کد خبر: ۱۲۳۳۳۵
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۸ - ۱۲ تير ۱۳۹۷
نویسنده شیرازی:

حقوق بشر آمریکایی ها را می توان در آثار فرهنگی این کشور مشاهده کرد/ سهم کم رنگ صدا وسیما در معرفی حقوق بشر آمریکایی

بیژن کیا گفت: در حال حاضر چه در حوزه سیاسی و اقتصادی و چه در حوزه فرهنگی نبرد نامتقارن مطرح است.
شیرازه، چهار دهه عمر انقلاب اسلامی ایران سرشار از رویدادهایی است که همگی از بی‌صداقتی آمریکا و مدعیان حقوق بشر حکایت دارد اما هفته دوم تیر ماه را با توجه به رویدادهای شاخص آن می‌توان هفته‌ای منحصربه‌فرد برای رسوایی این مدعیان واعوان و انصار داخلی و خارجی آن‌ها در تاریخ کشور دانست.
این جنایات که از جمله آنها می‌توان به بمباران شیمیایی سردشت، فاجعه هفتم تیر، پرواز بی‌بازگشت ایرباس ایرانی و ترور نافرجام امام خامنه ای اشاره کرد. برخی مستقیم از سوی آمریکا انجام شده و برخی دیگر نیز از سوی گروه​ها و رژیم​هایی که مورد حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی هستند.

پیگیری هوشمندانه اشاره رهبر معظم انقلاب در نامگذاری هفته دوم تیرماه تحت عنوان هفته حقوق بشر آمریکایی، فرصت مغتنمی است و می‌تواند مقدمه‌ای بر انعکاس سیاست‌های ضدحقوق بشری آمریکا در جهان باشد.

امام خامنه ای در تیرماه سال 94 در دیدار با خانواده شهدای هفتم تیر پیشنهاد نامگذاری این هفته را مطرح کرده و تاکید داشتند: «ما احتیاج داریم دشمن را بشناسیم. آن کسانی که امروز سعی می​کنند از این هیولا یک چهره‌ موجهی معرفی کنند، اینها دارند خیانت می​کنند؛ اینها دارند جنایت می​کنند. این کسانی که این حقیقت روشن را کتمان می​کنند، این دشمنی خباثت‌آلود را در زیر پرده‌های توجیه می​پوشانند، اینها دارند خیانت می‌کنند به این ملت. کشور ما و ملت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد. عمق دشمنی را بفهمد».

البته نشان دادن این دشمنی‌ها به انگیزه قوی و پشتوانه فکری و خلاقیت و مهارت و ارزیابی کارشناسانه نیاز دارد. نمی‌توان هرسال فقط چند روز مانده به شروع این هفته از خواب بیدارشد و با برگزاری یک نشست خبری و اعلام چند آمار درباره برنامه های کلیشه‌ای و عمدتا سخنرانی در گوشه و کنار شهرو استان که هیچ بازخورد کارشناسی ویا حتی یک بازخورد خبری ساده هم از آن گرفته نمی‌شود حق مطلب را ادا کرد.

«آدمخوار» و «وینسنس و گرگ خندان» متولد شیراز هستند اما به ندرت در شهر یافت می‌شود


برای بزرگداشت عملی هفته حقوق بشر آمریکایی به سراغ کارشناس فرهنگی و نویسنده توانای شهرمان که چند اثر هنری ضدآمریکایی برجسته در کارنامه‌اش می‌درخشد و مثل خیلی از ظرفیت‌های درخشان شهر و استان از چشم مسئولین مربوطه دور مانده رفتیم و خواستیم درباره آثارش توضیح دهد.

