایه است را بیان می کند!
آقای خاتمی راستی چرا وزارت اطلاعات دولت شما هرگز حقایق آن ترور را فاش نکرد؟ چرا سعید حجاریان هرگز از ضاربان خود شکایت نکرد؟ فرد ضارب چند سال بعد از آزادی از زندان در ستاد انتخاباتی چه کسانی دیده شد؟
بگذریم! نویسنده این سطور در نطق مخالفت با وزیر پیشنهادی اطلاعات دولت یازدهم، مستندا اشاره کردم که این جریان همانطور که در سال های دوره حاکمیت اصلاحات آمریکایی با سازماندهی قتل های زنجیره ای، کوی دانشگاه و ترور سعید حجاریان مقدمات تخریب سه رکن مهم وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و سپاه و بسیج را فراهم کرد، در آینده مقدمات روانی دیگری را کلید خواهد زد تا این چشم های نظام را مجددا در نگاه افکار عمومی تخریب و مقدمه نفوذ خود برای انتخابات مجلس دهم را آماده کند.
نمی دانم وزیر اطلاعات درباره اظهارات خاتمی چه واکنشی نشان خواهد داد اما پیش بینی خود را در حال تحقق می بینم و اعلام می کنم که از نظر این آقایان دولت اعتدال هم مانند دولت اصلاحات خون و شهید و جانباز می خواهد البته از نوع تقلبی آن ! بنابر این باید از همه نیروهای انقلاب خواست تا هوشمندانه وضعیت موجود را رصد کنند و ضمن اعلام مواضع به حق و غیرتمندانه خود، بهانه ای به دست یاران داخلی دشمن ندهند.
فونت را عوض کنید.
----------------------------------
کل مطلبتونو در قسمت نظرات یکی از وبلاگهای بلاگفا
کپی و
پیست کنید
بعد از آنجا دوباره کپی کرده و در
سایت خودتان پیست کنید تا
به اصطلاح کرک و پر آن بریزد و بتوانید
به راحتی آن را با هر فونت و سایزی در آورید.