تجربه ذیقیمت مذاکرات هستهای
ملت ایران فراموش نکرده که با یک مکالمه کوتاه بین آقای روحانی و اوباما چگونه دولتمردان آمریکایی عملیات روانی به راه انداختند و اعلام کردند؛ بالاخره تحریمها موثر واقع شد و جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره کشاند!
به گزارش شیرازه با روی کارآمدن دولت یازدهم، مذاکرات هستهای بین ایران و گروه 5+1 در فضایی متفاوت از پیش دنبال شد. در خلال مذاکرات هستهای ایران با گروه مذکور در دولتهای نهم و دهم طی سالهای 84 تا 92 کشورهای اروپایی همواره بر این نکته تأکید داشتند که مشکل اصلی شما(ایران) باید با آمریکا حل شود و اگر شما با آمریکا مذاکره و مسائل خود را حل کنید، موضوع هستهای نیز حل خواهد شد. براساس چنین فضای حاکمی بر گروه 5+1 در داخل کشور هم عدهای چنین تصور میکردند اگر روزی بتوانیم رو در رو با آمریکاییها بهصورت مستقیم مذاکره کنیم، گره مشکلات هستهای باز شده و از این طریق میتوان با لغو تحریمها و برداشتن فشارها از اقتصاد ایران بسیاری از مشکلات کشور و از جمله مشکلات اقتصادی را حل کرد.
براساس چنین تصوری بود که یک جریان سیاسی در آستانه انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری، با هدف جلب آرای مردم از ضرورت مذاکره و رابطه با آمریکا سخن به میان آورد و کلید حل مشکلات کشور را با این مذاکره و رابطه مرتبط ساخت. در همین راستا دکتر حسن روحانی به عنوان نامزد انتخابات یازدهم، با حضور در جمع دانشجویان دانشگاه شریف در اردیبهشت 92 و در برنامهای که از سوی بسیج دانشجویی این دانشگاه در آستانه انتخابات برگزار شده بود، طی سخنانی درخصوص مذاکره با آمریکا چنین گفت: «هنر این است که ما تهدید را به آسیب و آسیب را به فرصت تبدیل کنیم، از اینرو مذاکره با آمریکا امکانپذیر و شدنی است، اما سخت است. هر چند بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست.
چراکه اروپاییها بهدنبال آقا اجازه از آمریکا هستند. از اینرو دولت آینده باید بتواند رابطه ایران و آمریکا را از حالت تخاصم به مرحله تنش که یک مرحله پایینتر است، برساند. آقای روحانی چنین تصور میکرد که با «دیدن دم کدخدا» مسائل حل خواهد شد، فلذا گفت چون در شرایط کنونی آمریکاییها به قول معروف کدخدا هستند، پس اگر با کدخدا ببندیم راحتتر هستیم تا به سراغ یک مقام پایینتر(اروپا) برویم. با همین تصور بود که پس از انتخابات و شکلگیری دولت جدید، اعلام شد ظرف چند ماه میتوان مشکلات را حل کرد و به تحریمها پایان داد. این نوع نگاه به آمریکا در کشور انقلابی ایران در حالی ترویج و تبلیغ شد که حضرت امام(ره) با شناخت دقیقی که از آمریکا داشتند، مذاکره با آمریکا را به دلیل خلق و خوی استکباری این کشور رد کرده و از آن به عنوان یک خط قرمز یاد میکردند. مقام معظم رهبری نیز در طی این سالها بر این اعتقاد بوده و هستند که مذاکره با آمریکا به دلیل اختلافات اساسی و بنیادین، بیفایده خواهد بود.
لکن در فضای پس از انتخابات 24 خرداد و پررنگ شدن نگاه مذاکره با آمریکا برای حل مشکلات کشور به عنوان یک ضرورت از سوی جریان پیروز در انتخابات، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با طرح تاکتیک نرمش قهرمانانه، امکان مذاکره با آمریکا در موضوع هستهای را فراهم ساختند. براساس این سیاست، دولت یازدهم مذاکرات هستهای را طی یک سال گذشته با گروه 5+1 با تصور رسیدن به نتیجه با مختصاتی متفاوت از مذاکرات پیشین دنبال کرد؛ اما در عمل ثابت شد که آمریکاییها براساس همان خلق و خوی استکباری پای میز مذاکره حضور پیدا میکنند. از اینرو رهبر معظم انقلاب اسلامی هفته گذشته در دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و روسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور در همین رابطه فرمودند: «عدهای این جور وانمود میکردند که اگر با آمریکاییها دور میز مذاکره بنشینیم، بسیاری از مشکلات حل میشود، البته ما میدانستیم این جور نیست، اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد.»
