کد خبر: ۶۳۰۴۷
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۷ - ۲۶ آبان ۱۳۹۳
درباره وقاحت و البته سکوت در برابر وقاحت!

هیچ‌جا جمهوری اسلامی نیست که بتوان با امکانات دولتی هفده دقیقه لیچار بارش کرد

هیچ‌جا مثل جمهوری اسلامی نیست که نهاد حکومتی‌اش تریبون بدهد به نویسنده‌ای تا او عمر حکومت و زمان سقوطش را تخمین بزند.
وقاحت که از حد بگذرد امکان نقد آن از بین می‌رود! یعنی تعجب و حیرت چنان بر این وقاحت غلبه می‌کند که باید کمی زمان بگذرد تا بتوان باور کرد این میزان از بی‌چشم و رویی می‌تواند در یکجا جمع شود! حکایت صحبتهای محمود دولت‌آبادی در مراسم «باشگاه پرفروش‌ها» از همین جنس است.

به گزارش شیرازه به نقل از رجانیوز؛ شاه‌نویسنده روشنفکرها قدم رنجه کرده و بعنوان یک نویسنده پرفروش به مراسم در «بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان» آمده‌اند تا «17 دقیقه حرف حساب» بزنند. و البته خودشان همان ابتدای کلام آب پاکی را ریخته‌اند روی دست برگزارکنندگانی که فکر می‌کرده‌اند جناب مستطاب به دعوت آنها لبیک گفته و از خانه بیرون زده‌: «بعد از اینکه به من اعلام شد در این جلسه شرکت کنم و وقتی شنیدم که آقای صالحی معاون فرهنگی وزیر ارشاد نیز در این جلسه حضور دارد، تصمیم گرفتم که بیایم.»

دولت آبادی آمده بود تا با معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی حرف بزند. حرفهایی از این دست:

«حکومت‌ها حکومتی است که هیچکسی با آنها بیگانه نباشد و من 30 سال است که بیگانه زندگی می‌کنم و کار می‌‌کنم. مسئله من مهمتر از حکومت‌هایی است که نهایتا 50 سال حکومت می‌کنند، من اهل این سرزمینم و وطنم را دوست دارم.» و «در تمام مدتی که جمهوری اسلامی من را به خانه‌ام تبعید کرد با سه نفر گفت‌وگو کردم...» و «30 سال است حقوق مدنی من زیر پا له شده است. حق کار، حق بازنشستگی، حق پیگیری سرقت آثارم و بسیاری از حقوقم له شده و این درحالی است که در طول این 30 سال از 3 کشور دعوت شده‌ام تا برای زندگی به همراه خانواده به آن کشورها بروم.» و «در زمان جنگ برای دریافت مجوز اثرم به ارشاد رفتم و آقایی که آنجا بود من را تهدید کرد و گفتم که فکر می‌کنی من میدان را خالی می‌کنم و به پاریس می‌روم و به شما فحش می‌دهم، من تا آخر ماندم و زیر موشک‌های صدام زندگی کردم اما نمی‌دانم آن آقا ماند یا خیر. در همان زمان دبیر نویسندگان کشور سوئد گفت کجا می‌روی ایران جنگ است و جنگ جهنم است و من به شوخی گفتم ما اهل جهنم‌ایم.» و «اگر گفتم می‌خواهم با مدیران ارشاد دیدار کنم به این خاطر بود که می‌خواستم بگویم چرا جلوی تقلب و جعل کتاب مرا نمی‌گیرید و وزارت ارشاد قیمومیت این موضوع را مگر برعهده ندارد؟» و...

و البته آقای نویسنده در پایان فرمایشاتش در کمال تواضع اثر خود را شاهکار ساختاری و اعتبار ملی می‌نامد که از دل آن می‌توان الماس استخراج کرد!

آقای نویسنده در اینجا سخنانش را تمام می‌کند، شاید به این دلیل که فرصت 17 دقیقه‌ای‌اش برای حرف حساب زدن تمام شده بود؛ که اگر این فرصت تمام هم نشده بود باید سخن کوتاه می‌کرد چون جایی دیگر وعده داشت. او بعد از این سخنان درباره حکومتی که سی سال است حقوقش را له کرده و او را در خانه‌اش تبعید کرده است، باید می‌رفت چند خیابان آنطرف‌تر و از دستان سفیر معظم حکومت آزادی‌خواه و هنر دوست فرانسه نشان شوالیه می‌گرفت! اصلاً شاید این سخنان برای این بوده است که پیش پیش شوالیه‌ای که قرار بود ساعتی دیگر بگیرد را تلافی کند و از خجالت میزبان فرانسوی‌اش در بیاید. تا مهر تاییدی زده باشد بر وطن دوستی اش.

حق دارد آقای نویسنده. حق دارد که حسابش را جلو جلو با فرانسوی‌ها تسویه کند و نگذارد دینی از آنها بر گردنش بماند. چون فرانسوی‌ها که مثل جمهوری اسلامی برای رضای خدا از کسی تعریف نمی‌کنند؛ چون آنها بی‌خود و بی‌جهت نشان شوالیه خیرات نمی‌کنند و این را آقای نویسنده خوب می‌داند.

