ملاحظات راهبردی در آستانه توافق جامع
با نزدیک شدن به ضربالاجل 30 تیر میتوان انتظار داشت مذاکرات فشردهتر و هر چه جلوتر میرویم تماسها نزدیکتر، رایزنیها جدیتر و استرسها بیشتر شود. با این حال دورنمای یک توافق هنوز هویدا نشده، عمدتا به این دلیل که آمریکاییها اصرار دارند ایران در مذاکرات تصمیمات دشواری از قبیل برچیدن بخش عمدهای از ظرفیت غنیسازی خود را بگیرد اما خود آماده تحمل هیچ دشواری جدی نیستند.
به گزارش شیرازه، مهدی محمدی در وطن امروز نوشت: مذاکرات وین 6 در شرایطی آغاز خواهد شد که طرف آمریکایی
تقریبا حاضر به گرفتن هیچ تصمیم دشواری در مذاکرات وین 5 نشده است. با
نزدیک شدن به ضربالاجل 30 تیر میتوان انتظار داشت مذاکرات فشردهتر و هر
چه جلوتر میرویم تماسها نزدیکتر، رایزنیها جدیتر و استرسها بیشتر
شود. با این حال دورنمای یک توافق هنوز هویدا نشده، عمدتا به این دلیل که
آمریکاییها اصرار دارند ایران در مذاکرات تصمیمات دشواری از قبیل برچیدن
بخش عمدهای از ظرفیت غنیسازی خود را بگیرد اما خود آماده تحمل هیچ دشواری
جدی نیستند.
برخی نکات زیر تصویر وضعیتی را که اکنون مذاکرات در آن قرار دارد، روشنتر میکند.
1- نخستین نکته این است که تا امروز آمریکا توانسته گروه 1+5 را با خود متحد نگه دارد. این امر عمدتا به 2 دلیل رخ داده است؛ نخست اینکه آمریکا خود سختترین موضع را مقابل ایران گرفته و در نتیجه دیگر مجالی برای تندروی کشوری مانند فرانسه باقی نمانده و دوم، هنوز دورنمای شکست مذاکرات پدیدار نشده است تا چانهزنیهای واقعی آغاز شود. اگر مذاکرات با وضعیت فعلی جلو برود یعنی دو طرف درباره 2 مساله ظرفیت غنیسازی و تحریمها به یک جمعبندی مشترک نرسند، بدون تردید مذاکرات در انتهای تیر ماه در آستانه شکست قرار خواهد گرفت و وقتی چنین شود میتوان انتظار داشت چسبهای درونی گروه 1+5 از هم گسسته شود. در آن شرایط درباره چند مساله اساسی میان روسیه و چین و احتمالا آلمان از یکسو و دیگر اعضای گروه 1+5 از سوی دیگر اختلافاتی حاد بروز خواهد کرد. مساله اول این است که این کشورها برخلاف آمریکا عقیده خواهند داشت این حق ایران است که در ازای امتیازهایی که واگذار میکند خواهان برچیده شدن یکباره تحریمها باشد. مساله دوم این است که این کشورها آماده خواهند بود میان 2 گزینه پذیرش ظرفیت غنیسازی بیشتر برای ایران و شکست مذاکرات، از گزینه اول جانبداری کنند بنابراین به نظر میرسد ایران میتواند روی شکلگیری یک جناح میانهروتر درون گروه 1+5 بویژه اگر آمریکا موضع خود را تعدیل نکند و مذاکرات در آستانه شکست قرار گیرد، حساب کند.
2-یکی از مهلکترین اشتباهات تیم ایرانی این خواهد بود که در چانهزنی درباره موضوعات دشوار، زود موضع خود را تعدیل کند. متاسفانه در مذاکرات وین 5 یکی از نگرانکنندهترین نمونههای این امر مشاهده شده است. در حالی که تیم ایرانی پیش از این برچیده شدن کامل و یکجای همه تحریمها را خواستار شده بود، عباس عراقچی پس از مذاکرات وین 5 به خبرنگاران گفت ایران پذیرفته است تحریمها طبق یک جدول زمانی لغو شود. این بدان معناست که تیم ایرانی به سرعت موضع خود در این باره را تعدیل کرده است. اگر توجه کنیم که دولت آقای روحانی تاکنون چه مانور گستردهای روی مساله لغو تحریمها انجام داده و همه امتیازدهیهای خود را اینگونه توجیه کرده که هدف مذاکرات لغو تحریمهاست، متوجه خواهیم شد این امتیاز واگذارشده به 1+5 چقدر اساسی بوده است. معنای لغو تدریجی تحریمها این است که عملا در حالی که ایران همه درخواستهای هستهای 1+5 را میپذیرد و با این کار اهرمهای چانهزنی خود را از دست میدهد، طرف مقابل با حفظ بخشهای مهمی از تحریمها اهرمهای چانهزنی خود را حفظ میکند و میتواند بحث را به حوزههای غیرهستهای توسعه دهد. عجله در تعدیل خطوط قرمز دارای این خطر راهبردی است که آمریکاییها تصور کنند همه آنچه ایران آنها را خطوط قرمز خود مینامد، در واقع ابزارهای چانهزنی است و از دید ایران هیچ خط قرمز واقعی وجود ندارد. آن وقت است که مذاکره معنای حقیقی خود را از دست خواهد داد و آمریکاییها سعی خواهند کرد با واگذاری امتیازهای حداقلی، حداکثر مقدار از آن چیزی را که میخواهند به دست آورند.
