کد خبر: ۸۳۲۸
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۲ - ۱۱ بهمن ۱۳۸۹

تلقی‌ها از اصولگرایی

واژه اصولگرایی از سال 1383 وارد ادبیات سیاسی جامعه ایران شد و کم‌کم به گفتمانی مسلط تبدیل شد و بنابر ضرورت و مقتضیات زمان دچار قبض و بسط می‌شود و به سمت کثرت یا وحدت پیش می‌رود، مدعیانی دارد و مشتریانی گسترده. هر کسی از ظن خویش از آن تلقی و برداشتی دارد و شاید مهم‌ترین دلایل اختلافات درون‌گفتمانی اصولگرایان از همین تلقی‌ها، قرائت‌ها و تفسیرها به وجود می‌آید. برای عبور از وضع موجود و رسیدن به وحدت رویه باید به قرائتی جامع و مانع از آن دست یازید تا چارچوب‌های آن بر باد سلایق فائق آیند. تفسیر‌های موجود عبارتند از:

1- اصولگرایی به مثابه راستگرایی: برخی معتقدند اصولگرایی همان راستگرایی سابق است که در دوران اصلاحات به محافظه‌کاران نیز موسوم شدند. این دسته بر این باورند که تطور در عنوان به معنی تحول در مفهوم و ساختارها نیست و همان جناح راست امروز به منزله اصولگرایی است و برای اثبات این مسئله به برخی نحله‌های فکری یا افراد راستگرای سنتی اشاره می‌شود که در جبهه اصولگرایان فعال هستند.

2- اصولگرایی به مثابه عبور از راست: برخی دیگر از جریانات فکری که از سال‌های اول دهه 90 وارد عرصه سیاست شده یا در قدرت مشارکت کرده‌اند، اصولگرایی را تولد جدید در نیروهای انقلاب می‌دانند که هیچ نسبتی با راستگرایی ندارند، این تولد با شوراهای شهر دور دوم شروع و کم‌کم به تابلواش اعتبار بخشید و به گفتمان تبدیل شد. این دسته معمولاً از نقد راستگرایان سنتی غافل نیستند و به موازات نقد اصلاح‌طلبان و تجدیدنظرطلبان، نیشتری نیز به راست سنتی می‌زنند و آنان را فاقد پایگاه اجتماعی می‌دانند.

3- اصولگرایی به مثابه تلفیق راست و رویش‌های انقلاب اسلامی:‌برخی بر این عقیده‌اند که همه مخالفان جبهه اصلاحات اصولگرا محسوب می‌شوند و وجه مشترک آنان از یک سوء ولایت‌پذیری و از سوی دیگر مرز‌بندی با غیریت که اکنون اصلاح‌طلبان هستند، می‌باشد. متناسب با میزان اعتبار اجتماعی اصولگرایی این نگاه پررنگ و کم‌رنگ می‌شود و در فتنه سال 1388 تا حدودی کم‌رنگ شد.

4- اصولگرایی به مثابه «من»: برخی از افراد و جریانات سیاسی خود را محور اصولگرایی می‌دانند و این صلاحیت را برای خود قائلند که دیگران را اصولگرا بدانند یا ندانند. اقدام دیگر این دسته احساس صلاحیت برای نمره‌گذاری است. بدین معنی که جایگاه هر نحله یا فرد را در جبهه اصولگرایی مشخص می‌کنند و میزان صلاحیت و قد و قواره وی را نیز اعلام می‌دارند. این دسته معمولاً کسانی هستند که توهم پایگاه اجتماعی موجب حس برتری‌طلبی آنان شده است، بنابراین برای تحقیر و انزوای نحله‌های دیگر تلاش می‌نمایند.

5- اصولگرایی با محور مادر: برخی بر این عقیده‌اند که مادر تمامی جریانات راستگرا و اصولگرا «روحانیت مبارز تهران» و «جامعه مدرسین»‌می‌باشند، بنابراین کسانی اصولگرا هستند که این محوریت را محترم شمرده و به توصیه و تذکرات آنان تن دهند. تدوین منشور اصولگرایی توسط جامعتین در همین راستا صورت می‌گیرد و آنان به واسطه سابقه و پیشینه پدرانه خویش، خود را واجد صلاحیت و مرجعیت می‌دانند و معتقد هستند نیروهای انقلاب همچنان باید حول محور روحانیت اصیل جمع شوند.

6- اصولگرایی به مثابه تفکر: برخی از نیروهای انقلابی که علاقه‌ای به پیوستن به ساختارهای گروهی، حزبی و تشکلی را ندارند، معتقد‌ند اصولگرایی معادل ساختار حزب و جناح نیست، بلکه تفکری است که قابل احترام و صلاحیت است و می‌تواند نیروهای انقلاب را در قالب سازماندهی بدون ساختار تجمیع نماید. بسیاری از جوانان مسلمان دانشجو این‌گونه می‌اندیشند و به ساختارهای منتسب به اصولگرایی نگاه بدبینانه دارند.

7- اصولگرایی به مثابه تفکر همتراز انقلاب اسلامی: بسیاری از نیروهای انقلاب معتقدند اصولگرایی همان انقلاب اسلامی است و نام دیگری از تفکر انقلاب است. بر مبنای این نگاه در کشور چیزی به نام راست و چپ و اصولگرا و اصلاح‌طلب نداریم. این تلقی از اصولگرایی به آرایشی می‌اندیشد که قطب‌بندی‌های موجود را برنمی‌تابد. این دسته فضای کشور را با قطب‌بندی‌های انقلابی – ضدانقلاب، خودی – غیرخودی، اسلامگرا - سکولاریسم و غربگرا – اسلامگرا می‌بیند. از نگاه این دسته برخی از اصلاح‌طلبان، برخی از راستگرایان و اصولگرایان جدید، اصولگرا هستند یعنی به انقلاب اسلامی با همه الزامات آن معتقد هستند، بنابراین اصولگرایی به مثابه تفکر همتراز انقلاب اسلامی و واجد صلاحیت برای پذیرش همه نیروهای انقلاب است و چپ و راست نمی‌شناسد. شاخص برای این افراد همان شاخص‌های اصولگرایی است که توسط مقام معظم رهبری اعلام شده است و یکی از آن شاخص‌ها اصولگرایی اصلاح‌طلبانه است، بنابراین برای اینکه اصولگرایی را به مثابه فراگفتمان یا تفکر همتراز انقلاب اسلامی بدانیم، میدان‌داری هیچ نحله فکری را نمی‌توان در آن پذیرفت، زیرا پررنگ شدن سلیقه‌ای باعث خروج سلیقه‌ای دیگر خواهد شد. اگر اصولگرایی همتراز انقلاب اسلامی و همه افراد واجد صلاحیت چپ و راست را در برمی‌گیرد، محور آن نیز باید محور انقلاب اسلامی باشد و اصولگرایان همگی حول رهبری معظم انقلاب گردآیند و از اصول انقلاب تلقی واحد و مشترک داشته باشند. مفهوم دیگر این برداشت یعنی بازگشت که گفتمان صدر انقلاب اسلامی است.

عبدالله گنجی

انتهای پیام/70

برچسب ها: اصولگرایی
نظرات بینندگان