کد خبر: ۴۸۵۸۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۸ - ۲۴ آذر ۱۳۹۲
شهید علی کسایی

شهیدی که در نهج البلاغه غرق شده بود

هر فرازی از نهج البلاغه را که مرور می کرد پرده ای از حقایق این اقیانوس بیکران به رویش گشوده می گشت. به این ترتیب او استاد نهج البلاغه و مروج علی گونه شدن در جمع دوستان خود شد.
به گزارش شیرازه به نقل از تنویر، شهید کسایی در روز عیدغدیر سال 1344 در شیراز ودر جوار بارگاه ملکوتی حضرت سیدعلا الدین حسین .ع. تولد کودکی جشن گرفته شد که از دودمان آفتاب و از سلاسه ی سرخ شقایق بود. به یمن میلادش در روز عید امامت و ولایت امیرالمومنین علی .ع. نام نوزاد را علی گذاشتند.

از اوان کودکی در زلال عنایات پدر مادری مهربان پرورش یافت و تحت تعالیم صادقانه ی این دو بزرگوار شکوفه های ایمان و اخلاص در بوستان وجود او شکفته و روح آسمانی اش در چشمه سار نمازو نیایش تطهیر یافت. قرآن را در طفولیت فرا گرفت و به برکت موانست با کلام الهی بود که گلبوته های عشق و ایمان در وجود نورانی او شکفتن گرفت.

پدرش حاج محمد کسائی که مداح امام حسین(ع) بود و نوحه خوانی مصائب اباعبدالله الحسین(ع) آمیخته با وجودش بود در سال 1344 سفر آخرت را آغاز و فرزندانش را در سوگ خود نشاند.

پس از اتمام تحصیلات دبیرستان به دانشگاه فردوسی مشهد راه یافت. بدنبال تحصیل در جوار حضرت ثامن الحجج .ع. ، حکمت نورانی هشتمین اختر آسمان ولایت مستقیما بر جانش تابیدن گرفت.در مشهد ضمن آشنایی با شخصیت هایی چون آقا میرزا جواد تهرانی، حجه الاسلام واعظ طبسی، شهید هاشمی نژاد، آیت الله خامنه ای، آقای فلسفی وآقای انصاریان از محضر آنان کسب فیض نمود و ضمن فراگیری علوم روز با ورود به حزه علمیه مشهد زبان عربی را نیز به خوبی آموخت و به ویژه تحقیق و تفحص در گنجینه ی اسرار مولی الموحدین (نهج البلاغه) را آغاز کرد.

هر فرازی از نهج البلاغه را که مرور می کرد پرده ای از حقایق این اقیانوس بیکران به رویش گشوده می گشت. به این ترتیب او استاد نهج البلاغه و مروج علی گونه شدن در جمع دوستان خود شد.با اتمام تحصیل در سال 1356 به خدمت سربازی رفت. سرباز علی کسایی اعلامیه ونوارهای امام خمینی (ره) را با زیرکی به پادگان آورد و سربازان را با نهضت امام خمینی (ره) آشنا کرد، وبسیاری از نظامیان پادگان محل خدمتش درس نهج البلاغه و پند آزادی را نزد او فرا گرفتند.

با پیروزی انقلاب باوجود اتمام خدمت سربازی بر اساس توصیه ایی از شهیدمحراب حضرت آیت الله دستغیب در ارتش ماند. وفضائل مولایش علی (ع)را در کلاس های در به مشتاقان آموخت.

متولد عید غدر در روز عید غدیرودر محضر مبارک حضرت امام خمینی .ره. پیمان زناشویی را با شریک زندگی اش بست.حضور حاج علی کسایی به عنوان یک افسر مکتبی خاری در چشم منافقان بود و آنان کینه خود را در شهریور 1360 با گلوله هایی سرخ و آتشین بر پیکرش نشاندند. و از ناحیه طحال و روده و شکم به سختی آسیب دید ولی به لطف خداوند مکر شوم دغل بازان کارگر نیفتاد و معلم و مفسر نهج البلاغه پس از مدتی دوباره سلامتی خود را بازیافت و به محل کارش در عقیدتی سیاسی ارتش بازگشت.

با شروع دفاع مقدس عزم دیار مجاهدان و میدان نبردکرد تا در عمل نیز مروج فضائل امام علی. علیه السلام. باشد و وعده داده بود که عید غدیر لباس فاخر شهادت بر تن بپوشد.پس از چندین نوبت حضور در جبهه ها و شرکت در عملیات های عمده جهاد فی سبیل الله را به اجام رسانید.و سرانجام پس از سالها مشتاقی و مهجوری، شب نظر به وجه الله فرا رسید و او با بالی زخمی و خسته از تمنایی دائم و طبق وعده ای که کرده بود درروز عید غدیر به هفت آسمان عروج کرد. و 21/5/1366 یادآور روز عروج و پرواز او در بیکران آسمان است. از این شهید عزیز دو غنچه زهرایی و دو غنچه علویی به یادگار ماندکه به یقین اکنون سروهای تناوری گشته اند که میراث دار شایسته مجد و عظمت پدر می باشند.

به گفته ی همکارش «سرگرد جانباز رحمان میرزائیان» حاج علی هم مسول عقیدتی سیاسی پادگان و هم استاد آموزش های سیاسی و مذهبی بود. در کردار و اندیشه های اینن انسان با فضیلت دنیایی از عشق و معرفت به خداوند وجود داشت. او انسانی متعبد ومتعهد هم برای حضرت حق هم برای نظام اسلامی بود. وی یکی از شاگردان نمونه و موفق آیت الله دستغیب بود. و در تفهیم و بیان مطالب ومقاصدش بسیار کار آمد بود.

قسمتی از مناجات نامه شهید:

خدایا محبت های فراوانی در حق من روا داشته ای که شمارش همه آنها از عهده این قلم و این بیان خارج است فقط به تعدادی از آنها اشاره می کنم:

1- خدایا یتیم و بی سرپرست بودم سرپرستیم کردی

2- مسیر تحصیلاتم را درجهت اسلام سوق دادی (آموزش عربی در دانشگاه مشهد)

3- حدود چهارسال در جوار مقدس امام رضا .علیه السلام. سکونت به من دادی

4- خدایا زمینه خدمت در ارتش اسلام و در میان سربازان امام زمان .عج. را برایم فراهم نمودی

5- بعد از جریان ترور، ترکش و تصادف سلامتی کامل را به من بازگرداندی.....

نظرات بینندگان