نماینده مجلس ششم: ما انتخابات را تحریم نکردیم فقط گفتیم شرکت نمیکنیم!/ فعال اصلاحطلب: روحانی فقط یک گام از احمدینژاد پیش است
او فقط یک گام از احمدینژاد پیش است!
جلالیزاده: وعدههای دولت اول روحانی چندان اجرایی نشد
به گزارش شیرازه :جلال جلالیزاده، از فعالان اصلاحطلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با خبرگزاری دولتی ایرنا پیرامون کارنامه دولت یازدهم و رئیسجمهور روحانی ضمن بیان اینکه "میتوان گفت روحانی موفق بوده" اما در عین حال گفته است:
«با وجود همه کارشکنیها، دولت روحانی توانست در بسیاری از حوزهها به ویژه دیپلماسی بین المللی و برجام به موفقیت های خوبی دست یابد. اما معتقدم چون بسیاری از مدیران و زیردستان آقای روحانی با ایشان همراه و همدل نبودند، آن وعدههای ابتدایی چندان به اجرا نزدیک نشد.»
او میافزاید: مدیران دولتی ناکارآمد بودند و جبر روزگار موجب شده بود که روحانی آن ها را برای کارهای اجرایی دعوت کند. با ارزیابی اجمالی از چهار سال گذشته میتوان گفت دولت روحانی یک گام از دولت قبل خود، پیش است!
جلالیزاده در بخش دیگری از سخنان خود تصریح میکند: هرچند همه وعدههای دولت اول تدبیر و امید محقق نشد اما مردم از حالت یاس و ناامیدی حاکم بر جامعه خارج شدند و مرحله تازهای از امید و تغییر به وجود آمد.[۱]
*دقت شود که این اظهارات تردیدآمیز و تقلیلدهنده برخی چهرههای اصلاحطلب در روزهای اخیر پیرامون عملکرد دولت رئیسجمهور روحانی در حالیست که همین چهرهها تا روز قبل از انتخابات ریاستجمهوری اعلام میکردند که ما تضمین روحانی هستیم، باید دست روحانی و ظریف را بوسید، ما اصلاحطلبان فدائیان دولتیم و روحانی هر کار می کند، قانونیست!
جالب آنکه قبل از جلالیزاده، محمدرضا خاتمی نیز طی اظهاراتی گفته بود: وعدههای دولت اول روحانی هم محقق نشده است.[۲]
غیر از این دو نفر، کثیری از چهرههای جریان چپ طی هفتههای اخیر تأکید کردهاند که مسئولیت روحانی بر گردن اصلاحطلبان نیست و او خود بایستی پاسخگوی اعمال خود باشد!
نکته قابل تأمل آنکه، علی تاجرنیا، از نمایندگان مستعفی مجلس ششم نیز اخیراً روی دیگری از پروژه «طلاق سیاسی اصلاحطلبان از روحانی» را نشان داد و گفت: ما اصلاحطلبان بعد از ۲ سال آینده نسبت به روحانی تند خواهیم شد.[۳]
مرتبط عنوان کردن اصولگرایان با دولت آقای روحانی، بخش دیگری از پروژه طلاق سیاسی اصلاحطلبان از روحانی است که برای انتخابات سال ۱۴۰۰ طرحریزی شده است.
***
ما نبودیم که انتخابات مجلس نهم را تحریم کردیم!
محمد کیانوشراد، فعال اصلاحطلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با خبرگزاری ایسنا گفته است:
«باید حتما توجه کرد که اصلاحطلبان طیف گستردهای از نیروهای سیاسی بودند که به این نام موصوف شدند. جز برخی از گروههایی که انتخابات را تحریم کردند، اصلاحطلبان انتخابات را تحریم نکردند بلکه در یک مقطع هنگامی که امکان حضور را از آنها سلب کرده بودند اعلام عدم شرکت در انتخابات کردند»!
