کد خبر: ۲۴۶۰۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۱ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۰

هفت گنبد افلاك پرصداست

در آستانه سي و سومين سالگرد انقلاب كبير اسلامي مي توان موضوع اين يادداشت را به مسيري كه طي شده اختصاص داد. مسير پرخاطره و مخاطره اي كه در بهمن 57- فوريه 1979- با ورق خوردن تاريخ آغاز شد. تاريخي كه مقارن با آن فضا اردوگاه شرق و غرب ساز كمونيسم و امپرياليسم كوك كرده بودند اما با انقلاب اسلامي و طنين شعار «نه شرقي، نه غربي؛ جمهوري اسلامي» نامعادله سياسي و سيطره گفتماني سوسياليستي و ليبراليستي در منطقه و جهان ترك برداشت و طرحي نو به صحنه آمد. از همين روي؛ درگيري جمهوري اسلامي با نظام سلطه و قلدرمآبان بين المللي يك درگيري ماهيتي و پردامنه بوده كه در طول سه دهه گذشته استمرار و جريان داشته است.
اكنون آنچه در پس اين سي و سه سال و در صحنه اين رويارويي بزرگ و همه جانبه رخ داد را بايد دوباره به نظاره نشست؛ چون هرچند نظام سلطه و جبهه استكبار با پروپاگاندا و امپراتوري رسانه اي خود «پايان انقلاب اسلامي» را از همان ابتدا و سپس در مقاطع مختلف و بزنگاه هاي حساس القاء نموده و در پي آن، اين آرزوي شوم را دنبال مي كرد اما واقعيت و جان كلام را بايد از جناب حافظ شنيد كه؛
«زين قصه هفت گنبد افلاك پرصداست
كوته نظر نگر كه سخن مختصر گرفت»
بنابراين در همين خط، براي آن كه تصويري واقعي از انقلاب اسلامي ايران ديد و درك كرد كه چرا دشمن در برآورد انقلاب اسلامي پي درپي دچار اشتباهات استراتژيك شده است بايد مواجهه دشمن با انقلاب اسلامي و خروجي آن را مجددا واكاوي كرد و دوباره تاكتيك هاي بكار گرفته شده عليه انقلاب اسلامي را در حوز ه هاي مختلف سياسي، ديپلماسي، اقتصادي، فرهنگي، دفاعي و نظامي مورد سنجش قرار داد.
گفتني است؛ در تمام سي و سه سال گذشته دشمنان انقلاب اسلامي از تمام اهرم ها و ظرفيت هاي خود براي ضربه زدن به انقلاب اسلامي استفاده كردند و تاكنون نيز اين روند استمرار داشته است اما اكنون كه آن كارشكني ها، ترفندها و دسيسه ها براي ترور «گفتمان انقلاب اسلامي» به بار ننشسته بايد موقعيت و وضعيت فعلي ايران اسلامي را سنجيد تا مسير آينده را بهتر و بدون پارازيت نظاره كرد.
يكي از گزينه هايي كه در تمامي سال هاي پس از انقلاب اسلامي و تا امروز دشمن عليه جمهوري اسلامي بكار بسته است بحث «تحريم هاي اقتصادي» است تا در پي آن مسير پيشرفت و بالندگي و توسعه علمي متوقف شود. نگاهي گذرا به خط تحريم ها نشان مي دهد آمريكايي ها دارايي هاي ايران را در اقدامي غيرقانوني بلوكه كردند، تحريم هاي يك جانبه اقتصادي و قانون داماتو را بر ضد ايران اجرايي كردند و اكنون نيز تحريم بانك مركزي و تحريم نفتي ايران را دنبال مي كنند اما سؤال اين است كه چه طرفي بسته اند؟ آيا ايران را مستأصل كرده اند؟ اجازه بدهيد پاسخ به اين پرسش را در آمارهاي مستند علمي و خارجي جستجو نماييم.
