22 اسفندماه به نام روز بنیاد شهید نام گذاری شده و به همین مناسبت پنجشنبه ها با شهدای امروز شیرازه کمی متفاوت است. خادمان شهدا در این نهاد مقدس خاطرات شنیدنی دارند که یکی از آن ها را می خوانید:
شیـــرازه، سرویس قطعـــه شهدا: سخت بود. از آن پیکر تنومند یک پلاستیک گوشت باقی مانده باشد!
تنها پسر خانواده بودن جای خود؛ اینکه او اولین شهید آباده هم بود، کار را
خیلی سخت تر می کرد. بچه ها را جمع کردم و به آن ها گفتم که نباید هیچ کس
از قضیه بویی ببرد. حتی خانواده "علی" نباید خبردار شوند.
مجبور
بودیم. چون از لحاظ اجتماعی هم، شهر دچار شوک می شد. از اولین گروهی که از
آباده به جبهه ها اعزام شده اند، یک نفر شهید شده و به جای جنازه اش، یک
پلاستیک فریزر گوشت سوخته برگشته!؟
جنگیدن در جبهه یک طرف؛ حفظ روحیه پشت جبهه از طرف دیگر باعث می شد که انسان گهگاه احساسات خودش را هم ندیده بگیرد.
"علی" هم از لحاظ جسمانی قوی هیکل بود و هم از بُعد فکری و روحی در درجات بالا.
یک اُعجوبه در بین خانواده اش بود؛ این که می گویند خدا گلچین می کند؛ واقعا همین طور بود؛ در یک کلام گل سرسبد خانواده "امامی" بود!
"علی
امامی" اولین شهید شهر آباده در دوران دفاع مقدس بود که می خواست بر روی دست
مردم تشییع شود. اما هیچ کس خبر نداشت در میان تابوت به آن بزرگی فقط یک
ماکت ساخته شده از پنبه و پارچه بیشتر نیست! کفن را که بیرون آوردیم بدون
این که به کسی اجازه بدهیم آن را به نیت دیدار آخر باز کنند، دفن کردیم.
عصر که شد، به اتفاق تعدادی از رفقای بنیاد و سپاه سر مزارش رفتیم و پلاستیک
گوشت های سوخته باقی مانده از تنِ "علی" را در قبر گذاشتیم!
یک
گروه چریک پنج شش نفره؛ سوار بر قایقی که برای انجام یک عملیات سری و با
هدف منفجر کردن یک پل استراتژیک در عراق اعزام بودند؛ ناگهان در اثر اصابت گلوله با صدها کیلو T.N.T
منفجر شد و از سرنشینان آن، فقط چند کیلوگرم گوشت ماند که آنها را تقسیم
کردند و یکی هم سهم "علی امامی" و شهر آباده و خانواده اش شد...
آنچه در بالا آمد روایتی بود از محمد حسن توکلی مسئول وقت بنیاد شهید شهرستان آباده. شهیدعلیرضا امامی فرزند مسعود متولد 12 فروردین ماه 1340 بود. بعد از پایان تحصیلات دوره متوسطه در سال 1358 وارد دانشكده كشاورزي كرج شد. وی در 13 دی 1359 در منطقه سلیمانیه عراق به درجه رفیع شهادت نایل شد. در وصیتنامه شهید امامی آمده:
… به نام او كه همه چيزم از اوست، به نام او كه زندگيم در جهت اوست، به
نام او که زنده به اويم، به نام او كه از اويم، به نام او كه به اويم،
زندگيم به خاطر اوست،شدنم در جهت اوست، بودنم از اوست، رفتن به اوست، يادم اوست، جانم اوست، معشوقم اوست، معبودم اوست،مقصودم اوست، مرادم
اوست، اميدم اوست؛
احساسش مي كنم با قلبم، با ذره ذره وجودم، با تمام
سلول هايم احساسش مي كنم اما بيانش نتوانم كرد.
ای تمام وجودم به یادت هستم به یادم باش! که بی تو هیچ و پوچ خواهم بود…