بیژن کیا پاسخ داد: این درست نیست که برای تبلیغ این آثار من خودم جلو دار باشم. من از زمان نوشتن این رمان ها تا چند سالی که منتظر انتشارش بودم تلاش خودم را برای انعکاس جنایات آمریکا در حمله به هواپیمای مسافربری ایران در قالب دو رمان به نام های «آدمخوار» و «وینسنس و گرگ خندان» و حتی توزیع و معرفی این آثار کردم. اما شما ببینید در این هفته حتی چند نسخه از این رمان‌ها  درسطح شهر در دسترس نیست تا بتوان روی آن کار کرد. این خلاء نشان می‌دهد ما رصد فرهنگی درستی نداریم و درگیر برنامه‌های روتین و ویترینی هستیم. حتی با وجود این آسیب‌ها به نظر من کافیست برای بزرگداشت هفته حقوق بشر آمریکایی یک جستجویی در آثار خود آمریکایی‌ها بکنیم. خیلی از آمریکایی‌ها از این وضعیت ناراضی هستند و محصولات خوبی در این باره تولید کردند. کافیست این محصولات  را بشناسیم به مخاطب عرضه کنیم.

روش‌های مبارزه فرهنگی را از صدر اسلام هم یاد نگرفتیم!


کیا با اشاره به سخنرانی استاد حسن عباسی درباره ضرورت نبرد نامتقارن در دنیای امروز تصریح کرد: در حال حاضر چه در حوزه سیاسی و اقتصادی و چه در حوزه فرهنگی نبرد نامتقارن مطرح است. یعنی باید شرایط طرف مقابل را بسنجیم و وارد زمین بازی او نشویم و به شیوه متفاوت برخورد کنیم. به عنوان یک نمونه تاریخی مستند به شیوه مبارزه ژاپن در  جنگ جهانی دوم توجه کنید. در این برهه تاریخی آمریکا و متحدانش با چند کشور دیگر در حال جنگ بودند از جمله ژاپن که با جامعه صنعتی فاصله داشت و نمی‌توانست به شیوه آمریکایی‌ها که تا بن دندان مسلح بودند وارد جنگ شود، اما از چند شیوه متفاوت استفاده کرد، مانند خلبان های کامی کازه. خلبان‌های کامی کازه نمی‌توانستند سلاح سنگین حمل کنند چون هم مهمات کافی نداشتند هم هواپیما کوچک بود و فضا برای حمل سلاح نداشت، اما به صورت انتحاری عمل می کردند و خود هواپیما را به هدف می‌زدند. در یک مقطعی ژاپن با این شیوه فداکارانه نیروی دریایی آمریکا را با آن عظمت فلج کرده بود. یا این که با روش خلاقانه و کم هزینه بالن‌های کوچک ایجاد کردند که حامل مواد منفجره بود و با جریان هوا به سمت آمریکای شمالی حرکت می کرد. با این شیوه آسیب‌های جدی به دشمنان زدند. از توان محدود خودشان با شیوه جدید و نامتعارف برای مقابله با دشمن استفاده کردند و نتیجه خوبی گرفتند. این ها نمونه های قابل توجهی هستند متاسفانه ما در زمینه فرهنگی هنوز یاد نگرفتیم که می‌شود از نبرد نامتقارن استفاده کرد.

به نمونه های نبرد نامتقارن در صدر اسلام به داستان خاکستر پاشیدن روی سر  پیامبر اسلام(ص) می توان اشاره کرد؛ متاسفانه ما روش‌های مبارزه فرهنگی را از صدر اسلام هم یاد نگرفتیم. ما مطالعه نکردیم که ببینیم روش آن‌ها چه بوده و ما چگونه می‌توانیم در دنیای امروز از آن روش‌ها بهره ببریم. ما همه این داستان را شنیدیم. نبرد متقارن مقابله به مثل را توصیه می‌کند اما رسول الله از شیوه فرهنگی نامتقارن استفاده می‌کند و نتیجه می‌گیرد. این شیوه را می شود الگو قرار داد. مالک اشتر دقیقا از همین شیوه الگو میگیرد در مقابل کسی که به او فحاشی می‌کند و طولی نمی‌کشد که فرد فحاش هدایت می‌شود از محبان و مریدان مالک می‌شود. متاسفانه ما از الگوها فاصله گرفتیم.

