کد خبر: ۸۰۸۸۷
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۱ - ۲۳ آذر ۱۳۹۴

نویسنده شیرازی که در شهرهای دیگر شناخته شده تر است!

دو پروژه ای که الان دارم کار می کنم؛ یکی تاریخچه زرهی رزم یا زرهی لشگر 19 است و دیگری در رابطه با شهید عبدالله اسکندری است.
به گزارش سرویس فرهنگی شیرازه، در هیاهوی این شهر شلوغ که کتاب فروشی ها سهم کمتری از نگاه عابران دارند و ویترین کتابفروشی ها هم سهم ناچیزی از آثار نویسندگان شهر و استان، نشریه صدای مردم به سراغ نویسنده ای رفته است که در شهرهای دیگر شناخته شده تر از شیراز است. اکبر صحرایی که عمده نوشته هایش حول موضوع دفاع مقدس است و ادبیات داستانی او ضریب ویژه ای در ذهن مخاطب کودک و نوجوان دارد، با قلم توانمند خود آثار ارزشمندی را نگاشته و در جشنواره های استانی و ملی افتخار آفرینی های بسیاری را برای به ارمغان آورده است.

صدای مردم: با سلام. لطفا خودتون رو معرفی بفرمایید.

اکبر صحرایی هستم، متولد 1339 شیراز، محله دروازه کازرون – سنگ سیاه، فارغ التحصیل رشته مدیریت دولتی، متاأهل هستم با 3 فرزند.

صدای مردم: چطور به نوشتن و نویسندگی رو آوردید؟

ابتدا قصد نویسنده شدن نداشتم تا اینکه فضای انقلاب پیش آمد و سپس جنگ. بر حسب ضرورت که اعزام شدیم به جبهه، به اتفاقات نابی برخوردیم که در جنگ شکل گرفت که بعضی هایش منجر به شهادت و جانبازی برخی دوستان شد که از تبعات منفی جنگ بود و در کنارش قطعا نعمات زیادی برای ما داشت که توانست یک نسل خوب را تربیت کند و برای همین ما اسم اش را می گذاریم دفاع مقدس. در جنگ اتفاقات را که ناظر بودیم خاطرات خوبی شکل می گرفت. آن موقع درجنگ ستاد تبلیغات داشتیم که این ستاد دفترچه خاطراتی به رزمنده ها میداد برای نوشتن متن و خاطرات شان. بعضی از این دفترچه ها و وصایا را که مطالعه می کردم خاطرات خوبی میشد از دل آن ها درآورد، البته خودمان هم در جبهه دست به قلم بودیم و می نوشتیم اما به صورت جدی خیر. جنگ که تمام شد به ذهنم رسید اتفاقاتی که افتاده نباید فراموش شود و باید این خاطرات را مکتوب و سپس استفاده کرد، بخصوص اگر در حوزه هنر و ادبیات قرار بگیرد. بنابراین شروع به نوشتن خاطرات خودم و دوستان کردم، که تقریبا از سال 74 خاطرات و داستان هایی را برای مجلات و روزنامه های اول استانی و بعد کشوری می نوشتم، تا اینکه در کنگره شهدای فارس قرار شد آثار تبدیل به کتاب شود.

صدای مردم: درباره ضرورت مکتوب کردن خاطرات دوران جنگ گفتید، درمورد انگیزه اصلی تون بیشتر توضیح بفرمایید.

قطعاً هر نویسنده ای یک انگیزه ای دارد که بستگی به دیدگاه و اعتقاداتش دارد. من هم مثل همه دوستانی که به اسلام و انقلاب متعهد هستند، تصمیم گرفتم خاطرات دوستان شهید و جانباز و آزادگان را ثبت کنم تا در سال های آتی برای نسل های آینده باقی بماند، چون لازم است از این منبع عظیم استفاده شود. رهبری فرمودند : جنگ، گنج است. یعنی اقیانوسی است که پر از سوژه هست که باید از آن استفاده شود و این فرصت خوبی شد تا آن لحظات ناب جبهه را به تصویر بکشیم. که حالا این به تصویر کشیدن ها حوزه های مختلفی دارد یا بصورت خاطره شفاهی است یا داستان. که من سعی کردم جدای از خاطرات شفاهی، آن را به سمت داستان هم ببرم.

صدای مردم: چرا قالب طنز و داستان را برای نوشته هایتان انتخاب کردید ؟

تاریخ شفاهی یک کارآیی دارد، در واقع سندی است که بیشتر مورد استفاده محققین و پژوهشگران قرار می گیرد و کمتر مورد مطالعه جوانان است. اما ادبیات داستانی بعُد کارایی اش بالاتر است و ماندگارتر. و اگر کار به شکل رمان در بیاید ممکن است بعد از 60 سال هنوز خوانده شود. در واقع رمان محتوا و ارزش ها را در قالب هنر در اختیار نسل جوان قرار می دهد و این تجربه ای بوده که در غرب شکل گرفته و موفق هم شده، برای همین ما ناچاریم که قالب رشادت ها و حتی عاشورا و تاریخ اسلام را برای انتقال به نسل های آینده در قالب رمان در بیاوریم که متأسفانه در این زمینه تا به حال ضعیف عمل شده است.

