وزارت علوم در بند حاشیهها
وزارت علوم در یک سال گذشته بیش از آنکه درگیر برنامهریزی برای رشد تولید علمی در کشور باشد، درگیر امور اداری و سازمانی، از جمله تغییر و تحولاتی بود که ضرورت و فوریت نداشت و میتوانست بعداً در دستور کار قرار گیرد.
به گزارش شیرازه، محسن محمدی در فارس نوشت: عالی ترین مقام کشور در طول چند ماه گذشته بارها صریحا یا تلویحا به حرکت علمی کشور و لزوم تقویت آن اشاره داشتند و از موانع موجود که ممکن است این حرکت پرشتاب گذشته تا حال را کند یا متوقف کند، ابراز نگرانی کردند.
دلیل این همه تاکید و دلیل این نگرانی چیست؟ آیا این تاکید در کنار ابراز نگرانی، معطوف به نشانه های حال و دال بر تحلیل وضع موجود است و یا صرفا رویکردی کلی به جایگاه و باید و نبایدهای روند علمی کشور در آینده است؟ و اصولا دلیل تاکید زیاد بر عدم توقف حرکت علمی کشور در میان مسائل مختلف و مهم حال کشور چیست؟
جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری مخالف وضع موجود جهانی و نظم حاکم بر آن، در کانون درگیری ها و فشارهای بین المللی واقع شده و به طور فزآینده ای سطح و میزان درگیری هایش با نیروهای مقوم وضع موجود در حال تشدید است. در چنین فضایی، ایران برای بقای خود و پیشبرد اهدافش باید و باید قدرت و توان مقابله خود با حریفانش را ارتقا دهد.
آن گونه که واضح است، اساس و پایه قدرت از قدرت سخت و نظامی گرفته تا قدرت نرم، علم و تکنولوژی است. جایگاه علم و دانش در قدرت نرم، به مراتب مهم تر و تاثیرگذار تر است. بنابراین امروزه کشورها به صورت ویژه، کانون توجهات و سیاست گذاری کلان و بلند مدت خود را بر تولید و کسب دانش قرار داده اند.
مسئولان جمهوری اسلامی و به طور خاص رهبری نظام به این امر واقف اند که تنها راه بقا در نظام بین الملل و اصلی ترین عنصر قدرت جهت مقابله با دشمنان و ایستادگی در برابر آنان، دست یابی به دانش روز و کسب برتری و تمایز با رقبا در این زمینه است. در معادلات قدرت نرم، دانش و قدرت به عنوان دو همزاد، در یک رابطه تاثیر و تاثری، به صورت پیوسته، همدیگر را تولید و قوام می بخشند. بنابراین امروز که ماهیت قدرت به طرزی بنیادین متحول و وابسته به علم شده است، طبیعی است که رهبر یک کشور این همه بر چنین مقوله ای تاکید کند.
متاسفانه امروز اولویت وزارت علوم و دانشگاه های ما مشخص نیست و در فقدان برنامه و راهبرد مشخص، روزمرگی و انفعال بر آنان حاکم است.
دست یابی به دانش روز، به صورتی شگرف در عرصه های گوناگون از اقتصاد گرفته تا عرصه های نظامی و روانی – رسانه ای، که محورهای تقابل ما با دشمن و نقاط آسیب پذیر است، می تواند برای جمهوری اسلامی ایران در مقابله با حریفان، امکان لازم را فراهم آورد.
پس از درک و بیان دلیل تاکید رهبر انقلاب بر تولید علم و شتاب بخشی به حرکت علمی کشور، به نشانه ها و دلایلی که بستر ساز نگرانی مسولان عالی نظام شده است، می پردازیم. برآنیم تا در این نوشتار به طور خاص در چند محور به نقد عملکرد وزارت علوم، به عنوان متولی اصلی حرکت علمی کشور بپردازیم.