در لایه‌های فرهنگی هنوز وابسته به نفت هستیم و چشم امید به معجزه‌های پرخرج دوختیم

ما در لایه های فرهنگی متاسفانه هنوز وابسته به نفت هستیم. متولیان فرهنگی فکر می‌کنند باید خیلی پول خرج کنیم تا کاری کارستان انجام شود و وقتی مشکل بودجه داشتیم که همیشه هم این مشکل وجود دارد، دیگر نباید کاری انجام داد. برای اصلاح این تفکر اشتباه از مسئولین فرهنگی تقاضا دارم دنبال معجزه‌های پرخرج نباشند. مثلا برای بزرگداشت هفته حقوق بشر آمریکایی اگر توان مالی و فکری تولید محصول قوی نداریم حداقل تولیدات قوی خودشان را بشناسید و تلاش کنید این تولیدات را در دسترس مخاطب قرار دهید. وقتی از زبان خود آمریکایی‌ها حرف‌مان را بزنیم شاید پذیرش آن در بین آمریکا دوستان داخلی هم بیشتر باشد. البته شناسایی این محصولات هم  سخت نیست کافیست  واژه آنتی امپریالیسم کارتون یا فیلم یا رمان را در گوگل سرچ کنیم و شاخص ترین فیلم ها و رمان ها و کاریکاتور ها در این زمینه بشناسیم.

عشق فیلم‌ها و مخصوصا آمریکا دوست‌ها
بخوانند!

به عنوان مثال فیلم سینمایی دیوار« The Wall 2017» یک فیلم سینمایی فوق العاده زیبا و جذاب و در سبک فیلم های درام و هیجان انگیز و جنگی است که کارگردانی آن را داگ لیمان به عهده دارد فیلم سینمایی دیوار The Wall 2017 محصول کشور آمریکا است و در ۱۲ مه ۲۰۱۷ با کیفیت HD منتشر و عرضه شده است. این فیلم فضایی راجع به دو تک تیرانداز آمریکایی و عراقی را به تصویر می کشد.

حقوق بشر آمریکایی ها را می توان در آثار فرهنگی این کشور مشاهده کرد/ سهم کم رنگ صدا وسیما در معرفی حقوق بشر آمریکایی

تک تیرانداز آمریکایی یک سرباز تا بن دندان مسلح هست و در حال انجام وظیفه اما تک تیرانداز عراقی معلم زبان انگلیسی بوده و به خاطر شرایط جنگی کشور مبارزه را انتخاب کرده است. فیلمساز در این اثر سوالات خوبی مطرح می‌کند که معلم چرا باید بجنگد؟اگر جنگ طلب نیست، اینجا در میدان جنگ چه می‌کند؟ این فیلم روی اتفاقی انگشت می‌گذارد که معادل آن در بحث آزاد سازی خرمشهر قابل مشاهده است. رزمنده‌های عراقی گیج شده بودند که چرا نیروهای رزمنده ایران لباس های مختلفی بر تن دارند؟ از لباس عادی کارگر و پزشک و معلم گرفته تا پلیس راهنمایی رانندگی و لباس سپاهی و ارتشی؛ وقتی فهمیدند اینها نیروهای مردمی و عادی هستند و فقط با نظامی ها طرف نیستند حیرت زده شدند و فهمیدند وارد بد مهلکه‌ای شدند.

این فیلم غیر مستقیم می‌گوید که چرا آمریکا از عراق خارج شد، چون نتوانست مقابل نیروهای مردمی مقاومت کند. در واقع از مردم شکست خورد. نمونه این فیلم ها کم نیستند.