او میافزاید:
عدم شرکت در انتخابات با تحریم انتخابات دو ساحت کاملا متفاوت است و نمیتوان آنها را یکی فرض کرد. اصلاحطلبان همیشه به دنبال تعامل با قدرت و تاثیرگذاری بر نهادهای حاکمیتی بودند و بر آن تاکید داشتند. آنها همواره تلاش کردند تا از طریق صندوق رای اصلاحات در کشور را پیش ببرند.[۴]
*منظور کیانوشراد از «یک مقطع»! انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی در سال ۹۰ است که جریان سیاسی خاص در اعتراض به حاکمیت و برای تأکید بر اینکه در قبال انتخابات ۸۸ موضع درستی گرفته، آنرا تحریم کرد.
صحبتهای کیانوشراد در این زمینه مصداق بهم ریختن کافه است زیرا در آن مقطع همه از چیزی به نام تحریم انتخابات توسط چپها صحبت کردند و کسی تصورش را نمیکرد که اصلاحطلبان ۸ سال بعد با ژست اینکه «تحریم با عدم شرکت فرق دارد» به صحنه بیایند...!
در اشاره به وقایع پیرامونی این تحریم لازم به ذکر است که معاریف اصلاحطلب طی ماهها و سالهای گذشته بارها درباره آن صحبت کردهاند.
چند ماه قبل، عبدا... نوری از فعالان چپ در همین رابطه گفته بود: برخی و از جمله من، در مقطعی بر این باور بودیم که قبل از اصلاح ساختاری در کشور، با شرکت در انتخابات، نتیجه ای حاصل نمیشود. با مرور زمان به این نتیجه رسیدیم با شرکت نکردن در انتخابات هم نتیجهای حاصل نخواهد شد.[۵]
عباس عبدی، از فعالان جریان خاص نیز چند سال بعد از سال ۸۹ درباره این واقعه نوشت: «چهار سال پیش در این روزها و ماههای پیش از آن چالشی اساسی میان اصلاحطلبان درگرفت و یک گروه طرفدار مشارکت در انتخابات مجلس نهم بودند. آنان طرفدار معرفی نامزد و رای دادن به آنان بودند. یک گروه دیگر با ادعای اینکه این بر خلاف هویت اصلاح طلبی است و با ادعای اینکه نامزدهای ما را تایید نمی کنند، شرکت نکردند. این چالش کمتر به عرصه عمومی کشیده شد و بیشتر در سطح جلسات خصوصی بود. کسانی که صدای بلندتری داشتند، طرفدار عدم مشارکت بودند...»
او تصریح کرده بود: «اکنون وقت حساب کشی از آن رفتار است. آن سرمایه ای را که خرج نکردند و رایی را که نداند، اکنون کجا رفته است؟ چه نفعی از آن حاصل شده است؟ هیچ. ولی ضررهایش را همه می دانیم. مجلسی که با ٤٠ رای متفاوت به سمت اعتدال و اصلاح طلبان تشکیل می شد، بسیاری از مشکلات را ایجاد نمی کرد یا آنها را حل می کرد. چرا شرکت نکردند؟»[۶]
حسین مرعشی، از مشاهیر حزب کارگزاران هم زمانی در اشاره تلویحی به تحریم انتخابات مجلس نهم توسط اصلاحطلبان گفت: «اگر در مقطعی هم کارگزاران در انتخابات غایب بوده، ناشی از شرایط سیاسی کشور بوده که در آن مقطع اصلاحطلبان همه غایب بودهاند.»[۷]
قبح ماجرای تحریم انتخابات مجلس نهم به حدی زیاد بود که اصلاحطلبان درباره آن مرتکب تناقضات فراوانی نیز شدند. کما اینکه در مقطعی این تحریم را تکذیب کردند و یا در مقطعی دیگر، تحریم را کار «افراطیون» خواندند!