1- نداشتن برنامه مدون و مشخص برای ارتقای جایگاه علمی کشور: به جرات می توان گفت در طول یک سال گذشته هیچ گونه برنامه مدون و مشخصی جهت شتاب بخشیدن به حرکت علمی کشور از سوی وزارت علوم مشاهده نشده است. متاسفانه مسائل روزمره و اداری بیشتر وقت این وزارت خانه را به خود اختصاص داده و مسائل فرعی، جای اولویت ها را گرفته است.
مسولان وزارت علوم در طی یک سال گذشته بیش از آن که درگیر تدوین خط مشی و برنامه ریزی برای رشد تولید علمی در کشور باشند، درگیر امور اداری و سازمانی از جمله تغییر و تحولاتی بودند که ضرورت و فوریت نداشت و می توانست بعدا در دستور کار قرار گیرد.
به عنوان مثال یکی از چالش های اساسی امروز کشور، تحریم های اقتصادی است که رهبر انقلاب درمان آن را توسل به اقتصاد مقاومتی دانستند. سوال این جاست که در طول یک سال گذشته وزارت علوم چه حرکت و اقدامی اساسی در این عرصه انجام داده است و چه نسخه ای برای کشور در این شرایط تهیه کرد است؟
متاسفانه امروز اولویت وزارت علوم و دانشگاه های ما مشخص نیست و در فقدان برنامه و راهبرد مشخص، روزمرگی و انفعال بر آنان حاکم است.
2- تغییر و تحولات گسترده در بدنه علمی کشور: در طول چند ماه گذشته که جناب آقای فرجی دانا عهده دار وزارت علوم شده اند، بیشتر روسای دانشگاه ها و اکثر قاطع مسولان وزارت علوم تغییر کرده اند. حق هر وزیر و دولتی است که پس از روی کار آمدن به جایگزینی مسولان قبلی و انتخاب همکاران خود اقدام کند، اما اینکه چنین اقدامی به سود یا ضرر میحط علمی کشور است، جای بحث دارد.
از مجموع سخنان رهبر معظم انقلاب در طی چند سال اخیر می توان فهمید که ایشان از روند پیشرفت علمی کشور رضایت نسبی دارند و از آن دفاع کرده اند. بنابراین کلیت حرکت چندسال اخیر کشور در حوزه علم مورد تایید ایشان است. آمار و استنادات مراجع بین المللی نیز گواهی بر این امر است که ایران در چند سال اخیر دارای روندی پرشتاب در تولید علم بوده که این میزان 13 برابر میانگین رشد علمی جهانی بوده است و کشور ما توانسته در منطقه رتبه اول را از این حیث کسب کند.
حساسیت و اهمیت بسیار زیاد مراقبت از حرکت علمی کشور، می طلبد که جهت تقویت این حرکت، افراد علمی و غیر سیاسی را در بدنه علمی کشور به کار گرفت.
سوال این جاست که آیا رضایت نسبی مسولان عالی نظام و آمارهای منتشره از سوی مراجع بین المللی، چیزی جز عملکرد قابل تحسین بدنه علمی کشور و به ویژه مسولین این حوزه است؟ که اگر چنین است، دلیل و استدلال اصلی تغییر گسترده در مسولین این حوزه چه می باشد؟
در نگاه اول چنین به نظر نمی رسد که دغدغه و هدف این تغییرات، تقویت و شتاب دادن به حرکت علمی کشور باشد، چرا که منطقا نمی توان چنین نتیجه ای گرفت. بلکه اگر هدف مسولان حقیقتا در راستای تقویت جایگاه و بدنه علمی کشور می بود، باید به جای تغییرات گسترده و شتاب آلود، تغییرات تدریجی و حداقلی در دستور کار قرار می گرفت.
3- انتصاب افراد سیاسی و حاشیه دار در وزارت علوم: دو گزینه پیشنهادی وزارت علوم، یعنی آقایان توفیقی و میلی منفرد، که نتوانسته بودند آرای نمایندگان را به خود جلب کنند، به صورت معناداری توسط آقای فرجی دانا به سمت معاون و مشاور وزارت خانه منصوب شدند. فارغ از بامعنا بودن چنیین انتصاباتی، که نوعی دهن کجی به مجلس برآمده از متن مردم بود، عملکرد منفی آقای میلی منفرد و توفیقی در سال 88 و حاشیه های مربوط به مدیریت قبلی آنان در دانشگاه و وزارت علوم، نگرانی حاکمیت دیدگاه سیاسی و جناحی بر وزارت علوم را دو چندان می کند.
