ناهماهنگی در نظام هماهنگ پرداخت حقوق
به گزارش شیرازه به نقل از کازرون خبر-
از سالها پیش که قانون پرداخت هماهنگ حقوق برای کارمندان دولت به اجرا
درآمد، اهدافی برای آن متصور بود که مهمترین آن رفع تبعیض در پرداختها
بود.
براساس این قانون
افراد با مدرک تحصیلی و سابقهی کار مشابه در تمام ادارات، نهادها و
سازمانهای دولتی از پایهی حقوقی یکسان بایستی بهرهمند میشدند؛ اما
متأسفانه این گونه نشد و ناهماهنگیهای بسیاری در پرداخت به کارکنان در
سازمانها و ادارات مختلف بروز کرد و روز به روز هم پررنگتر شد این امر
در واقع تبعیض و بیعدالتی مشهودی است که به جز دلسردی و دل نگرانی
کارکنان دولت و خانواده آنان پیامدی نداشته و ندارد.
برخی از ناهماهنگیهای موجود در این نظام به قرار ذیل است:
1-
داشتن مدرک تحصیلی و تحصیلات عالیه طبیعتاً برای افراد ارزش ماهوی دارد و
در سطح ادارات و نهادها نیز بایستی مورد توجه قرار گیرد، حقوق کارکنان
براساس سطوح مدرک تحصیلی باید برقرار شود و در قانون نظام هماهنگ پرداخت
نیز به این امر تا حدودی توجه شده است، اما در سالیان متمادی در افزایش
حقوق به مدارک بالای افراد در سطح لیسانس و بالاتر کم توجهی شده و
علیالظاهر به گونهای عمل کردهاند که به مدارک پایینتر مبالغ بیشتری
افزوده شده است. شاید به زعم مسؤولان امر این کار مناسب باشد، اما افرادی
که زحمات زیادی برای کسب مدارج علمی بالاتر متحمل شدهاند و در کار خودشان
مسؤولیت بیشتری دارند نبایستی از دریافتی بیشتری بهرهمند شوند؟ حق چنین
است.
2- بندهایی از نظام پرداخت هماهنگ حقوق اجرا نشده و روی زمین مانده است، کارکنان دولت با وعدههایی که دردولتهای مختلف به آنها داده شد منتظر اجرا شدن بندهای معطل مانده شدند اما هیچگاه توجّهی به اجرا شدن آنها نشده است.
3- کارمندان دولت که عمری در خدمتگزاری به جامعه و مردم سپری نموده و به افتخار بازنشستگی نائل آمدهاند پس از حداقل سی سال خدمت صادقانه به فراموشی سپرده میشوند و دولتمردان با بیمهری به آنان نگاه کرده و در نظامهماهنگ پرداخت فوقالعادهها و طرحهای مختلف اصولاً برای بازنشستگان(جهان دیدگان) لحاظ نمیکنند و بدینوسیله زحمات چندین ساله آنان را ارج مینهند!!
چرا باید اینگونه باشد؟ چرا در کشورهای لائیک و بدون اعتقادات اسلامی جهان دیدگان ارزش والایی دارند؟
4- قرار بود هر کارمندی در هر سازمانی با مدرک مشابه دریافتی مشابه داشته باشد، اما اولاً برخی از سازمانها زیر بار نظام هماهنگ پرداخت نرفتند و ثانیاً در سازمانهایی که این قانون را پذیرفتند به عناوین مختلف دریافتی کارکنان به حدی است که قابل مقایسه با سازمانهای دیگر نظیر آموزش و پرورش و یا بهداشت و درمان... نیست. چرا این چنین است؟
چرا سازمانی نظیر آموزش و پرورش که متولی تعلیم و تربیت نونهالان، نوجوانان و جوانان مملکت میباشد به زعم مسؤولان سازمانی مصرفی قلمداد میشود؟
چرا معلمان از نظر مالی تأمین نمیشوند تا مجبور نباشند به شغلهای دوم و سوم که غالباً در شأن آنان هم نیست روی آورند؟ آیا این مسأله بر رسالت تربیتی و آموزشی آنان ضربات هولناکی وارد نمیسازد؟ سعادت هر کشوری در گرو آموزش و پرورش آن است، آیا با این شیوه در دراز مدت به سعادت خواهیم رسید؟
رهبر معظم انقلاب بارهای بار در مورد فرهنگیان و رسیدگی به جایگاه، شأنیت و معیشت آنان رهنمودهای اساسی و مهمّی ارائه دادهاند، اما دریغ از عملکرد! مسؤولان رده بالای مملکت! تنها کاری که به صورت کلیشهای انجام میدهند در هفتهی معلم است که همه از اهمیت کار معلمی سخنها میگویند و مراسم نمادین برپا میکنند. آیا این دردی از دردهای معلمان را درمان میکند؟ تا کی باید این گونه باشد؟
به
هر حال اگر خواهان کشوری آباد، آزاد، رشید، مستقل و هوشمند و با بصیرت
هستیم بایستی توجه ویژه به آموزش و پرورش و عنصر اساسی آن یعنی معلمان
داشت. در سند تحول آموزش و پرورش هم به روی این نکته صحّه گذاشته شده است
اما از ادعا تا عمل فرسنگها فاصله است!! هم اکنون بایستی تجدید نظر اساسی
کرد و آموزش و پرورش را از مظلومیت و محرومیت رهایی بخشید!!
یادداشت: محسن توحیدیان