حق دارد چون هیچ جا مثل جمهوری اسلامی نیست که بنیاد ادبیات داستانی‌اش مراسمی بگیرد برای اینکه یک نویسنده مدعی و طلبکار بیاید و بخاطر اینکه در کشورش مانده سر مردمش منت بگذارد. هیچ جا مثل جمهوری اسلامی نیست تا یک نویسنده برای اینکه موقع جنگ از کشورش فرار نکرده است دو قورت و نیمش باقی مانده باشد و اصلاً هم به روی خودش نیاورد که تا کنون هیچ قدمی برای جنگ چه در آن زمان و چه بعدش بر نداشته است و حالا بخاطر اینکه پشت جبهه مشغول تیکه انداختن به کشور در حال دفاعش بوده است نشان شجاعت بخواهد.

هیچ‌جا مثل جمهوری اسلامی نیست که نهاد حکومتی‌اش تریبون بدهد به نویسنده‌ای تا او عمر حکومت و زمان سقوطش را تخمین بزند. هیچ‌جا مثل جمهوری اسلامی نیست تا نویسنده‌ای که با افتخار اثرش را در اسرائیل منتشر کرده است، حالا بیاید و از حکومتش بخواهد که در راه حفظ آثار و حقوق آثارش بکوشد! هیچ جا مثل جمهوری اسلامی نیست تا کسی که کتابش با ناشران آلمانی و اسرائیلی و... مست کرده، حالا عاروقش را سر جمهوری اسلامی و مدیران فرهنگی‌اش بزند. و هیچ جا مثل جمهوری اسلامی نیست تا نویسنده‌ای با آن سوابق ننگین در ضدیت با نظام، حالا که نگذاشته‌اند رمان موهنش چاپ شود، در جایگاه مدعی بنشیند و لیچار بار نظام کند که چرا به شاهکارش که خیلی هنرمندانه نظام و انقلاب را به باد ناسزا گرفته، مجوز نمی‌دهد.

هیچ جا مثل جمهوری اسلامی نیست؛ فرانسه هم نیست و این را آقای نویسنده خوب می‌داند و درست به همین دلیل ساعتی قبل از شوالیه شدن در سفارت فرانسه، برای جمهوری اسلامی شیر می‌شود!

هیچ جا مثل جمهوری اسلامی نیست و این را علاوه بر این آقای نویسنده، سایر نویسنده‌ها و مدیران فرهنگی هم خوب می‌دانند. به همین دلیل هم سیخ و شیک در جایشان می‌نشینند و هیچکدام غیرت دفاع از نظامی که نانش را خورده‌اند و زیر سایه‌اش نام گرفته‌اند، بروز نمی‌دهند؛ چون حتی اینها هم می‌دانند که اگر سکوت کنند و لام تا کام حرف نزنند، خللی در مسیر رشدشان پیش نخواهد آمد و باز هم کتاب خواهند نوشت و اصلاً جمهوری اسلامی کشوری است که در آن می‌توان همزمان نان جناح فرهنگی مومن را خورد و به ریش جناح فرهنگی مومن خندید.

وقاحت بد دردی است اما از آن بدتر سکوت در برابر وقاحت است!

نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
شیرازی
Iran (Islamic Republic of)
دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۳
4
این افراد باید برن پیش اربابانشون تو فرانسه و اسرائیل(غاصب) نوکری آنها را بکنند. یارو خودشم میدونه که لایق ایرانی بودن نیست که همش منت ماندن تو ایران را به رخ ما می کشه. اینا نمیدونن که ما خانواده هایی داشتیم که 4 تا شهید دادن و در پاسخ به اینکه چه توقعی از نظام دارین گفتند: ما کاری نکردیم فقط امانات الهی را به خدا برگرداندیم و از خدا خواستند که شرمنده فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) نباشند. خداوند به خانواده شهدا صبر بده.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۳
3
خوب اگر راست میگفت می خواست زمان جنگ بره!!! کسی که جلوش را نگرفته بود!!!؟؟؟ در ضمن مثلا در کشور ماند چکار کرد؟؟؟ من یک کتابدارم و در این حوزه فعالیت دارم، از اساتیدم شنیدم که ایشان خارجه نشینه. حالا چی شد که مدعی شده؟؟؟ ... مفنگی..
110
Iran (Islamic Republic of)
دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۳
2
??????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????
ناشناس
Japan
دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۳
3
سلام

بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد.

مه فشاند نور سگ اوو اوو کند
هرکسی بر طینت خود رو کند.

این نوع موجودات که ظاهرشان مثل آدم است هیچگاه بویی از آدمیت نبرده اند و اصلا نمی فهمند چرا به دنیا آمده اند، وگرنه اجازه ناسزاهائی که در خور خودشان است نثار نظام مقدس جمهوری اسلامی نمی کردند.