وزارت علوم بیش از سایر دستگاه ها نیازمند مدیریت و دیدگاه غیر سیاسی و جناحی است و حساسیت و اهمیت بسیار زیاد مراقبت از حرکت علمی کشور، می طلبد که جهت تقویت این حرکت، افراد علمی و غیر سیاسی را در بدنه علمی کشور به کار گرفت. بنابراین این انتصابات و تغییرات، بیش از آن که امید بخش تقویت روند پیشرفت علمی کشور باشد، به مثابه سرعت گیری در مسیر آن خواهد بود.
4- بازگرداندن اساتید و دانشجویان حاشیه ساز : یکی دیگر از نقاط ضعف و قابل انتقاد وزارت علوم در طی چند ماه گذشته، بازگرداندن دانشجویان و اساتیدی است که برخی از آنان دارای محکومیت قانونی هستند و به این دلیل از دانشگاه اخراج شده اند. نگارنده بر این باور نیست که همه آنانی که در دولت قبل از دانشگاه اخراج شده اند، صلاحیت بازگشت ندارند، چراکه برخی اخراج ها سیلقه ای بوده است.
اما اصرار وزارت علوم بر بازگرداندن محکومان قانونی به محیط دانشگاه، بسیار محل تامل است، چرا که برخی از این افراد به دلایل علمی و برخی دیگر به دلیل اقدامات براندازانه و مغایر با امنیت ملی از دانشگاه اخراج شده اند و بازگرداندن آنان به محیط دانشگاه نه تنها برای محیط علمی و فضای دانشگاه مثبت نیست، بلکه می تواند باعث برهم خوردن آرامش این فضا شود و آن را درگیر حاشیه ها کند.
ما هم معتقدیم که آنانی که به دلایل سلیقه ای از دانشگاه اخراج شده اند، باید به محیط علمی بازگردنند و این به نفع حرکت علمی کشور است و ای کاش وزارت علوم همت خویش را معطوف به بازگردانندن این عده می کرد و نه بازگرداندن محکومان و حاشیه سازان.
دلیل این همه تاکید و دلیل این نگرانی چیست؟ آیا این تاکید در کنار ابراز نگرانی، معطوف به نشانه های حال و دال بر تحلیل وضع موجود است و یا صرفا رویکردی کلی به جایگاه و باید و نبایدهای روند علمی کشور در آینده است؟ و اصولا دلیل تاکید زیاد بر عدم توقف حرکت علمی کشور در میان مسائل مختلف و مهم حال کشور چیست؟
جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری مخالف وضع موجود جهانی و نظم حاکم بر آن، در کانون درگیری ها و فشارهای بین المللی واقع شده و به طور فزآینده ای سطح و میزان درگیری هایش با نیروهای مقوم وضع موجود در حال تشدید است. در چنین فضایی، ایران برای بقای خود و پیشبرد اهدافش باید و باید قدرت و توان مقابله خود با حریفانش را ارتقا دهد.
آن گونه که واضح است، اساس و پایه قدرت از قدرت سخت و نظامی گرفته تا قدرت نرم، علم و تکنولوژی است. جایگاه علم و دانش در قدرت نرم، به مراتب مهم تر و تاثیرگذار تر است. بنابراین امروزه کشورها به صورت ویژه، کانون توجهات و سیاست گذاری کلان و بلند مدت خود را بر تولید و کسب دانش قرار داده اند.