در پرونده تحریم انتخابات مجلس نهم اما یک نکته محرز است و آن تسامح نظام اسلامی در مقابله با این رفتار دشمنانه است.
در واقع این رفتار در سایر نظامات سیاسی جهان صرفا مساوی با خیانت است اما نظام اسلامی امر مرجّح را در این دانست که با این رفتار اصلاحطلبان که ای بسا کمتر از فتنهگری نبود، هیچ برخوردی نداشته باشد.
آنچه کیانوشراد گفته است نوعی پروژه تغییر تاریخ و مفاهیم مرتبط با جریان چپ به نظر میرسد. چند روز قبل نیز علیرضا علویتبار، دیگر فعال سیاسی اصلاحطلب طی اظهاراتی گفته بود که تحصن و روزه سیاسی (که اصلاحطلبان در مجلس ششم مرتکب آن شدند) یک رفتار مسالمتجویانه و نه خشونتآمیز بوده است!
***
لیبرالها و متوسطین با اصلاحات همپوشانی دارند؛ البته با رعایت حرمت اسلام!
جهانبخش خانجانی، فعال اصلاحطلب و عضو حزب کارگزاران سازندگی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفته است:
«طبقه متوسط جامعه بیشترین همپوشانی را با این جریان (اصلاحات) دارند... هر چند لازم است اصلاحطلبان استراتژیهای مناسبتری برای پیوند مردم با جریان خود ارائه دهند و این الگوی کامل و مناسب نیز هنوز در جریان اصلاحطلبی نیز ارائه نشده است، اما به هر حال ما وضعیت بهتری (از اصولگرایان) داریم و تنوع دیدگاه از لیبرال دموکرات تا سوسیال دموکرات در میان اصلاحطلبان در جریان است هر چند که پایه همه این نگاهها حرمت نهادن به دین مبین اسلام بوده و هست.»[۸]
*خوانش اظهارات خانجانی در تعریف نگاه چپها به اصلاحطلبی خود به تنهایی گویاست و فقط بایستی شواهد آنرا به اطلاع مخاطبان محترم رساند...
چه اینکه کسانی از اصلاحطلبان اعلام کردهاند ما «لیبرالهای مسلمان» هستیم، قشر متوسط یا همان خرده بورژوازی که اکثریت جامعه ایران را تشکیل داده عاملان اصلی انقلاب هستند و محرومین و مستضعفین هم «لشکر قابلمه بدستها هستند که گاهی برای دریافت مرگ موش و جارو هم صف میکشند»!، «دایره اصلاحطلبان حتی همجنسبازها را هم در بر میگیرد»، «به امام راحل ارادتی نداریم» و...
جالب آنکه این خصلتها و بالخصوص دو صفتی که آقای خانجانی به آنها اشاره دارد، سبب نارضایتی خود اصلاحطلبان نیز شده است کما اینکه برخی چهرههای چپ عنوان کردهاند باید برای رابطه اصلاحطلبان با مردم محروم و نیز برای حضور اصلاحطلبان در مجامع مذهبی برنامهریزی کرد.
با اینهمه ولی سوگمندانه بایستی بیان کرد که مبنایی بودن آنچه که خانجانی به آن اشاره کرده، در درون اردوگاه اصلاحات از دید مردم پنهان نمانده و به نظر میرسد از همین روست که چپها طی ۱۶ سال گذشته در هیچ انتخاباتی در ایران پیروز اکثریتی نبودهاند و قوای مقننه و مجریه هم هرگز با رأی مردم در اختیار آنها قرار نگرفته است.
بدیهیست که یک جریان سیاسی که میخواهد در داخل نظام جمهوری اسلامی و در پیشگاه مردم ایران فعالیت کند، نمیتواند به خصایصی مثل لیبرالیسم و اشرافزدگی متشبّث باشد که با ذات اسلاممدار و مردمخواه ایرانیان در تضاد هستند.