3- یک نکته مهم که آمریکاییها در هفته گذشته به عنوان یک برآورد اطلاعاتی از آن سخن گفتهاند این است که نمیدانند ایران درباره موضوع کلیدی ظرفیت غنیسازی چه زمانی کوتاه خواهد آمد. معنای این سخن این است که تیم ایرانی به گونهای مذاکره کرده یا آمریکاییها اطلاعاتی در اختیار دارند که براساس آن معتقدند ایران بالاخره موضع فعلی خود درباره حفظ همه ظرفیت غنیسازیاش و توسعه تدریجی آن در آینده را تعدیل خواهد کرد و از آن کوتاه خواهد آمد. معلوم نیست این محاسبه دقیقا چگونه در ذهن غربیها شکل گرفته ولی این روشن است که تیم ایرانی باید هر چه زودتر این محاسبه اشتباه را تعدیل کند.
رئیسجمهور پیش از این گفته است تنها چیزی که ایران برای روی میز گذاشتن دارد شفافیت است نه چیز دیگر. تیم ایرانی هم این موضوع را که تنها نیازهای ایران، اندازه ظرفیت غنیسازیاش را تعیین خواهد کرد به عنوان یک خط قرمز پذیرفته است. نتیجه این است که آقای ظریف و همکارانش در ارتباطات روزانه خود با آمریکاییها باید این پیام را به طور کاملا صریح به آنها برسانند که اگر منتظرند زمان کوتاه آمدن ایران برسد، آن زمان هرگز نخواهد رسید. ملاحظات راهبردی اساسا به ایران اجازه نمیدهد در این موضوع کلیدی کوتاه بیاید چرا که در این صورت راه برای فشارهای بسیار سنگینتری از سوی آمریکا آن هم بر سر موضوعاتی که بخش لاینفک امنیت ملی ایران است، گشوده خواهد شد. ایران نمیخواهد و نمیتواند موضوع هستهای را بدل به مدلی موفق از کارآمدی تحریمها در تعدیل تصمیمات امنیت ملی کرده و به این ترتیب برکارآمدی پروژه فشار صحه بگذارد. بنابراین آمریکاییها باید درک کنند حداکثر کاری که ایران میتواند در این حوزه برای آنها انجام دهد ارائه مقادیری «حفظ آبرو» است نه بیشتر.
برخی نکات زیر تصویر وضعیتی را که اکنون مذاکرات در آن قرار دارد، روشنتر میکند.
1- نخستین نکته این است که تا امروز آمریکا توانسته گروه 1+5 را با خود متحد نگه دارد. این امر عمدتا به 2 دلیل رخ داده است؛ نخست اینکه آمریکا خود سختترین موضع را مقابل ایران گرفته و در نتیجه دیگر مجالی برای تندروی کشوری مانند فرانسه باقی نمانده و دوم، هنوز دورنمای شکست مذاکرات پدیدار نشده است تا چانهزنیهای واقعی آغاز شود. اگر مذاکرات با وضعیت فعلی جلو برود یعنی دو طرف درباره 2 مساله ظرفیت غنیسازی و تحریمها به یک جمعبندی مشترک نرسند، بدون تردید مذاکرات در انتهای تیر ماه در آستانه شکست قرار خواهد گرفت و وقتی چنین شود میتوان انتظار داشت چسبهای درونی گروه 1+5 از هم گسسته شود. در آن شرایط درباره چند مساله اساسی میان روسیه و چین و احتمالا آلمان از یکسو و دیگر اعضای گروه 1+5 از سوی دیگر اختلافاتی حاد بروز خواهد کرد. مساله اول این است که این کشورها برخلاف آمریکا عقیده خواهند داشت این حق ایران است که در ازای امتیازهایی که واگذار میکند خواهان برچیده شدن یکباره تحریمها باشد. مساله دوم این است که این کشورها آماده خواهند بود میان 2 گزینه پذیرش ظرفیت غنیسازی بیشتر برای ایران و شکست مذاکرات، از گزینه اول جانبداری کنند بنابراین به نظر میرسد ایران میتواند روی شکلگیری یک جناح میانهروتر درون گروه 1+5 بویژه اگر آمریکا موضع خود را تعدیل نکند و مذاکرات در آستانه شکست قرار گیرد، حساب کند.