مسئولان جمهوری اسلامی و به طور خاص رهبری نظام به این امر واقف اند که تنها راه بقا در نظام بین الملل و اصلی ترین عنصر قدرت جهت مقابله با دشمنان و ایستادگی در برابر آنان، دست یابی به دانش روز و کسب برتری و تمایز با رقبا در این زمینه است. در معادلات قدرت نرم، دانش و قدرت به عنوان دو همزاد، در یک رابطه تاثیر و تاثری، به صورت پیوسته، همدیگر را تولید و قوام می بخشند. بنابراین امروز که ماهیت قدرت به طرزی بنیادین متحول و وابسته به علم شده است، طبیعی است که رهبر یک کشور این همه بر چنین مقوله ای تاکید کند.
متاسفانه امروز اولویت وزارت علوم و دانشگاه های ما مشخص نیست و در فقدان برنامه و راهبرد مشخص، روزمرگی و انفعال بر آنان حاکم است.
دست یابی به دانش روز، به صورتی شگرف در عرصه های گوناگون از اقتصاد گرفته تا عرصه های نظامی و روانی – رسانه ای، که محورهای تقابل ما با دشمن و نقاط آسیب پذیر است، می تواند برای جمهوری اسلامی ایران در مقابله با حریفان، امکان لازم را فراهم آورد.
پس از درک و بیان دلیل تاکید رهبر انقلاب بر تولید علم و شتاب بخشی به حرکت علمی کشور، به نشانه ها و دلایلی که بستر ساز نگرانی مسولان عالی نظام شده است، می پردازیم. برآنیم تا در این نوشتار به طور خاص در چند محور به نقد عملکرد وزارت علوم، به عنوان متولی اصلی حرکت علمی کشور بپردازیم.
1- نداشتن برنامه مدون و مشخص برای ارتقای جایگاه علمی کشور: به جرات می توان گفت در طول یک سال گذشته هیچ گونه برنامه مدون و مشخصی جهت شتاب بخشیدن به حرکت علمی کشور از سوی وزارت علوم مشاهده نشده است. متاسفانه مسائل روزمره و اداری بیشتر وقت این وزارت خانه را به خود اختصاص داده و مسائل فرعی، جای اولویت ها را گرفته است.
مسولان وزارت علوم در طی یک سال گذشته بیش از آن که درگیر تدوین خط مشی و برنامه ریزی برای رشد تولید علمی در کشور باشند، درگیر امور اداری و سازمانی از جمله تغییر و تحولاتی بودند که ضرورت و فوریت نداشت و می توانست بعدا در دستور کار قرار گیرد.
به عنوان مثال یکی از چالش های اساسی امروز کشور، تحریم های اقتصادی است که رهبر انقلاب درمان آن را توسل به اقتصاد مقاومتی دانستند. سوال این جاست که در طول یک سال گذشته وزارت علوم چه حرکت و اقدامی اساسی در این عرصه انجام داده است و چه نسخه ای برای کشور در این شرایط تهیه کرد است؟
متاسفانه امروز اولویت وزارت علوم و دانشگاه های ما مشخص نیست و در فقدان برنامه و راهبرد مشخص، روزمرگی و انفعال بر آنان حاکم است.
2- تغییر و تحولات گسترده در بدنه علمی کشور: در طول چند ماه گذشته که جناب آقای فرجی دانا عهده دار وزارت علوم شده اند، بیشتر روسای دانشگاه ها و اکثر قاطع مسولان وزارت علوم تغییر کرده اند. حق هر وزیر و دولتی است که پس از روی کار آمدن به جایگزینی مسولان قبلی و انتخاب همکاران خود اقدام کند، اما اینکه چنین اقدامی به سود یا ضرر میحط علمی کشور است، جای بحث دارد.
از مجموع سخنان رهبر معظم انقلاب در طی چند سال اخیر می توان فهمید که ایشان از روند پیشرفت علمی کشور رضایت نسبی دارند و از آن دفاع کرده اند. بنابراین کلیت حرکت چندسال اخیر کشور در حوزه علم مورد تایید ایشان است. آمار و استنادات مراجع بین المللی نیز گواهی بر این امر است که ایران در چند سال اخیر دارای روندی پرشتاب در تولید علم بوده که این میزان 13 برابر میانگین رشد علمی جهانی بوده است و کشور ما توانسته در منطقه رتبه اول را از این حیث کسب کند.