معظمله در ادامه بیاناتشان قضایای یک سال اخیر را اینگونه تشریح کردند: «بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند، اما از این ارتباطات نهتنها فایدهای عاید نشد، بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات و مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند... البته مسئولان ما در نشستها در جواب طلبکاری آنها جوابهای قویتر و گاهی گزندهتر دادند، اما در مجموع معلوم شد مذاکره بر خلاف تصورات برخیها به هیچ چیز کمک نمیکند.»
معظمله در خصوص تأثیر مذاکرات بر کاهش تحریمها و کم کردن دشمنیها هم فرمودند: «آمریکاییها نه تنها دشمنیها را کم نکردند، بلکه تحریمها را هم افزایش دادند! البته میگویند این تحریمها جدید نیست، اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینه تحریم هم فایدهای نداشته است... این یک تجربه ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکاییها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.»
ملت ایران و تمامی گروهها و جریانهای سیاسی، باید این تجربه ذیقیمت را همواره مورد توجه قرار دهند. البته در همین سخنرانی رهبر معظم انقلاب ضمن تأکید بر ضرورت تعامل با کشورهای دنیا، دو کشور آمریکا و رژیم صهیونیستی را از این تعامل استثنا کرده و دلیل این نفی تعامل با آمریکا را اینگونه بیان داشتند: «رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی، برای جمهوری اسلامی نهتنها هیچ نفعی ندارد، بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بیمنفعت برود؟!»
نکته بسیار قابل تأمل در این کلام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی که باید مورد توجه همگان و بهویژه دولتمردان و دستاندرکاران دستگاه دیپلماسی کشور قرار گیرد، این است که هر کشوری در عرصه سیاست خارجی براساس شاخص منافع ملی خود عمل میکند، فلذا اگر تعامل یک کشور مانند ایران با کشوری چون آمریکا ضررش بیشتر از منافعش باشد، چنین تعاملی عاقلانه نخواهد بود. درخصوص ضررهای رابطه و مذاکره با آمریکا، رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند: «این کار ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم میکند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه میدهند.»
ملت ایران فراموش نکرده آن زمانی را که با یک مکالمه کوتاه چند دقیقهای بین آقای روحانی و اوباما چگونه دولتمردان آمریکایی عملیات روانی به راه انداختند و اعلام کردند؛ بالاخره تحریمها موثر واقع شد و جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره کشاند! آری، این تجربه ذیقیمت را که با هزینههای بالایی به دست آمده باید همواره در هر نوع سخن از مذاکره، تعامل و رابطه با آمریکا مورد توجه قرار داد.
براساس چنین تصوری بود که یک جریان سیاسی در آستانه انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری، با هدف جلب آرای مردم از ضرورت مذاکره و رابطه با آمریکا سخن به میان آورد و کلید حل مشکلات کشور را با این مذاکره و رابطه مرتبط ساخت. در همین راستا دکتر حسن روحانی به عنوان نامزد انتخابات یازدهم، با حضور در جمع دانشجویان دانشگاه شریف در اردیبهشت 92 و در برنامهای که از سوی بسیج دانشجویی این دانشگاه در آستانه انتخابات برگزار شده بود، طی سخنانی درخصوص مذاکره با آمریکا چنین گفت: «هنر این است که ما تهدید را به آسیب و آسیب را به فرصت تبدیل کنیم، از اینرو مذاکره با آمریکا امکانپذیر و شدنی است، اما سخت است. هر چند بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست.
