وزارت امور مذاکرات هستهای!
در علم سیاست و چارچوب رئالیسم که فضای فعلی روابط بینالملل در آن تنفس میکند، دستگاه دیپلماتیک هر کشور وظایف گوناگونی دارد که مهمترینِ آنها، «حفاظت و حراست از منافع ملی یک کشور در خارج از مرزهای جغرافیایی آن» است. بر همین مبنا، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز بر طبق قانون اساسی به عنوان حافظ اصلی منافع ملی کشور در تعامل با رویدادهای بینالمللی شناخته میشود و باید در همین راستا فعالیت کند.
متاسفانه در سالهای اخیر و با ورود وزیر امور خارجه کشورمان به جریان مذاکرات هستهای، دستگاه دیپلماسی ایران به طور کامل در این مساله حل شد و تمام ظرفیتها و فعالیتهای خود را صرفا معطوف به مذاکرات کرد.
اگرچه مساله مذاکرات هستهای یکی از مهمترین موضوعاتی است که در تاریخ انقلاب اسلامی در حوزه فعالیت کاری وزارت خارجه صورت گرفته و طبیعی است که رویکرد اصلی و انرژی اکثر نیروهای فعال در دستگاه دیپلماسی کشورمان باید درگیر این مساله باشد اما در طرف مقابل، به هیچ عنوان پذیرفته نیست که وزارت امور خارجه رسالت اصلی خود در حفظ منافع ملی ایران را قربانی مذاکرات هستهای کند.
به عنوان مثال، در ماجرای تهاجم نظامی عربستان سعودی به یمن، وزارت امور
خارجه باید با استفاده از ظرفیتهایی نظیر سازمان کنفرانس اسلامی، کشورها
عدم تعهد و سایر سازمانهای منطقهای و اسلامی، ضمن درخواست برای تشکیل
نشست اضطراری این سازمانهای بینالمللی، حداقل در عرصه دیپلماتیک، هزینه
این اقدام را برای ریاض بالا میبرد.
اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه همزمانی این مساله با بیانیه نهایی
لوزان درباره مذاکرات هستهای، مجددا وزارت خارجه را در واکنشهای هستهای
غرق کرد.
خبر تاسفبار تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه عربستان هم که در
روزهای اخیر جنجال رسانهای گستردهای را به دنبال داشت، با بیتوجهی و عدم
واکنش جدی وزارت خارجه روبرو شد و تنها به احضار کاردار سفارت عربستان
بسنده شد؛ در حالی که حمایت از حقوق تبعههای ایرانی در خارج از کشور، جزو
وظایف صریح دستگاه دیپلماسی است.
«مگر جایی امنتر از حرم امن الهی هم داریم؟ ما به آنتالیا نمیرویم،
بچههایمان را به جاهای آنچنانی نمیبریم، بچههایمان را بردیم به یک مکان
مذهبی، بردیم بهام القرای اسلام، ماموران حکومتی عربستان، بچههای ما را
ربودند و جنایت کردند، ابعاد این جنایت قابل شرح نیست. عوامل حکومت آل سعود
بودند که بچههای ما را ربودند، آنها مامور اجرای قانون بودند، ما در گیت
بازرسی که نمیتوانیم به آنها بگوییم بازرسی نکنید، وقتی میگویند
میخواهیم بازرسی بیشتری انجام دهیم، نمیتوانیم مخالفت کنیم، شما چه
میدانید آنها چه نیتی دارند، بچههایی را که سن پایینی داشتند بردند و در
اتاق را قفل کردند.»
این صحبتها بخشی از درددلهای پدر یکی از قربانیان این فاجعه بود که با
یکی از رسانههای جمهوری اسلامی مطرح کرده بود و با سکوت وزارت امور خارجه
روبرو شد.
حتی در جریان سقوط هواپیمای «ژرمن وینگز» در اروپا هم سهلانگاری و
بیتوجهی سفارت ایران در آلمان، با اعتراض شدید خانوادههای دو خبرنگار
درگذشته روبرو شد؛ تا جایی که اعلام شد از شرکت هواپیمایی «لوفتانزا» هم
نمایندهای برای همراهی با اعضای خانواده این دو خبرنگار ایرانی آمده بود
اما کوچکترین خبری از دیپلماتهای ایرانی برای راهنمایی آنان وجود نداشت.
حداقل توقع از وزارت خارجه کشورمان، پیگیری و رسیدگی تام و تمام به
جوانب این حادثه بود و این امر شاید میتوانست مرهمی بر دل داغدیده
خانواده این عزیزان باشد اما متأسفانه طی روزهای پس از این حادثه، شاهد عدم
همراهی و مساعدت درخور از سوی وزارت خارجه بودیم ؛کما اینکه در جریان
پیگیری خانواده این دو خبرنگار برای اطلاع از خبر رسمی حضور فرزندانشان در
پرواز مربوطه و با وجود تماسهای مکرر با وزارت خارجه، با عدم همراهی و
پیگیری لازم مواجه شدند که موجبات تشویش و دلشکستگی بیش از پیش آنها را
فراهم آورد.
از سوی دیگر در جریان سفر خانواده این خبرنگاران به آلمان برای حضور در
محل سقوط هواپیما که با هزینه و دعوت شرکت "ژرمن وینگز" آلمان انجام شد، با
وجود تماس و درخواست آنها از سفیر کشورمان در آلمان، هیچ مساعدت و همراهی
با خانواده خبرنگاران فقید از سوی سفارت ایران صورت نگرفت و این در حالی
بود که در جریان سفر سایر خانواده قربانیان این حادثه به آلمان، سفرای آن
کشورها در آلمان، نهایت تشریفات و همراهی ویژه را برای خانواده قربانیان
کشور خود تدارک دیده بودند.
به نظر میرسد وزارت امور خارجه کشورمان به دلیل سایه سنگین مذاکرات
هستهای، به طور قابل ملاحظهای از وظایف و اهداف صریح خود دور شده و تنها
نظارهگر مساله هستهای است که این موضوع قطعا آسیب فراوانی به سیاست خارجی
فرامنطقهای و قدرت نرم ایران در عرصه بینالمللی وارد خواهد کرد.