کودتای سینمای داخلی و خارجی علیه رای مردم و سکوت مدیران فرهنگی
به گزارش شیرازه به نقل از رجانیوز، آنهایی که جشنوارهی سی و دوم فجر امسال را از نزدیک –و نه از طریق رسانهی ملی و برنامههایی چون «هفت»- دنبال کردهاند، میدانند که فارغ از درخشش آثاری چون «چ» و «شیار 143»، معنای این عملیات چریکی که میتوان آن را نوعی تلاش برای کودتای سینمایی قلمداد کرد، چیست؟ میدانند که امسال سینمای ایران چطور مشغول تصویری کردن گزارشهای «احمد شهید» از وضعیت حقوق زنان، خفقان حاکم و البته وضعیت اقتصادی اسفناک کشور است. کشوری که هیچ روزنهی امیدی برای اصلاح وضعیت آن وجود ندارد. حکایت سینمای ایران امسال فارغ از برخی نمونههای درخشان، حکایت دانشجوهای ستارهداری است که باید برای کوچکترین خواستههای خود به فجیعترین شکل ممکن تحقیر شوند، حکایت زنان شریفی که چارهای جز روسپیگری ندارند، حکایت رزمندههایی که با پول سازمان بسیج متضعفین روی پرده برای ملت ایران خارجی میرقصند تا مثلاً نوآوری کرده باشند، حکایت گروههای موسیقی زیرزمینی که از شدت خفقان در پستوها مشغول کارند، حکایت دختر عقبماندهی نوجوانی که در اثر تجاوز مردان بولهوس ایرانی باردار شده است، حکایت ایدزیها، اعدامیها، سربازان فراری، نوجوانان تازه بالغ شدهی سرکش که با زن میانسال همسایه رابطهی جنسی دارند و ....
«لبیک»! چه معنای غریبی دارد وقتی «لبیک» میگویند و روز از نو روزی از نو. چه معنای غریبی دارد این «لبیک«ها وقتی هنوز از میان خواص فرهنگی مملکت، کسی از تصویر امسال فتنهی 88 روی پردهی سینمای ایران آنچنان دردش نگرفته که فکر تولید بیفتد. چه معنای غریبی دارد این «لبیکها» وقتی قرار است «حاتمیکیا» به جای همه فریاد بزند و مدیران فرهنگی فقط فریاد او را لایک بزنند. چه معنای غریبی دارد این «لبیکها» وقتی قرار است امسال سه فیلم داخلی با موضوع فتنهی 88 با تسامح وزیر «لبیکگو» و ساکن ساختمان «شماره شش ژان بارت» اکران شود و «ناحیهی مقدسهی سینما» به ریش رای مردم بخندد تا در سالی که هالیوودیها «گلاب» میسازند، ما از قافلهی کودتا جا نمانیم. چه معنای غریب دارد این «لبیکها» وقتی هنوز هیچ خبرگزاری از هیچ مدیر فرهنگی تیتر نزده: «ما هم امسال فیلمی با موضوع فتنهی 88 خواهم داشت» نه صبر کنید! فکر میکنم چند وقت پیش یکی از خبرگزاریها چنین تیتری زد: « فیلم "آشغالهای دوستداشتنی" با پول فارابی آقای میرعلایی و حمایت جواد شمقدری با موضوع فتنهی 88 ساخته خواهد شد.»
بله! در روزگاری که «گلاب» آمریکاییها قرار است روی پرده برود، ما هم «آشغالهای دوستداشتنی» با پول دولت میسازیم تا بگوییم فتنهی 88 جمهوری اسلامی هیچ از کشف حجاب رضاخان و کودتای 28 مرداد پهلوی دوم کم ندارد؛ تا بگوییم برای آنکه در جمهوری اسلامی بتوانید آزاد زندگی کنید مجبورید عکس عزیزان خود را در زبالهدانی بگذارید و آن را فراموش کنید؛ تا بگوییم هر کدام از مردم ایران تهدیدی بالقوه برای این حکومت هستند، نشان به آن نشان که در هر کسی روزی ضربدر خواهد خورد و سراغ هر کدام از ما بالاخره خواهند آمد، پول دولت را دادهایم تا شهید دفاع مقدسمان به یک چریک فدایی خلق اعدام شده بگوید: «ببخشید، متاسفم»
در روزگاری که «گلاب» آمریکاییها قرار است روی پرده برود، ما هم از «رضا درمیشیان» تقدیر میکنیم که بعد از گلاب زدن روی حقیقت فتنهی 88 و رای مردم، «عصبانی نیستم»ش را برای حفظ آرامش «ناحیهی مقدسهی سینما» از رقابت در بخش اصلی جشنواره بیرون کشیده است! تقدیر میکنیم که فیلمش را بعد از تغییر فیلمنامه و عدم اعمال ممیزیهای ارشاد، به برلین برده اما انجا علیه نظام صحبت نکرده است! آقای «درمیشیان» دست مریزاد! آقای «درمیشیان» لبیک!
در روزگاری که «گلاب» آمریکاییها قرار است روی پرده برود، ما هم از «رخشان بنیاعتماد» تقدیر میکنیم که «قصهها»یش را تا قبل از نمایش در جشنوارهی فجر، در هیچ جشنوارهی خارجی به نمایش نگذاشته! تقدیر میکنیم که در فیلمش فقط در دو سه جا به فتنهی 88 پرداخته! تقدیر میکنیم که فیلمش با عشق یک دانشجوی ستارهدار به یک دختر ایدزی به پایان میرسد. تقدیر میکنیم که با وجود دل چرکینی که خودش و دخترش از نظام دارند، در مراسم رونمایی کتاب مالک اسبق ساختمان شماره شش ژانبارت حاضر میشوند. تقدیر میکنیم برای قدمرنجهی ایشان و حضور مشعشعی که در مراسم تقدیر از همسر شهید دوران در حضور ساکنین «طبقهی حساس» داشتند. تقدیر میکنیم از اینکه وقتی مدیران فرهنگی نظام آمدند تا از او خواهش کنند که همچنان فیلم بسازد، خودش را نگرفت! خلاصه تقدیر میکنیم و میگوییم خانم «بنیاعتماد» لبیک!
ما حتی حاضریم به سازندگان «گلاب» هم لبیک بگوییم و حتی انها را به ایران دعوت کنیم، به شرط انکه قول دهند سال بعد اسکار را به فیلم بعدی «فرهادی» بدهند. ما برای هرگونه «لبیک» در خدمتیم. برای انقلابی صحبت کردن در نشستهای خبری آمادهایم. برای تقدیر از «شیار 143» و «چ» هم آمادهایم. برای عکس گرفتن با «ابراهیم حاتمیکیا» و «نرگس آبیار» هم امادهایم. حتی برای لبیک گفتن به این مطلب هم آمادهایم. لبیک!
ابتدای سال است و بودجههای فرهنگی در حال طراحی برای تخصیص. آقایان مدیر فرهنگی! لبیکتان مقبول! اما آیا کسی هست در برابر تصویر معوج «گلاب» و «قصهها» و «عصبانی نیستم» و «آشغالهای دوستداشتنی» از فتنهی 88، نظام را هم یاری کند؟