چراکه اروپاییها بهدنبال آقا اجازه از آمریکا هستند. از اینرو دولت آینده باید بتواند رابطه ایران و آمریکا را از حالت تخاصم به مرحله تنش که یک مرحله پایینتر است، برساند. آقای روحانی چنین تصور میکرد که با «دیدن دم کدخدا» مسائل حل خواهد شد، فلذا گفت چون در شرایط کنونی آمریکاییها به قول معروف کدخدا هستند، پس اگر با کدخدا ببندیم راحتتر هستیم تا به سراغ یک مقام پایینتر(اروپا) برویم. با همین تصور بود که پس از انتخابات و شکلگیری دولت جدید، اعلام شد ظرف چند ماه میتوان مشکلات را حل کرد و به تحریمها پایان داد. این نوع نگاه به آمریکا در کشور انقلابی ایران در حالی ترویج و تبلیغ شد که حضرت امام(ره) با شناخت دقیقی که از آمریکا داشتند، مذاکره با آمریکا را به دلیل خلق و خوی استکباری این کشور رد کرده و از آن به عنوان یک خط قرمز یاد میکردند. مقام معظم رهبری نیز در طی این سالها بر این اعتقاد بوده و هستند که مذاکره با آمریکا به دلیل اختلافات اساسی و بنیادین، بیفایده خواهد بود.
لکن در فضای پس از انتخابات 24 خرداد و پررنگ شدن نگاه مذاکره با آمریکا برای حل مشکلات کشور به عنوان یک ضرورت از سوی جریان پیروز در انتخابات، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با طرح تاکتیک نرمش قهرمانانه، امکان مذاکره با آمریکا در موضوع هستهای را فراهم ساختند. براساس این سیاست، دولت یازدهم مذاکرات هستهای را طی یک سال گذشته با گروه 5+1 با تصور رسیدن به نتیجه با مختصاتی متفاوت از مذاکرات پیشین دنبال کرد؛ اما در عمل ثابت شد که آمریکاییها براساس همان خلق و خوی استکباری پای میز مذاکره حضور پیدا میکنند. از اینرو رهبر معظم انقلاب اسلامی هفته گذشته در دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و روسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور در همین رابطه فرمودند: «عدهای این جور وانمود میکردند که اگر با آمریکاییها دور میز مذاکره بنشینیم، بسیاری از مشکلات حل میشود، البته ما میدانستیم این جور نیست، اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد.»
معظمله در ادامه بیاناتشان قضایای یک سال اخیر را اینگونه تشریح کردند: «بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند، اما از این ارتباطات نهتنها فایدهای عاید نشد، بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانتآمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات و مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند... البته مسئولان ما در نشستها در جواب طلبکاری آنها جوابهای قویتر و گاهی گزندهتر دادند، اما در مجموع معلوم شد مذاکره بر خلاف تصورات برخیها به هیچ چیز کمک نمیکند.»
معظمله در خصوص تأثیر مذاکرات بر کاهش تحریمها و کم کردن دشمنیها هم فرمودند: «آمریکاییها نه تنها دشمنیها را کم نکردند، بلکه تحریمها را هم افزایش دادند! البته میگویند این تحریمها جدید نیست، اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینه تحریم هم فایدهای نداشته است... این یک تجربه ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکاییها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.»
ملت ایران و تمامی گروهها و جریانهای سیاسی، باید این تجربه ذیقیمت را همواره مورد توجه قرار دهند. البته در همین سخنرانی رهبر معظم انقلاب ضمن تأکید بر ضرورت تعامل با کشورهای دنیا، دو کشور آمریکا و رژیم صهیونیستی را از این تعامل استثنا کرده و دلیل این نفی تعامل با آمریکا را اینگونه بیان داشتند: «رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی، برای جمهوری اسلامی نهتنها هیچ نفعی ندارد، بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بیمنفعت برود؟!»
نکته بسیار قابل تأمل در این کلام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی که باید مورد توجه همگان و بهویژه دولتمردان و دستاندرکاران دستگاه دیپلماسی کشور قرار گیرد، این است که هر کشوری در عرصه سیاست خارجی براساس شاخص منافع ملی خود عمل میکند، فلذا اگر تعامل یک کشور مانند ایران با کشوری چون آمریکا ضررش بیشتر از منافعش باشد، چنین تعاملی عاقلانه نخواهد بود. درخصوص ضررهای رابطه و مذاکره با آمریکا، رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند: «این کار ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم میکند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه میدهند.»
ملت ایران فراموش نکرده آن زمانی را که با یک مکالمه کوتاه چند دقیقهای بین آقای روحانی و اوباما چگونه دولتمردان آمریکایی عملیات روانی به راه انداختند و اعلام کردند؛ بالاخره تحریمها موثر واقع شد و جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره کشاند! آری، این تجربه ذیقیمت را که با هزینههای بالایی به دست آمده باید همواره در هر نوع سخن از مذاکره، تعامل و رابطه با آمریکا مورد توجه قرار داد.
نظرات بینندگان