صدای مردم: فضای نویسندگی استان را چطور ارزیابی می کنید؟

قطعاً فضای نویسندگی استان جدای از فضای کشور نمی تواند باشد. ضمن اینکه ادبیات استان و شیراز معمولاً همیشه در حوزه ای، قله بوده. یعنی این فضا حتی در حوزه های روشن فکری و غیر مذهبی هم خوب است و نویسندگان قابلی دارد و در کل فکر می کنم یکی از قلل ادبیات کشور ما فارس است که این به خصوص در حوزه دفاع مقدس مشهود تر است، هم از نظر آثار کمی ثبت شده و هم تعداد نویسندگان زیادی که در این حوزه وجود دارد. فضای محتوا و نوشتن و فعالیت نویسندگان در استان خوب است و پتانسیل بسیار خوبی هم وجود دارد اما متأسفانه فضای حمایت و توجه و استفاده از نویسندگان به خصوص نویسندگان ارزشی، توسط مسئولین و کسانی که کار فرهنگی می کنند صفر است. مثلاً من بیشترین فروش کتابم در استان های دیگر است و کمترین فروشم در فارس! متاسفانه به هنرمندان متعهد بها نمی دهند! برای انتقال فرهنگ مفاهیم انقلاب و دفاع مقدس باید الگو سازی کرد و از کانال آن الگو مفاهیم را به جوانان تزریق کرد. بنابراین در هر عرصه ای نیاز به الگو داریم که ما در عرصه ادبیات این الگوسازی را نداشته و نداریم و این باعث می شود که کل آن محتوا هدر برود.

صدای مردم: از بهترین خاطره حرفه ای تان برایمان بگویید.

یکی بحث کتاب تپه جاویدی بود که خیلی به سختی پیش می رفت ولی در پایان شیرین شد. در هنگام نوشتن، این کتاب خیلی مخالف داشت. چون اولین کاری بود که داشتم انجام می دادم و می خواستم بعُد داستانی اش را بالا ببرم و برای همین مخالفت هایی بود که همین منجر شد چند بار کار متوقف شود. ولی در ادامه همان دوستان مخالف کمک کردند و بحمدالله یکی از بهترین کارهایم شد هم از نظر تیراژ و هم محتوا. دیگری هم حافظ هفت بود که سفرنامه رهبری به شیراز بود که با انفجار حسینیه رهپویان وصال مصادف شد؛ فشارهایی روی کار می آمد و کار 2 سال ماند و بعد از 2 سال تأیید و چاپ شد ولی بعد با جایزه جلال آل احمد که بزرگترین جایزه کشور و خاورمیانه هست برایم شیرین شد.

صدای مردم: آخرین جشنواره ای که شرکت کردید، کدام جشنواره بوده است؟

جشنواره یوسف بود که یکی از داستان هایم جایزه ادبی یوسف را برد. به اضافه دهمین دوره پاسداران اهل قلم بود که کتاب 30 مرد و 30 مرغ که آخرین کار چاپی ام بود جایزه کتاب سال را برد.

صدای مردم: چند نمونه از آثارتان را معرفی میفرمایید ؟

تا الان 2000 نسخه از 25 کتاب من چاپ شده و این کتاب ها در سه حوزه طنز و دفاع مقدس و داستان است.

«کانال مهتاب» سال 78 چاپ شد. « خمپاره خواب آلود » که خاطرات طنز جبهه است و در سال 82 چاپ شد، که این کتاب مورد توجه مخاطب قرار گرفت و تا به حال در 12نسخه به چاپ رسیده و جایزه جشن فرهنگ فارس را دریافت کرد. خمپاره خواب آلود من را بیشتر به سمت طنز نویسی و داستان کودک و نوجوان سوق داد. « تپه جاویدی» با 10 بار چاپ و«حافظ هفت» هم 5 بار به چاپ رسید.

رمان « پرونده 312» که سال 84 براساس زندگی نامه شهید دستغیب نوشته شده و بهترین کار استانی حوزه هنری شد. مجموعه طنز پکیج 7 جلدی به نام «دار و دسته دار علی» که قصد بود مجموعه طنزهای جبهه در یک مجموعه گردآوری شود و در قالب داستان به نوجوان ها و جوان ها منتقل شود؛ که 5 جلد آن از سال 92 تا به حال چاپ شده است با عنوان های: «آمبولانس شتری»، «گردان بلدرچین ها»، «برانکارد دربستی»، «تویوتای خرگوش»، «بمب کلاغی»؛ دو مجموعه پایانی اش هم در دست انتشار است.

«3 مرد و 30 مرغ» که سال 93 چاپ شد، رمان «کاش کمی بزرگتر بودم» به انگلیسی ترجمه شد و کتاب «خیابان پیر و 19 داستان کوتاه» هم به زبان ترکی استانبولی منتشر شد.

صدای مردم: با کدام یک از آثارتان بیشتر مأنوس هستید؟

کتاب حکم فرزند نویسنده را دارد؛ اما به طور کلی دو تا از کتاب هایم را بیشتر دوست دارم. یکی از نظر معنوی و یکی هم از نظر فنی. از نظر معنوی تپه جاویدی است که بیشتر با این کتاب انس دارم از نظر فنی هم حافظ هفت که بر اساس رمان شکل گرفته است.

صدای مردم: آثاری که در دست تهیه دارید را نام میبرید ؟

دو پروژه ای که الان دارم کار می کنم؛ یکی تاریخچه زرهی رزم یا زرهی لشگر 19 است و دیگری در رابطه با شهید عبدالله اسکندری است که زندگی نامه ایشان از کودکی تا ایامی که در 8 سال دفاع مقدس بودند تا زمان شهادت شان در سوریه را درقالب داستان آوده ام.

ممنون از وقتی که در اختیار صدای مردم گذاشتید.


سالاد

نظرات بینندگان