 چقدر خوب است که در فرصت‌های مختلف مثل هفته حقوق بشر آمریکایی که امام خامنه ای روی آن تأکید دارند، اگر خودمان بلد نیستیم صدایمان را به گوش جهان برسانیم. صدای خود آن‌ها را تقویت کنیم و این کار کاملا کم‌هزینه هم هست فقط کمی انگیزه و آگاهی می‌خواهد. حتی در قدم بعد و افق بلند مدت می‌توانیم با افراد شاخص این عرصه که در این آثار شناختیم ارتباط بگیریم. این هسته ها را می‌توان در خود آمریکا تقویت کرد و وارد یک جنگ فرهنگی نامتقارن قوی شد. در این صورت به دست هنرمندان خوش فکر خودشان و باهزینه خودشان کار را پیش می‌بریم. فیلم‌هایی که تولید آمریکاست ولی ماهیت ضد آمریکایی دارد کم نیستند از طریق نمایش این فیلم‌ها می‌توان از زبان هنرمندی که در این کشور زیست می‌کند به این نتیجه رسید که موضع آمریکا در بحث حقوق بشر درست و صادقانه نیست.

فیلم «اینک آخرالزمان» یکی از آثار شاخص تولید آمریکا با ماهیت ضدآمریکایی است. اینک آخرالزمان (Apocalypse Now) محصول ۱۹۷۹، فیلمی حماسی، ماجراجویی و جنگی واقع شده در جنگ ویتنام است. کارگردان آن فرانسیس فورد کوپولا و فیلم‌نامه‌نویسان آن جان میلیوس و کوپولا هستند. داستان این فیلم برداشتی آزاد از رمان دل تاریکی نوشتهٔ جوزف کنراد است. که فضای ذهنی یک مامور امریکایی را به تصویر می‌کشد که به جنایات آمریکا در ویتنام پی برده و قادر به ادامه نیست و دستور مرگش صادر می‌شود. یا «گریس مرده است» که یک فیلم درام خانوادگی جذاب و خوش ساخت است که در آن به جنبه های خانوادگی حضور آمریکا در جنگ‌های منطقه پرداخته می‌شود و یک پدر آمریکایی سعی دارد به فرزندش توضیح دهد مادر او که یک نیروی نظامی بوده خارج از آمریکا ودر جنگ کشته شده و دیگر به خانه بر نمی‌گردد اما نمی‌داند به بچه بگوید مادرش برای چه فدا شده و خیلی سوالات ذهنی خودش و بچه بی پاسخ هستند.

حقوق بشر آمریکایی ها را می توان در آثار فرهنگی این کشور مشاهده کرد/ سهم کم رنگ صدا وسیما در معرفی حقوق بشر آمریکایی

کار راحت است اگر اراده انجام کار وجود داشته باشد

فیلم‌های «تلفات جنگ»، «بازگشت به خانه» و « شکارچی گوزن» هم حرف‌های خوبی در زمینه حضور امریکا در جنگ‌های منطقه دارند. همچنین خیلی فیلم‌های سینمایی خوب در مورد رفتار خشن پلیس آمریکا داریم. اینها برای نشان دادن حقوق بشر در آمریکا ظرفیت خوبی است. اکنون که عده ای با هیجان زدگی از اینکه می‌توان فیلم خارجی در پرده سینماها پخش کرد خوشحالند لازم است یادآوی شود  از این ظرفیت‌ها هم می‌توان برای مناسبت‌های این چنینی استفاده کرد.