لازم نيست خيلي به زحمت افتاد چرا كه همين چند روز پيش صندوق بين المللي پول در گزارش خود آخرين وضعيت اقتصادي ايران را اعلام و تصريح مي كند؛ ايران در سال 2011 با 930 ميليارد دلار توليد ناخالص داخلي و با رشد 8 برابري توليد ناخالص داخلي به جايگاه هفدهمين اقتصاد بزرگ جهان رسيده است.
همچنين جاي شگفتي است اما واقعيتي مستند و بدون خدشه است كه با وجود «تحريم ها» اكنون جمهوري اسلامي بنابر اعلام مجله علمي «نيچر» در «رشد علم» رتبه اول دنيا را از آن خود كرده و در «توليد علم» نيز بنابر گزارش منتشره از پايگاه علمي اسكوپوس در منطقه به رتبه اول دست پيدا كرده است.
آمار ديگري كه توجه جهانيان و كارشناسان را به خود معطوف كرده است رتبه نوزدهم جهاني ايران در «توليد علم» است كه همه آنچه گفته شد از دل همان «تحريم ها» بدست آمده است. نمونه بارز ديگر ايران در پيشرفت علمي، دستيابي به فناوري هسته اي است. كشوري كه به لحاظ سياسي و اقتصادي در تنگناهاي شديدي بوده و يك جنگ فرسايشي 8 ساله را نيز پشت سر گذاشته است اكنون در شرايطي از اقتدار علمي است كه رسانه هاي غربي نيز بدان معترف هستند و واشنگتن پست در ستايش ايران هسته اي مي نويسد: «ايران در روند هسته اي شدن خود هرگز از حمايت خارجي برخوردار نبوده است... اما توانست با موفقيت از آستانه هاي فن آوري عبور كند و به يك شبكه غني سازي در حال رشد و پيشرفته دست بيابد و نسل جديدي از سانتريفيوژ را مي تواند رونمايي كند و همه اينها نشان دهنده نبوغ علمي ايرانيان است.»
مسئله درباره انقلاب اسلامي وقتي پيچيده تر مي شود كه گزينه نظامي را نيز عليه ايران بكار گرفتند ولي باز ناكام ماندند و به بركت همان ايستادگي و مقاومت در جنگ، امروز ايران اسلامي در بعد نظامي و دفاعي از قدرت هاي منطقه اي است و به خودكفايي دفاعي رسيده است.
خاطرنشان مي شود طي چند هفته گذشته مقامات اسرائيلي و آمريكايي جنگ رواني حمله به ايران اسلامي را پيش كشيدند و ژست مي گرفتند كه «همه گزينه ها روي ميز است»! اما پس از بيانات رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه تهران عقب نشستند چون دريافتند كه ايران در برابر تهديدات دست بسته نيست و آيا اين چيزي جز توانمندي دفاعي بازدارنده جمهوري اسلامي است؟
مشكل ديگر دشمنان نشاندار جمهوري اسلامي اين است كه دچار يك سردرگمي در مواجهه با ايران هستند به گونه اي كه به تعبير چندي پيش نشريه فارين پاليسي نمي توانند ايران را تحليل نمايند.
از يكسو دشمن هجمه سنگيني را بر نقش «ولايت فقيه» در ايران اسلامي طرح ريزي مي كند و تلاش مي كند آن را اقدامي ناكارآمد جلوه دهد و از سوي ديگر؛ اعتراف مي كند كه اقتدار ايران بخاطر هدايت هاي رهبري بوده است. به عنوان نمونه، موسسه آمريكايي «رند»- RAND- پس از فتنه 88 كه دشمن تمام سازمان رزم خود عليه ايران را بسيج كرده به كارايي و مديريت و اقتدار رهبري و ولايت فقيه در ايران اسلامي اشاره و تصريح مي كند.