2-یکی از مهلکترین اشتباهات تیم ایرانی این خواهد بود که در چانهزنی درباره موضوعات دشوار، زود موضع خود را تعدیل کند. متاسفانه در مذاکرات وین 5 یکی از نگرانکنندهترین نمونههای این امر مشاهده شده است. در حالی که تیم ایرانی پیش از این برچیده شدن کامل و یکجای همه تحریمها را خواستار شده بود، عباس عراقچی پس از مذاکرات وین 5 به خبرنگاران گفت ایران پذیرفته است تحریمها طبق یک جدول زمانی لغو شود. این بدان معناست که تیم ایرانی به سرعت موضع خود در این باره را تعدیل کرده است. اگر توجه کنیم که دولت آقای روحانی تاکنون چه مانور گستردهای روی مساله لغو تحریمها انجام داده و همه امتیازدهیهای خود را اینگونه توجیه کرده که هدف مذاکرات لغو تحریمهاست، متوجه خواهیم شد این امتیاز واگذارشده به 1+5 چقدر اساسی بوده است. معنای لغو تدریجی تحریمها این است که عملا در حالی که ایران همه درخواستهای هستهای 1+5 را میپذیرد و با این کار اهرمهای چانهزنی خود را از دست میدهد، طرف مقابل با حفظ بخشهای مهمی از تحریمها اهرمهای چانهزنی خود را حفظ میکند و میتواند بحث را به حوزههای غیرهستهای توسعه دهد. عجله در تعدیل خطوط قرمز دارای این خطر راهبردی است که آمریکاییها تصور کنند همه آنچه ایران آنها را خطوط قرمز خود مینامد، در واقع ابزارهای چانهزنی است و از دید ایران هیچ خط قرمز واقعی وجود ندارد. آن وقت است که مذاکره معنای حقیقی خود را از دست خواهد داد و آمریکاییها سعی خواهند کرد با واگذاری امتیازهای حداقلی، حداکثر مقدار از آن چیزی را که میخواهند به دست آورند.
3- یک نکته مهم که آمریکاییها در هفته گذشته به عنوان یک برآورد اطلاعاتی از آن سخن گفتهاند این است که نمیدانند ایران درباره موضوع کلیدی ظرفیت غنیسازی چه زمانی کوتاه خواهد آمد. معنای این سخن این است که تیم ایرانی به گونهای مذاکره کرده یا آمریکاییها اطلاعاتی در اختیار دارند که براساس آن معتقدند ایران بالاخره موضع فعلی خود درباره حفظ همه ظرفیت غنیسازیاش و توسعه تدریجی آن در آینده را تعدیل خواهد کرد و از آن کوتاه خواهد آمد. معلوم نیست این محاسبه دقیقا چگونه در ذهن غربیها شکل گرفته ولی این روشن است که تیم ایرانی باید هر چه زودتر این محاسبه اشتباه را تعدیل کند.
رئیسجمهور پیش از این گفته است تنها چیزی که ایران برای روی میز گذاشتن دارد شفافیت است نه چیز دیگر. تیم ایرانی هم این موضوع را که تنها نیازهای ایران، اندازه ظرفیت غنیسازیاش را تعیین خواهد کرد به عنوان یک خط قرمز پذیرفته است. نتیجه این است که آقای ظریف و همکارانش در ارتباطات روزانه خود با آمریکاییها باید این پیام را به طور کاملا صریح به آنها برسانند که اگر منتظرند زمان کوتاه آمدن ایران برسد، آن زمان هرگز نخواهد رسید. ملاحظات راهبردی اساسا به ایران اجازه نمیدهد در این موضوع کلیدی کوتاه بیاید چرا که در این صورت راه برای فشارهای بسیار سنگینتری از سوی آمریکا آن هم بر سر موضوعاتی که بخش لاینفک امنیت ملی ایران است، گشوده خواهد شد. ایران نمیخواهد و نمیتواند موضوع هستهای را بدل به مدلی موفق از کارآمدی تحریمها در تعدیل تصمیمات امنیت ملی کرده و به این ترتیب برکارآمدی پروژه فشار صحه بگذارد. بنابراین آمریکاییها باید درک کنند حداکثر کاری که ایران میتواند در این حوزه برای آنها انجام دهد ارائه مقادیری «حفظ آبرو» است نه بیشتر.
نظرات بینندگان