علاوه بر فیلم، رمان‌ها و کاریکاتور های خوبی در این زمیته در خود آمریکا تولید شده است. رمان‌هایی مانند رمان «خوشه‌های خشم »، «هژمونی حیات» و«من این کار را برای تو انجام ندادم» از نمونه های شاخص این حوزه هستند.
واقعاً در این هفته نمی‌توان یک نمایشگاه از کاریکاتورهای هنرمندان آمریکایی در پارک‌های شهر برپا کرد و نتیجه آن را دید؟ در این صورت دیگر شائبه ای هم وجود ندارد که هنرمندان ایرانی به خاطر عناد با آمریکا یا به صورت سفارشی دست به تولید این آثار زدند بلکه چهره واقعی آمریکا را از طریق برداشت مردم خودشان به مردم‌مان نشان می‌دهیم.
آمریکا سال‌هاست از این ظرفیت‌ها در کشورهای مختلف استفاده می‌‎کند و با فریب دادن افراد از آن‌ها بر علیه منافع ملی شان استفاده می‌کند و برای رسیدن به اهدافش در خارج از مرزهایش  از خود آن‌ ملت‌ها بهره می‌برد.
متاسفانه ما برای انعکاس واقعیت‌ها هم از این ظرفیت‌ها که ما تلاشی برای به وجود آمدنشان نکردیم و خودشان ایجاد شدند، استفاده نمی‌کنیم. من معتقدم کار راحت است اگر اراده انجام کار وجود داشته باشد.
واقعا باید ارزیابی کرد سهم آنتن صدا و سیمای ملی و استانی در بزرگداشت این هفته چقدر است؟ اصلا از روی برنامه های صداو سیما کسی متوجه این مناسبت می‌شود؟ سهم دستگاه‌های فرهنگی هنری و تبلیغاتی چقدر است؟ چه در تولید محصول چه شناسایی و معرفی محصولات جهانی با این موضوع. بنظر میرسد در فرصت‌هایی مانند این هفته باید سهم دستگاه‌ها مشخص شود و در طول سال  باعزم جدی روی آن کار شود.

اگر مسئولین کم لطفی دارند خود دانشجویان و اقشار مختلف مردم ولایتمدار هم می‌توانند با یک سرچ ساده با این محصولات آشنا شوند و در حیطه اثرگذاری خود در حد یک دانشگاه یک محله یک مسجد آن‌ها را بازنشر دهند و هفته حقوق بشر آمریکایی را عملاً پاس بدارند. مردم می‌توانند نمونه‌های عملی ارائه دهند تا مسئولین هم به خودشان بیایند. مردم همیشه ثابت کردند از مسئولین جلوتر هستند.

ضرورت یک تشکر ویژه از آقای ترامپ!

اخیرا یک خبر شنیدم که آقای ترامپ می‌خواهد در ادامه سیاست‌های مهاجرتی افرادی که در ایران مسئولیت دارند و احتمالا منسوبان ایشان را سلب تابعیت آمریکایی کند. واقعا این اقدام آقای ترامپ جای تشکر ویژه دارد.

امیدوارم این خبر محقق شود و تمام کشورهای غربی و برخی کشورهای شرقی در این زمینه از آقای ترامپ تبعیت کنند.اگر مسئولین ما به درستی به وظیفه خود عمل کنند و به عملکرد خود اطمینان داشته باشند دیگر نیازی نیست خارج از کشور دنبال جزیره امن برای خود و خانواده‌شان باشند. در حال حاضر خیلی از مسئولین و منسوبان شان در خارج از کشور دنبال محل خوب زندگی هستند.

کسی که دلش، خانواده‌اش و متعلقاتش وابسته به آنجا باشد، هرچقدر هم رهبری فریاد بزنند و تاکید کنند و پیشنهاد بدهند طبیعی است که نمی‌تواند به صورت جدی به بزرگداشت عملی هفته حقوق بشر آمریکایی فکر کند و حق مطلب را ادا کند. مسئولی که در این جمهوری اسلامی مسئولیت گرفته باید بدان از صفر تا صد متعلق به مردم است بدون هیچ منتی وظیفه خدمت دارد چون مسئولیت قبول کرده است. باید برای آمادگی گرامیداشت این هفته و مناسبات مشابه  وابستگی ها و دلبستگی ها را پاک کنیم. انصافا به تزکیه و تصفیه در این عرصه نیاز داریم مخصوصا بین مسئولین، چرا که وقتی نمک گیر هستیم نمی‌توانیم به صورت جدی و قاطع وارد این عرصه شویم.

بعد از تصفیه و تزکیه لازم مسئولان با انگیزه هم وقتی می‌بینند با این توان تکنیکی و مالی توان مقابله پایاپای نداریم، سیستم قوی و عریض و طویل سینمایی نداریم، چرخه تولید و عرضه کتاب نداریم می توانند با خلاقیت و شناخت لازم به صورت نامتقارن وارد کارزار شوند یا حتی توان برای تولید داخلی ایجاد کنند.
نظرات بینندگان