کد خبر: ۱۶۳۲۶۳
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۸ - ۱۴ فروردين ۱۴۰۳
وصیت‌نامه شهید مرتضی نیکویی:

به آه جان‌سوز مادرت راهت را ادامه می‌دهم

شهید مرتضی نیکویی در وصیت‌نامه خود آورده است: ای شهید به خون پاکت که سنگرت را رنگین ساختی به گلوله سر بینی که شبانگاه بر قلبت نشست و به سینه از هم دریده‌ات و به شبنمی که صبحگاه بر گونه‌ات نشسته و به دست سردت که هنوز بر قبضه سلامت است و به چادر سیاه همسرت و بر کمر خمیده پدرت و به آه جان‌سوز مادرت که راهت را ادامه خواهم داد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه» به نقل از نوید شاهد، شهید «مرتضی نیکویی» پنجم فروردین ۱۳۴۵ در خانواده‌ای مؤمن، متدین و زحمتش دیده به جهان گشود و پس از دوران طفولیت راهی مدرسه شد و تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان شهید مسعودی به پایان رساند. سپس برای تحصیل در دورهٔ راهنمایی راهی مدرسه ابوریحان شد و این دوره را نیز با موفقیت پشت سر گذاشت و پس از آن در هنرستان آیت‌الله طالقانی ثبت‌نام کرد و تا کلاس دوم متوسطه ادامه تحصیل داد؛ اما به علت علاقه شدیدی که به جنگ و جبهه داشت تحصیل را نیمه کار رها کرد و از طریق بسیج وارد جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد و سرانجام ۲۰ فروردین سال ۱۳۶۱ در عملیات رمضان منطقه کوشک به درجهٔ رفیع شهادت نائل آمد.


شهید مرتضی نیکویی علاقه بسیار زیادی به مراسم دعا و نیایش به‌ویژه دعای کمیل، توسل، زیارت عاشورا، داشت و نسبت به نماز اهمیت فوق‌العاده‌ای می‌داد و در خواندن دعای فرج مداومت می‌نمود وی در تمامی زمینه‌ها از اعضای خانواده برتری داشت و مهم‌ترین خصوصیت او اخلاص بود. وی انسانی وارسته و متواضع وبی ریا بود.

شهید نیکویی در دوران به‌یادماندنی انقلاب با این که سن زیادی نداشت؛ اما در توزیع اعلامیه و حضور در تظاهرات بسیار جدیت نشان می‌داد و از نیروهای اولیه بسیج به شمار می‌آمد ویکی از کسانی بود که با جدیت تمام پیرو خط امام بود.


متن وصیت‌نامه: 
بسمه‌تعالی «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» در آغاز سخن با آیه شریفه‌ای که می‌فرماید مپندارید آنان که در راه خدا کشته می‌گردند مرده‌اند؛ بلکه آنان زنده‌اند و در نزد خدا روزی می‌خورند.


آری وقتی که قلب سیاه به‌وسیله کارد تیزی سپید از هم دریده می‌شود و نور به مهمانی زمینان می‌آید هر کجا که فضا باز است رخنه می‌کند و تاریکی می‌گریزد و به مخفیگاه‌ها می‌رود و بی‌اختیار به یاد ظلمت‌ها و شب‌های تار روزگارمان می‌افتم به یاد لحظه‌هایی که ابر جهالت روی خورشید آگاهی را گرفته و به یاد رادمردانی که با حماسه‌هایشان بیدارمان ساختند آری همانان که قلبشان در تب عشق خدا سوخت و سینه‌هایشان آماج گلوله‌های مزدوران شد.


آری برادر و خواهر من غافل مباش که انقلاب با خون گلگون کفنانی آبیاری شده که امروز از آنها زنان و کودکانی خردسال به‌یادگارمانده است و از طرفی می‌بینم که هر روز اژدهایی دهان باز کرده و می‌خواهد انقلاب ما را از بین ببرد و من به دیگر برادران شهید می‌گویم ای شهید به خون پاکت که سنگرت را رنگین ساختی به گلوله سر بینی که شبانگاه بر قلبت نشست و به سینه از هم دریده‌ات و به شبنمی که صبحگاه بر گونه‌ات نشسته و به دست سردت که هنوز بر قبضه سلامت است و به چادر سیاه همسرت و بر کمر خمیده پدرت و به آه جان‌سوز مادرت که راهت را ادامه خواهم داد و هیچ‌چیز بهتر از آن برایم نیست که تمام دنیا بداند که من آگاهانه و دلیرانه در راه خمینی کبیر لباس رزم پوشیدم و سپس به لقاءالله پیوستم و جنایت‌کاران باید این را بپذیرند که خون بر شمشیر پیروز است چه در زمان حسین (ع) و چه در زمان فرزندش خمینی و شما ملت شهیدپرور امت بیدار بدانید که راهی را انتخاب کرده‌ام در نهایت منجر به گرفتن هدیه‌ای از خداوند به نام شهادت می‌شود، راهی که تمام اولیا و انبیا و رهبران ما آن را پیموده‌اند و ما ادامه‌دهندگان آنیم و چه هدیه‌ای از این بالاتر که انسان به لقای معشوق خود خدا برسد.

والسلام علی من التبع الهدی

 مرتضی نیکویی سرباز کوچک حزب‌الله.

 

انتهای خبر/

نظرات بینندگان