دشمن وقتي در حوزه اقتصادي، سياسي و نظامي نتيجه نمي گيرد در حوزه فرهنگي با سازماندهي جديدي در قالب «ناتوي فرهنگي» به ميدان مي آيد تا باورها رادرباره گفتمان انقلاب اسلامي كمرنگ كند اما استيصال كنوني دشمن اين است كه چطور از دل براندازي خاموش و جنگ نرم كه بر ضد ايران تدارك ديده بودند طرفي نبسته اند بلكه الگوي انقلاب اسلامي بيش از گذشته بسط پيدا كرده و تعميم يافته است.
آمريكايي ها در تمامي يك سال گذشته پس از تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا كوشيدند آن را در جهت دموكراسي و نفي بيداري اسلامي مصادره نمايند اما واشنگتن تايمز در همان بحبوحه تحولات منطقه مي نويسد اين تحولات متاثر از الگوي انقلاب اسلامي است و انقلاب خميني همچنان در حال سركوب قدرت و نفوذ آمريكاست. نكته قابل اعتنا در اين ميان اين است كه امروز بيش از تمامي سال هاي گذشته مدل حكومتي انقلاب اسلامي مورد استقبال كشورهاي مسلمان در منطقه قرار گرفته است.
اين واقعيت غيرقابل انكار را بايد در اعتراف روزنامه صهيونيستي هاآرتص خواند كه نوشت: «اسلام گراها در حالي قبضه قدرت را به دست مي گيرند كه اسلام آنها اسلام داراي رنگ و بوي آمريكايي يا اسلام از نوع تركيه اردوغاني نيست بلكه اسلامي است كه خطري واقعي براي موجوديت اسرائيل به شمار مي رود.»
خب، اين كدام اسلامي است كه رژيم جعلي و نامشروع صهيونيستي را برنمي تابد و حامي حقوق حقه ملت فلسطين است؟
پاسخ روشن است و اينجاست كه اگر انقلاب اسلامي در بهمن 57 تاريخ را ورق زد و نگاهها از دو صفحه كمونيسم و ليبراليسم به صفحه جديدي از تاريخ يعني «جمهوري اسلامي» معطوف شد اكنون با بيداري اسلامي متاثر و ملهم از گفتمان انقلاب اسلامي، دنيا در يك پيچ تاريخي قرار گرفته كه نشانه هاي آن در خاك اروپا و آمريكا نيز قابل مشاهده است.
اين پيچ تاريخي در شرايطي است كه پروژه ها و طرح هاي راهبردي دشمنان جمهوري اسلامي عليه گفتمان انقلاب اسلامي به شكست انجاميده است.
پروژه سكولاريسم در منطقه راه به جايي نبرد و دليل آشكار آن موج اسلام خواهي در منطقه است كه امروز با به زيركشيده شدن دولت هاي دست نشانده و سرسپرده، اين اسلام گراها هستند كه به قدرت مي رسند و آيا اين اتفاق جز اين بوده كه الگوي انقلاب اسلامي تز جدايي دين از سياست را منسوخ كرده است؟
وضعيت ديگر پروژه هاي آمريكايي- صهيونيستي مانند «خاورميانه بزرگ» و بعد «خاورميانه جديد» نيز كه مختصات خاورميانه اي را با پارامترهاي مد نظر نظام سلطه و جبهه استكبار دنبال مي كرد اكنون روشن است و به تعبير الحيات چاپ لندن خاورميانه جديد با مدل اسلامي و متاثر از جمهوري اسلامي ايران شكل گرفته است.
و بالاخره بايد گفت؛ تلاش ها و تقلاهاي اخير دشمنان جمهوري اسلامي در تهديد، تحريم و ترور براي ياس و نااميدي در آحاد ملت ايران مصداق تخم افكندن در شوره زار است و بطور مشخص پاسخ قاطع و كوبنده ملت بصير و انقلابي ايران را پس فردا در راهپيمايي 22بهمن دريافت خواهند كرد.
حسام الدين برومند

نظرات بینندگان