کد خبر: ۳۵۶۵۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۰ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۱

نگاهی به رفتار فاشیستی یک خانم بازیگر

حضور «كوثري» و مادرش روي سن آخرين جشن خانه‌ي منحله‌ي سينما با دستبند سبز و انجام حركات مضحك براي به هم ريختن جو سالن برج ميلاد در هنگام نمايش «قلاده‌هاي طلا» در سي‌امين جشنواره‌ي فيلم فجر، تنها بخشي از توانايي‌هاي اين بازيگر است.

به گزارش شیرازه به نقل از مهر؛ محمد یعقوبی وگروهش این روزها در حال تمرین دوباره برای نمایش "خشکسالی و دروغ "هستند تا در تالار حافظ شیراز به روی صحنه بروند.

مدیر موسسه فرهنگی،هنری آسمان فردا گفت: این نمایش به بررسی چالش روابط در زندگی امروز می پردازد و نگاه مخاطب به اتفاقاتی که زندگی زوجین را تحت تاثیر قرار میدهد، معطوف می کند.

سمیه اکبری سروستانی افزود: محمد یعقوبی پیش از این نیز در آثار قبلی خود به موضوعات اجتماعی و خانوادگی پرداخته که این امر دلالت بر دغدغه این کارگردان بر معضلات اجتماعی دارد. مدیر برگزاری تئاتر خشکسالی و دروغ در پایان گفت: پیمان معادی،باران کوثری، علی سرابی و آیدا کیخانی بازیگرانی هستند که در این تئاتر به ایفای نقش خواهند پرداخت.

لازم به ذکر است که باران کوثری که طی روزها اخیر در برخی رسانه‌های ارزشی دارای حاشیه‌های معناداری بوده است. حمایت قاطعانه او از جنبش سبز که این روزها نیز ادامه دارد، منجر به برخی رفتارهای زشت از سوی او شده است. مطلب زیر بازنشر مطلبی از رجانیوز در این خصوص است:

محمد خزاعي در گفتگو با رجانيوز در واكنش به برخورد نامناسب «كمال تبريزي» با «علي‌رام نورايي» در جمع سينماگران حاضر براي كمك به زلزله‌زدگان، پرده از برخورد فاشيستي و زشت يك بازيگر زن سينما با ستاره‌ي «قلاده‌هاي طلا» در محوطه‌ي تئاتر شهر برداشت و با بيان اينكه اين ماجرا به شدت بدتر از برخورد «كمال تبريزي» بوده، اظهار كرد كه مشغول پيگيري قضايي اين ماجراي تأسف‌بار است.

اما بعد از انتشار اين گفتگو، بسياري از مخاطبان خواستار آن شدند كه هويت اين بازيگر افشا شود. بنابراين از آنجايي كه «محمد خزاعي» به هيچ وجه حاضر به اعلام نام اين بازيگر نبود، پيگيري‌هاي رجانيوز براي افشاي هويت اين بازيگر آغاز شد و سرانجام مشخص گرديد كه اين بازيگر زن، «باران كوثري» بوده است كه با همراهي دو نفر از عوامل پشت صحنه‌ي سينما، ابتدا اقدام به توهين به «نورايي» كرده و در ادامه حتي قصد درگيري با او را داشته‌اند كه البته موفق هم نشده‌اند.
فارغ از اين ماجرا كه اين پرونده در حال پيگيري قضايي است، به نظر مي‌رسد كه درخشش «علي‌رام نورايي» در «قلاده‌هاي طلا» و كارهاي بعدي او، باعث حسادت تعداد معدودي از بازيگران جوياي نام سينماي ايران شده است؛ تا جايي كه اين بازيگران اندك براي مطرح شدن خود و تخريب چهره‌ي اين بازيگر، حتي از انجام اقدامات فاشيستي و توهين و زد و خورد در مراكز عمومي هم ابايي ندارند.
 
جالب آنكه «باران كوثري» نه به واسطه‌ي مهارت خود در بازيگري، كه بيشتر به دليل صبغه‌ي سينمايي مادر و پدر خود «رخشان بني‌اعتماد» (كارگردان سينما) و «جهانگير كوثري» (تهيه كننده سينما و كارشناس فوتبال و مجري برنامه‌هاي ورزشي)- وارد عرصه‌ي سينما شده است. او از كودكي در فيلم‌هاي مادرش بازي مي‌كرد و اين روند تا همين سال‌هاي اخير و آخرين فيلم مادرش هم ادامه داشت؛ تا جايي كه «كوثري» به خاطر بازي در نقش يك دختر معتاد در فيلم «خون‌بازي» به كارگرداني رخشان بني‌اعتماد و البته نقش آفريني در «روز سوم»، توانست سيمرغ بلورين بهترين بازيگر زن را دريافت كند. اين سيمرغ درحالي به «كوثري» مي‌‌رسيد كه بسياري اعتقاد داشتند كه با توجه به علاقه‌ي داوران ايراني به نقش‌هاي خاص و به خصوص نقش كاراكترهاي معتاد،  اين نقش معتاد را هر كس ديگري هم بازي مي‌كرد، احتمالاً برنده‌ي سيمرغ مي‌شد.
 
البته حضور در يك خانواده‌ي سينمايي، تنها مزيت اين بازيگر نيست. حضور «كوثري» و مادرش روي سن آخرين جشن خانه‌ي منحله‌ي سينما با دستبند سبز و انجام حركات مضحك براي به هم ريختن جو سالن برج ميلاد در هنگام نمايش «قلاده‌هاي طلا» در سي‌امين جشنواره‌ي فيلم فجر، تنها بخشي از توانايي‌هاي اين بازيگر است. ضمن اينكه بسياري از مخاطبان تلويزيون، او را با مصاحبه‌ي معروفش با رضا رشيدپور در شبكه‌‌ي پنج سيما و بي‌احترامي او به پدرش در حين اين مصاحبه مي‌شناسند؛ آنجايي كه او خيلي راحت روي آنتن درخواست پدرش را رد كرد و همين موضوع باعث شد تا بارها مجري برنامه در شب‌هاي ديگر از اين موضوع و اينكه «باران كوثري» را در چنين موقعيتي قرار داده است، عذرخواهي كند.
 
به هر حال «باران كوثري» با برخورد فاشيستي اخير خود در تئاتر شهر نشان داد كه هنوز روحيات «شعبان‌بي‌مخ‌ها» و «جاهل مسلك‌ها»ي دهه‌ي بيست و سي تهران قديم زنده است و در عين ناباوري، اين بار در نزديكي يكي از مراكز به اصطلاح فرهنگي تهران و جايي كه آن را مركز روشنفكري پايتخت مي‌نامند و حتي جالب‌تر، در ميان هنرمنداني كه داعيه‌ي «فرهنگي» بودن آنها گوش فلك را كر كرده است، اين روحيات خشن و بدوي، دوباره بروز و ظهور پيدا كرده است. 

نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ني ريز
Germany
سه‌شنبه ۲۱ شهريور ۱۳۹۱
0
شعر نگو شیرازه