حساسیت و اهمیت بسیار زیاد مراقبت از حرکت علمی کشور، می طلبد که جهت تقویت این حرکت، افراد علمی و غیر سیاسی را در بدنه علمی کشور به کار گرفت.
سوال این جاست که آیا رضایت نسبی مسولان عالی نظام و آمارهای منتشره از سوی مراجع بین المللی، چیزی جز عملکرد قابل تحسین بدنه علمی کشور و به ویژه مسولین این حوزه است؟ که اگر چنین است، دلیل و استدلال اصلی تغییر گسترده در مسولین این حوزه چه می باشد؟
در نگاه اول چنین به نظر نمی رسد که دغدغه و هدف این تغییرات، تقویت و شتاب دادن به حرکت علمی کشور باشد، چرا که منطقا نمی توان چنین نتیجه ای گرفت. بلکه اگر هدف مسولان حقیقتا در راستای تقویت جایگاه و بدنه علمی کشور می بود، باید به جای تغییرات گسترده و شتاب آلود، تغییرات تدریجی و حداقلی در دستور کار قرار می گرفت.
3- انتصاب افراد سیاسی و حاشیه دار در وزارت علوم: دو گزینه پیشنهادی وزارت علوم، یعنی آقایان توفیقی و میلی منفرد، که نتوانسته بودند آرای نمایندگان را به خود جلب کنند، به صورت معناداری توسط آقای فرجی دانا به سمت معاون و مشاور وزارت خانه منصوب شدند. فارغ از بامعنا بودن چنیین انتصاباتی، که نوعی دهن کجی به مجلس برآمده از متن مردم بود، عملکرد منفی آقای میلی منفرد و توفیقی در سال 88 و حاشیه های مربوط به مدیریت قبلی آنان در دانشگاه و وزارت علوم، نگرانی حاکمیت دیدگاه سیاسی و جناحی بر وزارت علوم را دو چندان می کند.
وزارت علوم بیش از سایر دستگاه ها نیازمند مدیریت و دیدگاه غیر سیاسی و جناحی است و حساسیت و اهمیت بسیار زیاد مراقبت از حرکت علمی کشور، می طلبد که جهت تقویت این حرکت، افراد علمی و غیر سیاسی را در بدنه علمی کشور به کار گرفت. بنابراین این انتصابات و تغییرات، بیش از آن که امید بخش تقویت روند پیشرفت علمی کشور باشد، به مثابه سرعت گیری در مسیر آن خواهد بود.
4- بازگرداندن اساتید و دانشجویان حاشیه ساز : یکی دیگر از نقاط ضعف و قابل انتقاد وزارت علوم در طی چند ماه گذشته، بازگرداندن دانشجویان و اساتیدی است که برخی از آنان دارای محکومیت قانونی هستند و به این دلیل از دانشگاه اخراج شده اند. نگارنده بر این باور نیست که همه آنانی که در دولت قبل از دانشگاه اخراج شده اند، صلاحیت بازگشت ندارند، چراکه برخی اخراج ها سیلقه ای بوده است.
اما اصرار وزارت علوم بر بازگرداندن محکومان قانونی به محیط دانشگاه، بسیار محل تامل است، چرا که برخی از این افراد به دلایل علمی و برخی دیگر به دلیل اقدامات براندازانه و مغایر با امنیت ملی از دانشگاه اخراج شده اند و بازگرداندن آنان به محیط دانشگاه نه تنها برای محیط علمی و فضای دانشگاه مثبت نیست، بلکه می تواند باعث برهم خوردن آرامش این فضا شود و آن را درگیر حاشیه ها کند.
ما هم معتقدیم که آنانی که به دلایل سلیقه ای از دانشگاه اخراج شده اند، باید به محیط علمی بازگردنند و این به نفع حرکت علمی کشور است و ای کاش وزارت علوم همت خویش را معطوف به بازگردانندن این عده می کرد و نه بازگرداندن محکومان و حاشیه سازان.
نظرات بینندگان